انجمن دانشآموختگان و نقشی که میتواند در توسعهٔ پایدار شهرستان ارسنجان داشته باشد
نویسنده: سید محمد جعفر ناظم السادات چاپ پست الکترونیکی- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 5320 بازدید
انگیزهٔ این نوشتار آن است که در اندازهٔ توان نگارنده، جایگاه انجمن دانشآموختگان در توسعهٔ پایدار شهرستان ارسنجان را بررسی نماید.
گفته شده است که پایهٔ هر پیشرفتی که به خوشبختی گروههای انسانی انجامیده و یا خواهد انجامید باید بر اخلاقمداری و انسانیت استوار گردد. راستگویی، نظم، نبود ربا، رشوه، دزدی و اختلاس از پایههای اخلاق اجتماعی دانسته شده است. افزون بر اخلاق مداری، سازماندهی و رفتار تشکیلاتی از دیگر پایههای هر پیشرفت است. توسعهٔ فکر و اندیشهٔ مردم برای اخلاقمداری و نیز سازماندهی نیروها برای رشد منطقه از بزرگترین کارهای انجمن دانشآموختگان دانسته شده است. نقش گردهماییهای برگزار شده و نشستهای آتی انجمن در پیشبرد این هداف توضیح داده شده است.
تاریخ و کامیابی و ناکامیها
اگر تاریخ زندگی و سرنوشت افراد و گروههای گوناگون انسانی بررسی شود، روشن میگردد در برخی از دورانها مردم یک کشور سربلند و پیروز شدهاند و در زمانهایی دیگر سرازیری نکبت و بدبختی را با شتابی شگفتانگیز پیمودهاند. شاید بتوان تاریخ را داستان پندآمیزی از این سربلندیها و سرافکندیها دانست. کم نیستند کسانی که در یک دوران از پلههای خوشبختی به سرعت بالا رفتهاند و کسانی که در جادهٔ ناکامی گوی سبقت را از دیگران ربودهاند. تاریخ پر است از کامیابی و ناکامیها برای مردم یک ده، شهر، کشور و یا قاره. هرچه بنیانگذاران خاندان صفویه در دورانی نزدیک به دویست و بیست سال سرمایهگذاری کردند، شاه سلطان حسین با خفت تاج را بر سر محمود افغان گذاشت و همه بافتهها را پنبه کرد.
تا دههٔ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی مردم چین و هند، که روی هم نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را در بر میگیرند، تنگدست و بیچاره زیر دست انگلیسیها بودند. امروز چین در جهان آقایی میکند و تولیدات این کشور درهمهٔ خانههای مردم کرهٔ خاکی جلوهای از ارادهٔ پیروز یک ملت است. شکر خدا، هند هم روزگار شکوفایی را میگذراند و ماهوارهٔ هندیها بر گرد کرهٔ مریخ در حال چرخش است. با وجود داشتن ادیان و گروههای بی شمار اجتماعی، دمکراسی همزیستی هندیها با یکدیگر، اجازه داده تا انبارهای غذایی این کشور پر شود و اندوختههای مالی آنان چشم جهانیان را خیره کند. امروز این دو کشور نیرومند آسیایی میروند تا در دانش فضایی جایگاه بلندی را برای مردم خود به ارمغان آورند. رو در روی این کامیابیها، پس از شکست دولت عثمانی و پارهپاره شدن سرزمین این امپراتوری، بسیاری از کشورهای برجا مانده از آن امروز در آتشی از ندانم کاریها و دسیسههای درون مرزی و برون مرزی میسوزند.
نقش اخلاق و سازماندهی در پیشرفت ملت ها
گرچه ارزیابی شکست و پیروزیهای افراد و گروههای انسانی کار بسیار پیچیدهای است، ولی چند عامل فراگیر در عرصهٔ کامیابیها و ناکامیها بسیار کارسازند. در اینجا به دو گونه از این عوامل پرداخته میشود.
۱- اخلاق و منشهای نیکو زیربنای هر پیشرفت ماندگار برای هر فرد یا گروه است. با دروغ و نیرنگ و بدخواهی، دزدی و اختلاس و رشوه و ربا، هیچ جامعهای به سرانجام نیکو نمیرسد. راستی، درستکاری، دوری از رشوه، پاکی در حساب و به کمینه رساندن نرخ سود از رازهای کامیابی هر ملت است. اگر دروغ از دری برون آمد، فلاکت و بدبختی از در و پنجره و پشت بام به خانه سرازیر میشوند. شوربختانه، در بسیاری از کشورهایی که خود را مسلمان میدانند، دروغ، رشوه، اختلاس و شفاف نبودن جریان مالی امری پذیرفته و فراگیر شده است. برخی مجوز شرعی برای دروغ و ربا و اختلاس و گریز از شفافیت مالی نیز ارایه مینمایند. سودهای بالای بانکی که نام ربا از آن زدوده شده است نیز در برخی از کشورهای مسلمان امان را از مردم گرفته است.
۲- دومین راز پیشرفت و یا پسرفت جامعه، سازماندهی میباشد. مردمانی که دارای سازماندهی هستند راههای پیشرفت را با سرعت بیشتری میپیمایند. بدون سازماندهی رسیدن به قلههای پیشرفت نشدنی است. خداوند بزرگ هر کسی را برای کاری آفریده است. سازماندهی یعنی شناخت تواناییهای خدادادی افراد و بهرهبرداری بهینه از آنها در پیکر یک سازمان اخلاقمدار. اگر سازماندهی و نظم در کار نباشد امیدی به کامیابی نیست.
کشورهای پیشرفتهٔ صنعتی همگی دارای سازماندهی حزبی در سطحهای گوناگون اجتماعی هستند. حزبهای سیاسی، سندیکاهای گوناگون، انجمنهای تخصصی از گروههای مختلف اجتماعی و سازمانهای مردم نهاد نقش بنیادینی در ادارهٔ کشور و سیاستهای آن دارند. دولتهای مرکزی کوچک هستند و دولتهای ایالتی جایگاه بلندی در ادارهٔ کشور دارند. شوروی سابق با همهٔ قدرت نخستین خود، با نظام تک حزبی به جایی نرسید. این کشور پس از شصت سال حکومت دیکتاتوری، نزدیک به دو دههٔ پیش در هم فرو ریخت و اقتصاد کنونی روسیه نیز بسیار آسیب پذیر است. چین با وجود آن که چند حزبی نیست اما از زمانی که دخالت حزب کمونیست در زندگی و اقتصاد مردم رو به افول گذاشت، پیشرفت را به خوبی تجربه کرد. در خانواده نیز اگر برادران و خواهران دوست و یاور هم باشند همگی میوهٔ خوشبختی را خواهند چشید.
تا انسانها رفتار و اندیشهٔ خود را به گونهای مثبت دگرگون نسازند، درهای پیشرفت به سویشان باز نخواهد شد. با تزریق پول و تکنولوژی یا با زور و فشار نمیتوان به توسعهٔ پایدار رسید. راه دستیابی به فناوریهای پیشرفته تنها خرید آخرین مدل از وسایل و دستگاهها نیست. اگر سازمان دادگستری کشوری نتواند با رفتار عادلانهٔ خود دزدی و ارتشا و ویژهخواری و ربا را از جامعه ریشه کن کند، واردات مدرنترین دستگاهها نیز صنعت و تولید کشورها را به حرکت در نخواهد آورد. همراه با زدودن فساد، سازماندهی نیاز بنیادین برای پیشرفت است. هر چه سازماندهی بهتر و بهینهتر باشد، قلههای پیشرفت دستیافتنیتر خواهند شد.
راز توسعهٔ پایدار شهرها در چیست؟
سرنوشت مردم ارسنجان و هر شهر دیگر نیز بر همین دو پایهٔ گفته شده در بالا رقم خواهد خورد. مردم ارسنجان هم به شرطی میتوانند بر ناکامیها چیره شوند که راستی را هر چه بیشتر پیشهٔ خود سازند و در اتحاد و همدلی و سازماندهی بیش از گذشته بکوشند. نباید غصه بخوریم که وزیری یا صاحب منصبی ارسنجانی نیست. بسیاری از ارسنجانیها را میشناسم که از این رو به سراغ پست و مقام نمیروند که خود را بالاتر از آن میدانند و به درستی که چنین است. کم نیستند کسانی که داشتن پست و مقامها کلیدی در کشورهای جهان سوم را با اخلاقمداری در یک راستا نمیبینند و به آن تن نمیدهند. اگر مردم ما اخلاق مدار باشند و از یک سازماندهی خوبی برخوردار باشند راه پیشرفت یکی پس از دیگری باز خواهد شد.
با تزریق نسنجیدهٔ پول ملت به یک شهر یا مکان جغرافیایی، توسعهٔ پایدار به دست نمیآید. پولهای فراوانی به برخی از شهرها تزریق شد اما مردم خوشبخت نشدند. شوربختانه عمران و آبادی بسیاری از کلانشهرها از نابودی شهرها و روستاهای دیگر به دست آمده است. هر چه زمین در کلان شهرها افزایش یافت شهرهای کوچکتر و روستاها ویرانتر شدند و قیمت زمین در آنها سقوط کرد. محصول این بیاخلاقیها رشد بیاندازهٔ فیزیکی شهرها، بورسبازی زمین، فقر و تنگدستی شهرنشینان و سرازیر شدن پول روستاییان به سوی شهرهای بیقواره بود. پدیدههایی مانند کم آبی، آلودگی هوا و نابودی محیط زیست شهرها ناشی از همین سقوط اخلاقی و بیسازمانی است.
چه باید کرد؟
سازماندهی کاری علمی است که باید با فروتنی و از خود گذشتگی آمیخته گردد. این کار نیازمند شماری از افراد فداکار است که خوشبختانه ارسنجان از اینگونه مردم فراوان دارد. برای نیل به درستی و همبستگی، بسیاری باید خود را فدا کنند تا شاید جامعهای فدا نشود و خوشبختی را بیازماید. اگر دوستدار آن هستیم تا شهرمان از پیشرفت و توسعهٔ پایدار مناسبی برخوردار باشد، نیازمند آن هستیم تا تکرویها را کمتر کنیم، به دیگران احترام بگذاریم و سخن کارشناسان و جهاندیدگان را با دیدهٔ منت بپذیریم. در هنگام انتخابات و دیگر رخدادهای اجتماعی تا اندازهٔ فراوانی با یکدیگر هماهنگ باشیم و از دودستگیها بکاهیم. انتخابات نتواند دلهای ما را از یکدیگر دور سازد. باید در نشستها و سخنرانیهای گوناگون علمی و نیز عزا و شادیها از یکدیگر بخواهیم تا تکرویها را کمتر و همگرایی و همافزایی را بیشتر کنیم.
برای پیشرفت یک شهر باید تواناییها هم راستا گردند. هر کسی یک توانایی دارد که باید فروتنانه در خدمت سازمان آورد. یکی طرحی نو به مغزش تراوش میکند دیگری راههای اجرایی شدن طرح را نشان میدهد سومی راه فروش محصولات طرح را میداند. اگرهمه این کسان به دور هم گرد آیند، همه میتوانند خود را کامیاب بیابند.
پیام مثبت گردهماییهای انجمن
تغییر در اندیشه و رفتار بزرگترین رسالت یک انجمن دانشبنیان است. دگرگونی کردار و اندیشه چیزی نیست که بتوان آن را دید و یا آن را اندازه گرفت. کسی نمیتواند تنها با دیدن چهرهٔ افراد دانش و خوبی و بدی آنها را بسنجد. گفتار، نوشتار و کردار افراد پایهٔ داوری هستند. اگر انجمن بتواند نقش ارزندهای در دگرگونی مثبت نگرشها و رفتار مردم داشته باشد و آنها را به سوی همکاری و همدلی رهنمون کند، به رهیافت بزرگی دسترسی پیدا کرده است. درد بزرگ کشورهای جهان سوم نبود ساختارهای اجتماعی برای توسعه است و بنای چنین ساختارهایی همیشه با بازدارندههای بزرگی روبرو میشود. گرچه انجمن نمیتواند به کسی پول بدهد یا میزی برای کار ارزانی نماید، کسانی هستند که بتوانند راه رسیدن به پول و میز را نشان دهند.
آزمودههای ما برای یک کار جمعی موفق کم است و انجمن میخواهد که در این وادی تاریک چراغی پرفروغ روشن کند. این راه نیازمند همدلی، از خود گذشتگی و سازماندهی است. مردم ما با آن همه فداکاریها، اندوختهٔ کمی در سازماندهی و کار گروهی دارند. اگر میتوانستیم تا با یک برنامهریزی سامان یافته، روح همکاری و همدلی را در ارسنجانیهایی که در درون و برون از این شهر زندگی میکنند افزایش دهیم، پیشرفتها یکی پس از دیگری به سوی مردم سرازیر میگردید. گردهماییها و دیدارهای انجمن دانشآموختگان این شیوه را دنبال کرده است و در آینده نیز باید در همین وادی گام بردارد.
گرهماییهایی که از سوی انجمن دانشآموختگان ارسنجان برگزار شده است تاکنون کامیابیهای ارزشمندی را به دست آورده است. بسیاری از مردمی که نمیتوانستند یکدیگر را به آسانی ببینند، توانستند تا از این رهگذر چند گاهی در کنار هم بنشینند و از دیدار یکدیگر لذت ببرند. نهال دوستیهایی کاشته شد که انشالله روزی درختان تنومندی گردند. بسیاری از جوانان توانستند میانسالان و آنانی که هم سن و سال پدران و مادرانشان هستند را ببینند و با آنان آشنا گردند. در برابر، پدران و مادران نیز توانستند دریابند که نسل جوان نیز دوست دارد تنها نباشد و به دنبال همبستگیها و پیوندها و رگ و ریشهها است. نشان پر رنگ این دیدارها بر روح و روان افراد را نمیتوان به سادگی برآورد نمود.
در گردهماییهای انجمن، پیامهایی به نسل جوان داده شد که کارآفرینی کاری شدنی است اما نیازمند ارادهای آهنین و اندیشهای پویا است. روشن است که این دیدارها و گفتگوها میتواند پیامدهای دلنشین اقتصادی و اجتماعی برای مردم داشته باشد که بسیاری از آنها از دید دیگران پنهان است. در پی این دیدارها از گرفتاری یکدیگر آگاهی یافتهاند و به کمک هم شتافتهاند که نیاز به گفتن ندارد. در پی دیدار دوستان در تهران بود که در اندیشهٔ ارایه کارهای علمی یکی از خدمتگزاران ارسنجانی به کشور افتادم که به یاری خداوند در گزارشهای بعدی دربارهٔ آن بیشتر خواهم نوشت.
نگارنده توانست در این گردهماییها دوستان نوینی پیدا کند و پایههای دوستیهای پیشین را استوارتر سازد. دیدار تهران انرژی مثبتی را به درون بسیاری تزریق نمود و دوستان را برای یک کار نیرومندتری برای کمک به ارسنجان استوارتر ساخت. از ایدهها و دیدگاههای دوستان بهره فراوانی برده شد و راههای نوینی برای همکاری و کمک به مردم را دوستان ارایه گردید.
پیگیری چند کار مهم
بسیاری بیصبرانه میپرسند نتیجه عملیاتی نشستهای انجمن چیست؟ چه شد؟ کو آب؟ کو کار؟ و از این نمونه پرسشها. گویی انجمن باید تمام کمبودهای تاریخی مردم را یکجا حل کند. در پاسخ باید توجه کرد که انجمن یک سازمان اجرایی نیست. بیشتر ایدهساز و اندیشهمحور است. در همان حال از نیروهای اجرایی درحد توان پشتیبانی روحی و روانی مینماید. گرچه چشمداشتها نباید از حد توان بیشتر شود، ولی تاکنون چندین نشست به همراه نامهنگاریهایی به انجام رسیده است تا دربارهٔ آب و آینده آن در ارسنجان چارهاندیشی شود. در پی نشستی که با فرماندار محترم و با مسئولین آب و خاک استان فارس برگزار شد، هم اکنون یک پروپوزال در حال تهیه شدن است تا بتوان با همکاری مردم، مدیران شهرستان و استان دربارهٔ بهینهسازی مدیریت آب کاریزهای عایشه و بناب اقدام نمود.
به سامان رساندن مدیریت آب کار بزرگی است که نیاز به زمان و اندیشه و گفتگوی فراوان دارد. باید دانست که جنگ آب در سطوح گوناگون اجتماعی یک واقعیت است و مدیریت و گرهگشایی از تنگناهای آن بسیار دشوار است. برای دریافت کمکهای دولت باید موضوع نبود اسناد مالکیت و نیز خردهمالکی و کمبود آب را گرهگشایی کرد. باغ و زمینهای زیر کشت بسیار بیشتر از آب موجود کاریزها است و با این آب نمیتوان همهٔ باغ و مزارع را آبیاری کرد. سطح باغها و زمینهای زیرکشت باید کاهش یابد و این خود یک چالش بزرگ است. بسیاری آب ندارند ولی از آن بهره میبرند و شماری هم آب دارند و باغ و مزرعهٔ آنها از دیگران تشنهتر. گرهگشایی از این کلافهای سر در گم کار آسانی نیست. به هر روی پروپوزالی در حال تهیه است.
از دیگر اقدامهای انجام شده که دوستان از دیدگاه فکری در اندازهٔ توان کمک کردهاند، به سامان شدن ساخت بیمارستان دولتی ارسنجان است. شکر خدا با همکاری مردم، جناب آقای مهندس برومند نمایندهٔ شهرستان و همکاری فرمانداری شهرستان و نیز شوراهای شهر و شهرستان، زمین بیمارستان دولتی ارسنجان خریداری و جادهٔ دسترسی آن زیرسازی گردید و مراسم کلنگزنی آن به زودی به انجام میرسد. دشواریهای ساخت بیمارستان جناب آقای حاج رضا ابراهیمی خیّر محترم ارسنجانی نیز خواندنی و در گزارشی جداگانه آمده است. روشن خواهد شد که آنانی که وظیفهٔ آنها همراهی با ساخت این بیمارستان است و برای راهاندازی اینگونه کارها حقوق دریافت میکنند، تاکنون به وظیفهٔ خود عمل نکردهاند و سنگاندازیهای فراوان است.
در اینجا از همهٔ آنانی که میتوانند کار یا کارهایی را که به توسعهٔ شهر میانجامد را پیگیری کنند درخواست میشود هر چه سریعتر، با هماهنگی مسئولین در فرمانداری، شورای شهر، نماینده شهرستان اقدام نمایند و گزارش پیشرفت را در انجمن بازتاب دهند.
دیدگاههای شما (3)
-
سلام جناب آقای ناظم السادات
چند روز پیش یک مطلب زیبا در خصوص «ایستگاه توسعه» میخواندم در ذیل خلاصه آن مقاله را میگذارم :
مقدمه اول
در قدیم «اگر میخواستی بدانی یک شرکت فرانسوی، به شرکت مشابه شما در روسیه، چه پیشنهاد قیمتی میدهد، چارهای نبود جز آنکه یا به روسیه بروی و درخواست را از آنجا ارسال کنی یا آشنایی در روسیه بیابی. به این نوع کسب و کارها، Trade-House میگفتند. شبیه همین تجارتخانههای قدیمی اما کمی مدرنتر. .. اما فکر نمیکردیم، اینترنت، اینچنین بازار ما را به هم بریزد. این روزها، همه آدرس یکدیگر را دارند. به سرعت، به هزار روش، به نامهای مختلف، استعلام قیمت میگیرند. مشتری که قبلاً شکایت شرکت خارجی را عاجزانه به ما میکرد، شکایت ما را آمرانه به شریک خارجی مان میکند....
مقدمه دوم
به نظر میرسد بازی توسعه، همواره بین «فنآوری» و «فکرآوری» در نوسان است. در مقطعی از زمان، دغدغهی بشر، ابزار ساختن بود، ابزار حکاکی، ابزار شکار، ابزار حرکت، ابزار تراشیدن و خرد کردن سنگ، چرخ به عنوان ابزار حرکت. پس از مدتی استفاده بیشتر و بهتر از آن ابزار دغدغهاش شد. حالا «فکرآوری» اولویت داشت. چه چیزی را حکاکی کند؟ بر روی کدام دیوار؟ کدام حیوان را شکار کند؟ با چرخهای ساخته شده، کالاهای خود را به سمت کدام سرزمین حمل کند؟ با سنگهای تراشیده، کاخ بسازد یا معبد؟ آنها که در فضای دیجیتال کار و زندگی کردهاند، خوب به خاطر دارند که نخستین نسل وب، چیزی از جنس «فنآوری» بود و نسل بعد که به «وب دو» معروف شد، بیشتر از فنآوری به مدل فکری و ذهنی جدید تاکید داشت. مفاهیمی مانند مشارکت کاربران و بازخورد گرفتن و شبکههای اجتماعی و سایر ایدههای مشابه.
مقدمه سوم
امروز در کجای ماجرا هستیم؟ کافی است کمی به رویدادها و روندهای اطراف خود نگاه کنیم. زمانی که اینترنت شکل گرفت، تصور بر این بود که بشر، تمام دادههای خود را در یک ظرف واحد ریخته و دانشش را به اشتراک گذاشته و مغز جهانی شکل گرفته است. ... قدرت گوگل، امروز محدود به دنیای فنآوری نیست. گوگل سهم بزرگی از قدرت رسانهای و اقتصادی و سیاسی جهان را در دست دارد. البته بدون اینکه مخاطب، فشار این قدرت و سیطره را بر روح و جان خود احساس کند. . «جستجو» اسم رمز «قدرت و ثروت» بود و آنها قبل از آنکه حتی به روش خلق ثروت و مدل کسب و کار فکر کنند، تمام تلاششان را معطوف «مهارت جستجو» کردند چرا که خوب می دانستند که این مهارت، به سادگی راه توسعه اقتصادی خود را نیز، هموار خواهد کرد.
.... گوگل که با اسم رمز «جستجو»، انبارهای بزرگ اطلاعاتی ما را تسخیر و مرتب کرد، نشانمان داد که انبارها، چندان هم که فکر میکردیم پر و غنی نبوده است. درست مانند انبارهای بزرگ مادربزرگها که جای سوزن انداختن ندارد و سالها از آن به عنوان «سرمایهای ارزشمند و تجدیدناپذیر!» یاد میکنند. اما نخستین خانهتکانی نشان میدهد که انبارهای ارزشمند و بزرگ، توهمی بیش نبوده و انبار، پر از اشیاء مستعمل و از کارافتادهای بوده که قیمت و ارزش آنها، حتی هزینهی حمل و دور ریختن آنها را هم پوشش نمیدهد. ...
مقدمه چهارم
به همهی دلایل بالاست که امروز، «تولید محتوا»، دغدغهی استراتژیستهای بزرگ دنیا شده است. محتوا، به معنای علمی و تخصصی آن، صرفاً شامل یک مقاله، یا یک فیلم، یا یک فایل صوتی نیست. محتوا همانگونه که نامش نشان میدهد، «مظروف» است و همواره در یک «ظرف» معنا پیدا میکند. بستر سختافزار یک ظرف بود. استیو جابز و بیل گیتس، برای این بستر، محتوا تولید کردند: سیستمهای عامل. جالب اینجاست که این دو تولیدکننده محتوا، ثروتمندتر از تولیدکنندگان «ظرف» شدند و جالبتر اینکه سیستمهای عامل که خود، محتوایی برای ظرف سختافزار بودند، به ظرفی دیگر تبدیل شدند تا برنامهنویسان و کسب و کارها، محتوایی برای آنها تولید کنند: نرم افزارهای گوناگون،وبسایتهای مختلف و همهی آنچه ما میبینیم. نهایتاً نسل جدید تولیدکنندگان محتوا هم - امثال زاکربرگ در فیس بوک - رشدی سریعتر از تولیدکنندگان «ظرفهای قبلی» پیدا کردند. به نظر میرسد، همیشه تولیدکننده محتواست که ارزش و ثروت میآفریند. تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی، از تولیدکنندگان دوربینهای فیلمبرداری ثروتمندتر شدند. تولیدکنندگان نرمافزار برای گوشیهای موبایل، حاشیه سود بالاتری در مقایسه با تولیدکنندگان موبایل به دست آوردند و این قانون هنوز هم مصداق دارد و ادامه دارد.
اصل بحث
زمانی که قطار توسعه، یک قرن پیش، در ایستگاه فنآوری توقف کرده بود. ما درگیر بحثهای داخلی بودیم. اختلافهای عقیدتی، تفرقههای بیمعنی، اصطکاکهای داخلی و جنجالهای بیرونی. ...قطار توسعه، ایستگاه فن آوری را ترک کرد و ما برای همیشه چند فاز عقب ماندیم. شاهدش هم انبوه کلماتی که از زبانهای دیگر به زبانمان تحمیل شد و هیچ فرهنگستانی هم توانایی ترویج ترجمه برای آنها ندارد. «تایپ»، «رادیو»، «موتور»، «تلویزیون»، «مایکروفر»، «فیس بوک»، «خانواده آفیس» و هزاران کلمه دیگر که امروز مصطلح هستند، به ما یادآوری میکنند که فنآوری خودش را بیش از حد تصور ما به فرهنگ تحمیل کرده و میکند.
....اما خبر خوب این است که این بار قطار توسعه، به ایستگاه «فکرآوری» نزدیک شده است. سرعت حرکت کند شده و دنیا، در جستجوی کسانی است که برای «تکنولوژیهای خلق شده»، محتوا تولید کنند. این محتوا قرار نیست محدود به تحقیق به روز یا مقاله ISI باشد. حتی شاید آن تحقیقها، ضعیفترین شکلهای محتوا در دنیای امروز باشند. محتوای امروز، جمعبندی حاصل فکر بشر، هضم کردن آن، ساختار بخشیدن به آن، تحلیل آن، و تدوین آن به شکلی ساده، کاربردی و قابل درک است. خواه در قالب یک متن، خواه یک فیلم، خواه یک فایل صوتی، خواه یک نرمافزار، خواه یک نقشه ذهنی و درخت تصویری از طبقهبندی یک حوزه.
این بار هم، ما مثل همیشه غافل هستیم. هنوز سایتهای بسیاری از ما، یک کاتالوگ الکترونیکی است.
هنوز در شبکههای اجتماعی به جای افزودن محتوای غنی به جهان، گلایههای دوستانه مینویسیم وتصویر غذاهایمان را به اشتراک میگذاریم.
هنوز هم در وایبر پیام میدهیم که وایبر قرار است از فردا پولی شود و فراموش میکنیم که وایبر و شرکتهای مثل وایبر، همین الان هم پولی هستند و از محتوای ارتباط ما، کسب درآمد میکنند.
هنوز دغدغهی مالکیت معنوی محتوا را داریم و فراموش کردهایم که در این حوزه چنان تاخیر کردیم که دنیا در حال عبور از این مدل فکری است. میلیونها محصول، تحت لیسانس Creative Commons به بازار عرضه شدهاند؛ شکل نوینی از مالکیت که فراتر از نگرش سنتی به کپی رایت است.
اما فرصت هنوز باقی است. در موارد بالا، قسمت قابل توجه دنیا هم، هنوز مثل ما فکر میکند. این بار اگر تولید محتوا را جدی بگیریم:
اگر بپذیریم که صادرات کالا و خدمات، نسل قبلی صادرات بوده و آینده، از آن "صادرکنندگان محتوا" خواهد بود
اگر بپذیریم که کارآفرینی، واژهی منسوخی است و «محتوا آفرینی»، مدل جدید ایجاد ارزش است
اگر بپذیریم که بزرگترین دائرهالمعارف امروز جهان (ویکی پدیا) توسط میلیونها کارمندی ایجاد شده که برای کار خود حقوق نمیگیرند
اگر بپذیریم که روزانه بیش از پنج میلیون ساعت از وقت مردم جهان صرف بازی سادهی Angry Birds می شود
اگر بپذیریم که امروز، فیس بوک کشوری شلوغتر از آمریکاست و دو سال دیگر، با همین روند رشد، بزرگتر از چین خواهد بود
میتوانیم تصور کنیم که دنیا دیگر نه محدود به آن مرزهای فیزیکی است که ما فکر میکردیم و نه مشغول آن کاری که ما فکر میکنیم. دنیا بساط خود را جمع کرده و در نقطهی دیگری از ذهن و زمان، مشغول ایجاد یک تاریخ و جغرافیای جدید است.
شاید این بار بتوانیم، جلوتر یا حداقل همپای بقیه باشیم. ما همیشه از استعداد خود گفتهایم و معتقد بودهایم که محرومیتها و سیاسیکاریها و سرمایهداری و هزار واژهی دیگر، سد توسعهی ما بوده است. دنیای جدید، دنیایی دموکراتیک است. اینبار هر یک از ما، میتوانیم برای بهبود زندگی و رفاه خود و اقتصاد جامعه خود، گامهای اثربخش برداریم. عقب ماندن از این جریان جدید، هیچ بهانهای را پذیرا نخواهد بود. بیاییم این بار در این ایستگاه، خواب نمانیم... .0 پسندیدم -
در ارزیابی این گزارش ارزشمند به چند نکته ظریف و اساسی باید توجه نمود.
1) نقش برجسته نگارنده (دکتر ناظم السادات) در همه عرصه های علمی و اجرائی در طول بالغ بر سه دهه گذشته است ( کوشش و تلاش ایشان در توسعه خویش و خانواده و تربیت دانش آموخته دانشگاهی و ردپای وی در جاهای مختلف نظیر شرکت تعاونی امت، جهاد سازندگی، جبهه های جنگ تحمیلی، دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان، مرکز هوا و اقیانوس شناسی دانشگاه شیراز، بنیادهای خیریه، انجمن دانش آموختگان و.... را می توان دید و ارج نهاد).
2) تآکید بر همدلی، تلاش، سازماندهی و حمایت از بنیان های توسعه ای و نخبگان شهرستان و ایده پردازی و خلاقیت های فکری و کارآفرینی و نظائر آن .
3)تآکید بر تعبیر یکی از بزرگان که می گوید "آخر همه زرنگ بازی ها و شیطنت ها و فریبکاری و...صذاقت و پاکی و درستکاری است" و پذیرش این نکته ساده و ابتدائی که بار کج به منزل نخواهد رسید .
4) نگاه منطقی و سنجیده در طرح توقعات و دامن زدن به مطالبات نسبت به انجمن های مردم نهاد(NGO) بویژه انجمن دانش آموختگان.
5) مثبت نگری و امیدواری و مشارکت و پرهیز از انزوا و فاصله گرفتن
6) اتصال حلقه های زنجیره سرمایه انسانی و اجتماعی در شهر و روستا و درون و برون از منطقه جغرافیائی خاص0 پسندیدم -
مهمان - محمدرضا ا
جناب اقای دکتر. شما فرد آزاده ای هستید و نوشته شما به جای گل و بلبل نشان دادن اوضاع به عوامل تاخیر 4 ساله بیمارستان دولتی که همان اختلاف افکنی نماینده بین شهر و روستا هست نیز پرداخته شود.اقای دکتر می دانید که بودجه دولت در سال اینده کاملا انقباضی است و سهمی هم اگر به بیمارستان اختصاص پیدا کند که نمی کند بسیار ناچیز است.اگر 4 سال پیش کلنگ خورده بود الان وضعیت طور دیگری بود.از این دست کلنگ زدن ها بسیار دیده ایم.آن چه وظیفه همه ماست برگشتن عزت نفس به مردم و چاره جویی منطقی است.دکتر جان دایره افراد اطراف شما بسیار محدود است .پس کمی عمیق تر باید به موضوع باید پرداخته شود.در عین حال انجمن نیز اگر در دایره محدود شما قرار گیرد راه را کج رفته و هیچ وقت به منزل نمی رسد.ان شا الله که چنین نشود.
0 پسندیدم
دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:
یا اگر در سایت عضو نیستید، میتوانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید: