رباعی ها و دو بیتی های عاشورایی
نویسنده: اله یار خادمیان- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 10778 بازدید
رباعی ۱
هستی همه را حکایت نی دیدم
در هر نفسی شکایت نی دیدم
روزی که سر بریده بر نی می رفت
رفتن همه را روایت نی دیدم
رباعی ۲
پیراهن گل دریده من خاموشم
خواب همگان پریده من خاموشم
هفتاد و دو لاله سبز شد در آتش
آتش به جنون رسیده من خاموشم
رباعی ۳
آب از گذر زمان نمی خواست حسین
از هیچ کسی امان نمی خواست حسین
آرامش تشنگان نمی خواست حسین
جانان شده بود جان نمی خواست حسین
رباعی ۴
اسرار نهفته بر ملا داشت حسین
بزم ادبی به کربلا داشت حسین
روزی که گل حماسه میکاشت به دشت
هستی همه را به سجده وا داشت حسین
رباعی ۵
کی تشنه ی چشمه ی عراقی بودست
دنبال می همیشه باقی بودست
از صورت جام و مشک او معلومست
این دست بریده دست ساقی بودست
رباعی ۶
حرف تر عاشقانه در یک شب خشک
سر سبز ترین ترانه بر یک لب خشک
میسوخت میان آ تش و گل می کرد
زینب که نبود بر تنش جز تب خشک
دوبیتی ۱
دوعالم نقطه ی خال حسین است
تمام عشق تمثال حسین است
همینم بس اگر روزی بگویند
فلانی هم بدنبال حسین است
دوبیتی ۲
ندارد ابر دل یک قطره باران
که همراهی کنم باسوگواران
من از جنس کدامین سنگ بودم
که خشکم در میان چشمه ساران
دوبیتی ۳
منم برگی ازاین گلهای باغم
عطش دارم منم از ایل داغم
نمی دانی چه لذت دارد امشب
که اشک شبنمی شد چلچراغم