A+ A A-

بیوگرافی و خلاصه کتاب های سرکار خانم نرگس حسینی ارسنجانی

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
نرگس حسینی ارسنجانی
نرگس حسینی ارسنجانی

خانم حسینی متولد سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در ارسنجان، پدرش سید محمد حسن، مادرش فاطمه و هر دو از سادات جلیل القدر حسینی ارسنجان می باشند.
در نوجوانی پدرش را از دست می دهد و با جوانی فاضل و فرهنگی بنام سید احمد موسوی (معروف به سادات فاضل) ازدواج می کند و در شیراز ساکن می شود، همین ازدواج فرخنده به او( که بر اساس باورهای غلط حاکم از درس و مدرسه محروم بوده) نیروی سواد آموزی می دهد و به کمک همسرش سواد خواندن و نوشتن را یاد می گیرد.
ثمره این ازدواج پنج فرزند ( دو دختر و سه پسر) می باشد (یکی از دخترانش را که اولاد ارشدش بوده است بعدها از دست می دهد) و همسرش نیز از حدود پانزده سال پیش در بستر بیماری است.

طبع شعر و داستان نویسی در خانواده اش وجود داشته و دائی وی (مرحوم سید حمزه حسینی) اهل سرودن شعر بوده، مادرش نیز قصه هائی برای کودکانش می گفته، او که ذوق شعر و ادب داشته و شرم و حیا مانع طرح آن می گردیده، با تشویق همسرش، اندک اندک به انجمن های ادبی شیراز راه می یابد و با بزرگانی چون شادرورانان جمالی و مردانی و بانوان فرهیخته ای، همچون خانم فریده برازجانی و پروانه نجاتی، به حشر و نشر می پردازد و مکتب نرفته وارد وادی بزرگان عرصه علم و ادب می شود.
کتاب صهبای عشق وی، با مقدمه سرکار خانم پروانه نجاتی (مسئول انجمن شعر زنان شیراز)، که در سال ۱۳۸۴ به زیور چاپ آراسته می گردد، مشتمل بر هفت دفتر به شرح زیر است:

دفتر اول: ساتکین غزل
دفتر دوم: صراحی مثنوی
دفتر سوم: مینای قصیده
دفتر چهارم: ساغر ترجیع بند
دفتر پنجم: پیاله رباعی
دفتر ششم: پیمانه دو بیتی
دفتر هفتم: دلخوشی های پراکنده
عطر نرگس زار، باز با مقدمه خانم نجاتی، به سال ۱۳۸۸، مشتمل بر نه دفتر، به شرح زیر، چاپ و در دسترس قرار می گیرد:
دفتر اول: بانوی دریایی (غزل)
دفتر دوم: نماز عشق (مثنوی)
دفتر سوم: گل یاس (عامیانه و شعر نو)
دفتر چهارم: نغمه بلبل (دو بیتی)
دفتر پنجم: اشک کوثر (متن ادبی)
دفتر ششم: پروانه های عاشق(خاطره)
دفتر هفتم: روز عروسی (آداب و رسوم)
دفتر هشتم: مادر (داستان)
دفتر نهم: بازمانده ولایت (مقاله)
در مقدمه کتاب صهبای عشق آمده است:
"دفتر شعرش را که ورق می زنی، عطر نرگس زار ذوقش شامه ات را نوازش می دهد، لا به لای غزل ها، مثنوی ها، قصیده ها و...دلی عاشق، روحی عارف و زبانی حکیم موج می زند که اهالی عصر عسرت را بر سر سفره ی حلاوت ذکر و دوستی و مهربانی و طراوت و دیانت مهمان می کند."
و در مقدمه کتاب عطر نرگس زار گفته می شود:
"فرق نمی کند که قطعه ادبی می خوانی یا خاطره، داستان و یا شعر، در لابلای سطوری مملو از دانائی، مهربانی و صبوری پلک می گردانی و باور می کنی اینهمه آگاهی نتیجه خوب دیدن و ژرف اندیشدن زنی است که در زوایای زندگی خود را گم نکرده است"
کتاب سوم قصه های مادرم نام دارد که به سال ۱۳۹۱ با مقدمه زیبای مهندس محمد حسین شیرازی و در چهارده بخش، بصورت شعر و داستان، می باشد و در این مقدمه چنین آمده:
"این قصه ها شکوفه های دیگری است از شجره طیبه ادب و فرهنگ و کمال که اکنون به ثمر نشسته و در دسترس عموم قرار گرفته است"
خانم حسینی دوران کودکی و نوجوانی اش را در ارسنجان سپری نموده و عشق به وطن و زادگاه را همواره با خود داشته و آنجا را گهواره علم و ادب می داند و در وصف زادگاهش، چنین می سراید:

شهر ارسنجان، همیشه خوب و خوش فرجام باد        از خدا خواهم، که دور از فتنه ایام باد
مادر این خطه زاید، کودکان تیزهوش        علم و دانش همچنان، بر مرد و زن الهام باد
عالمانش بذر افشان، کودکانش خوشه چین        خوشه چین خرمن دانش، به حق فرزام باد
خاک پاکش معتدل، پر بار از یاقوت سرخ        سبز و خرم، باغ و بستان، در همه ایام باد
مردمانش مهربان و چون پدر، یار پسر        هچو دریا پر تلاش و همچو کوه آرام باد
خانه شان بادا منور، همچنان دریای نور        نورباران مسجد و محراب و کوی و بام باد

و چون به شیراز می رسد و ساکن دیار سعدی و حافظ می شود، آنجا را به غایت دوست می دارد و چنین می سراید:

هر زنده دلی به شهر شیراز آید        مرغ دلش از شوق به پرواز آید
از بوی ریاحین و دم عیسی صبح        عمری که نهاده پشت سر باز آید
گر صاحب تاج است و خداوند کلاه        از سر بنهد کله، چو سر باز آید
از گلشن سعدی چو برد شاخه گلی        چون بلبل شوریده، به آواز آید
بر تربت حافظ برود بهر نیاز        زآنجا به بر شاه سرافراز آید
گر جمله جهان سیر نماید، نرگس        با پا برود، به سر، به شیراز آید

و سپس به استان فارس و جای جای ایران پهناور از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب نظر می افکند و از نقش مادری فداکار، همسری مهربان و وفادار و کدبانوئی خانه دار، خواننده را به چهار سوی ایران سرفراز، از خزر تا خلیج فارس و سلسله کوههای البرز و زاگرس و قلل مرتفع آن و اطراف و اکناف و کویر لوت می کشاند.
دائی زاده ایشان (جناب آقای سید محمد علی حسینی) اشعار عمه خاتونش را "باریکه ای از سر چشمه مهرش می داند" و اگر روزی، فرزندان شایسته وی و فامیل و آشنایانش اجازه بیابند و زبان بگشایند و یا مستنداتی از مجلس تکریمی (که چند سال پیش در شیراز برای او برگزار گردید) در دسترس باشد، ابعاد بیشتری از زندگی سراسر مهر و تلاش و عشق او عیان خواهد گردید(ان شاالله).

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • وجود شاعران ارزنده ارسنجانی مایه افتخار است. از جنس هنر و ادبیات است که می توان به رشد تمدنی یک جامعه پی برد، وگرچه کسب علم و دانش و تحصیلات نیز حایز اهمیت بسیار است، اما به قول بسیاری از بزرگان "ادب و هنر" والاترست. امیدواریم بر اهمیت و رونق "ادب و هنر" در شهر ما افزوده شود و بخصوص قدر شاعرانمان را بدانیم.

  • با سلام. زندگی سرکار خانم نرگس حسینی بسیار درس آموز است. بسیار نادرند کسانی که توانسته باشند بدون رفتن به مدرسه و مکتب، شاعر و نویسنده شوند. به ندرت کسی را می توان پیدا کرد که اینگونه شوهر را بعنوان معلم در نظر بگیرند و در مکتب او شاگردی کنند. کمیابند زنان و مردانی که توانسته باشند اینگونه از همسر خود در مدت پانزده سال تیمار داری کنند و خم به ابرو نیاورند و در وصفش شعرهای دلنشین بسرایند. بسیار کمیابند مادرانی که غم جانکاه از دست دادن جوان را در دل داشته باشند اما اسرار دل را به کسی نگویند. این مادر فداکار با همه زخمهایی که بر دل دارد، هیچگاه لب به شکوه نگشود و با چهره ای شاد و با صبر و پایداری فراوان به راه خودش که همان خدمت به جامعه ادبی کشور است ادامه داده و می دهد. باید از این نمونه های انسانی درس گرفت و امیدوارانه به زندگی روح و جان بخشید. زندگی خانم حسینی نشانگر آن است که انسان اگر بخواهد، می تواند بسیاری از دشواری ها را با پشتکار و دور اندیشی هموار کند و نمونه های زمان خود گردد. زندگی خانم حسینی افتخار آمیز است و برای ایشان آرزوی شادکامی و پیروزی داریم. خداوند به ایشان صبر و به همسرشان بهبودی عنایت فرماید.

  • مهمان - سید اسماعیل (ذبیح)موسوی

    باعث افتخار برای همه ما است ضمن اینکه باید اضافه کنیم که ایشان در حدود پانزده سال گذشته رنج پرستاری و بیمار داری را نیز تحمل فرموده و از تلاش فرهنگی خویش نیز باز نایستاده اند و ضمن قدردانی از جناب دکتر حسینی که این زحمت را تقبل نموده واین سرکار خانم فرهیخته و شاعر محترم را بیشتر معرفی کردند . برای ایشان و دست اندرکاران جمع آوری و نشر آثار ایشان آرزوی سلامتی وتوفیق دارم

  • خدا این سرمایه های بسیار خوب را برای ما و همه مردم حفظ کنه . ضمن اینکه باید به فرزندان ایشان و تمامی کسانی که در جمع آوری و چاپ این مجموعه ها زحمت می کشند خسته نباشید گفت و تشکر کرد.

  • درود بر خانم نرگس حسینی ارسنجانی و آفرین بر این همه پشتکار! بر این همه زیبایی!

    شعر یک هنر ذاتی وموروثی ست و هیچ ربطی به میزان دانش فرد ندارد وبا هیچ آموزشی نمیشود آن را به دست آورد و شاعر شد

    وعلم تنها در خدمت شعر است نه باعث شعر!

    شاعر که باشی فصل پاییزی نخواهی داشت...

    ممنون از دست اندرکاران سایت موفق دانش آموختگان

  • سلام و درود
    سرکار خانم حسینی از شاعران پیشکسوت خوش ذوق و با اخلاق شهرمان هستند که از ایام قدیم اشعار و دلنوشته های ایشان روح و جان مردمان ادب دوست فارس و به خصوص ارسنجان را نوازش داده است .حسن اخلاق و تعصبی که ایشان بر ارسنجان و ارسنجانی دارند ستودنی است.سلامتی این بانوی بزرگوار و شفای همسر محترمشان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.
    با آرزوی سربلندی ارسنجان و ارسنجانی
    یا حق