بر باد رفتهها
نویسنده: سیدحسن حسینی ارسنجانی- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 5759 بازدید
چند سال پیش که به اتفاق اهل و عیال و فرزندان راهی مشهد مقدس بودیم، در یکی از مناطق شهرستان گناباد توقف نمودیم تا در جای مناسبی نمازمان را بخوانیم و خستگی در کنیم.
اهالی ما را به جایی که فکر کنم آبشار مینامیدند راهنمایی کردند و در وصفش چیزها گفتند، به آن جا که رسیدیم از چیزی که دیدیم تعجب کردیم و آه و دودمان به هوا رفت...
آسیاب کهنهای را ترمیم کرده بودند، از آبی که به تنورهاش میریخته است، آبشاری درست کرده بودند و برای خودشان تفریحگاهی ساخته بودند که در آن بیابان نعمت عظمایی بود.
از دیدن آن غبطه خوردم و با خودم گفتم: چه چیزهایی باعث شد تا از آن همه آسیاب، حمّامهای باستانی و... که میتوانست باعث افتخارمان باشد و در جذب گردشگر موثر باشد غافل بمانیم و همه را به راحتی از دست بدهیم و تا ابد حسرت داشتنشان را بخوریم؟ بنده که چیزی جز سرگرم اختلافهای عهد هجری بودن، سنگ محل و فامیل و باند را به سینه زدن و تلاش برای تخریب یکدیگر چیز دیگری سراغ ندارم.
عکسهای زیر را با هم مقایسه کنید و...