Logo
چاپ کردن این صفحه

از اوان تا ساواشی

نویسنده: 
از اوان تا ساواشی

صبح سه شنبه یازدهم مردادماه هشتاد و نه از قزوین رهسپار دره ی رودبار الموت شدیم. هرچه پیش می رفتیم؛ سرسبزی باغها و دامنه های البرز مرکزی شادابی و زیبایی خود را به رخ می کشید. رودخانه شاهرود خروشان و کف آلود با زمزمه ی آهنگین در میان سپیدارها می گذشت. لحظه ای کنار رودخانه در زیر سایه سار با طراوت درختان در آن محیط آرام و دور از هیاهو نشستن آرامشی دست می داد که گویا در نهانخانه عشرت به سر می بری.


بعد از طی مسافت ۵۵کیلومتر به آبادی نسبتا بزرگی به نام رجایی دشت که به جای سیاه دشت برگزیده اند، رسیدیم. از آنجا به دیکین و بعد از چند کیلو متر دیگر به دوراهی رسیدیم که بر تابلویی نوشته شده بود اوان. بعد از ۱۰ کیلومتر از بلندی دریاچه ی زیبایی در برابر چشممان پدیدار شد که زیبایی آن انسان را متحیر می کند.به کنار دریاچه آمدیم آب آن شیرین بود . گفتند در سالهای پرباران دریاچه وسیع تر می شود و در زمستان آب دریاچه یخ می بندد که جوانان روی آن راه می روند. این دریاچه در روستای وربن و اوان قرار دارد. روستاهای نزدیک به دریاچه، زواردشت و زرآباد نام دارند. قله خشچال بلندترین قله مشرف به دریاچه است که در زیر قله رودخانه اوان جاری است و پس از ۳۰ کیلومتر به شاهرود می ریزد.
غرب دریاچه هفت چشمه وجود دارد که قبلا از آبشاری به ارتفاع ۱۰ متر به رودخانه اوان می ریخت و اکنون به علت انتقال آب از راه دیگر آبشار خشکیده است.
آنجا را ترک کردیم و به سوی قلعه حسن صباح واقع در روستای گازرخان حرکت کردیم. از هرانک وزوارک گذشتیم و به سمت گازرخان رفتیم. از میان باغهای گیلاس گذر کردیم ، چشم ما به سوی قلعه حسن صباح که بر بالای صخره‌ای در حال خودنمایی بود دوخته شد. به آن مکان رسیدیم بلیط را به مبلغ دویست تومان خریدیم. بعد از طی مسافتی به پلکانها رسیدیم. ۳۰۰ پله سنگی با سنگ وسیمان ساخته اند که انسان را بیشتر از راه اصلی خسته می کند. بعد از پله های سنگی باید از پله هایی چوبی که تعداد آنها ۱۶۰ عدد است بالا رفت. از پله ها که بالا رفتیم به قلعه تاریخی حسن صباح رسیدیم. میراث فرهنگی در آنجا داربست فلزی بر پا کرده بود تا این مکان تاریخی را که از اواخر قرن ششم هجری به یادگار مانده است مرمت نماید. حوض های آبی که بر بلندای قله قرارداشتند شگفت انگیز بود. بعد از پایین آمدن از قله به سوی گرما رود راه افتادیم. تا گرمارود جاده آسفالت است. خواستیم به آبشار گرما رود برویم جاده خاکی ، پر پیچ و خم و با شیب تند بود ؛ ماشین به سختی بالا می رفت. بعد از ۲۰ دقیقه رانندگی در چنین جاده ای آبشار گرما رود از دور پیدا شد. آبشار دو طبقه است. آبشار اول حدود۱۰متر و آبشار دوم حدود۵۰ متر ارتفاع دارد. از آبشار راهی خاکی به سوی مازندران وجود دارد که حدود ۶۰ کیلو متر است .جاده خاکی را پشت سر نهادیم تا به آبادی سلج انبار که هوا بسیار خنک بود، رفتیم. در روبرو، قله خشچال بزرگ و قله ممزور واقع شده بود. بعد از سلج انبار به خط الرأس رشته کوه البرز رسیدیم. کاروانسرایی از دوره ی قاجاریه با اتاق های تو در تو و دیوار های ستبر ساخته بودند که به نظر می رسد بارانداز قافله های آن روزگار بوده است. از اینجا به بعد استان مازندران شروع می شود و قله های نماز کوه ، لنگری، علم کوه، یتیم کش و سیاه کمان سر به آسمان کشیده اند. جاده خاکی را ادامه دادیم. به تدریج درختان سبز خطه مازندران پدیدار شد تا به جنگلهای انبوه رسیدیم.      زنبور داری در میان گلها و گیاهان خوشبوی دامنه های البرز از رونق خوبی برخوردار است. از ذوب آب برف ها جویبار هایی به راه افتاده و چندین آبشار کوتاه و بلند در این مسیر به وجود آمده است. هر لحظه آب رودخانه ای که از میان دره ها عبور می کندبیشترمی شود.در ادامه ی سفر به منطقه ی زیبای سه هزار رسیدیم. هنگام غروب آفتاب صدای پرندگان و خروش آب سکوت دره را در هم شکسته بود، به دلیل تاریکی هوا یکسره به رامسر و شب را در آنجا بیتوته نمودیم. به سراغ چشمه دمکش رفتیم . این چشمه در شهرستان چابک سر ، روستای فلیج ور که فاصله اش تا جاده ی اصلی ۴کیلومتر است واقع گردیده. چشمه ای حیرت آور که در زیر ساقه درختی کهن سال می جوشد و آن را در سال ۸۵ دیده بودم وبرای اینکه همسفرانم از دیدن آن دور نمانند به آنجا رفتیم . جوشش این چشمه بدین طریق است: چندین دقیقه چشمه خشک می شود؛ سپس جوشیدن را آغاز می نماید. آب بالا می آید تا به حداکثر میزان آبدهی می رسد. بعد از۵ دقیقه آب چشمه به تدریج کم می شود تا کاملا خشکیده گردد. این عمل در طول شبانه روز چندین بار انجام می گیرد. فردای آن به لاهیجان رفتیم و عصر آن روز را بر لب رودخانه سفید رود گذراندیم. در این سفر برای چندمین بار از جنگل های زیبای سیاهکل وآبشار لونک،دیدن شد و بعد به اسپیلی و دیلمان رفتیم. حمامی از دوره ی قاجاریه در دیلمان وجود دارد که اکنون زیر نظر میراث فرهنگی در حال تعمیر است. به لنگرود برگشتیم و شب در منزل دوستی در شلمان ماندیم. فردایش به منزل میرزا موسی منجم باشی فرزند میرزا محمدرضای لنگرودی رفتیم .میرزا موسی مدتها والی هرات و حاکم یزد بوده و دختر شاهرخ میرزا نوه ی نادرشاه به نام آی (ماه) خانم را به همسری درآورده بود. میرزا موسی به علت رشادتی که در جنگ با روس ها از خویش نشان داد و موجب شکست آنان شد از طرف عباس میرزا نایب السلطنه حاکم مطلق گیلان گردید و چند آبادی از جمله قاسم آبادو... به عنوان تیول به او واگذار شد. بعد از ایشان حکومت گیلان به صورت موروثی به دیگران رسیده است. اکنون این منزل که قدمتش مربوط به دوره افشاریه است؛ متعلق به عبدالباقی معتضدمنجمی از اخلاف میرزا موسی می باشد. مادر عبدالباقی خانم شوکت الدوله و همسر ایشان خانم منجمی فرزند اشرف السلطنه که ایشان نیز دختر مشکات السلطنه می باشد. خانم منجمی گفتند: اولین کسی که به دفاع از خانم ها برخاست و گفت : خانم ها نیز مانند آقایان باید در پای صندوق های رأی حاضر شوند دکتر حسن ارسنجانی بود.
بعد از خداحافظی روانه دره ی ییلاقی بلور دکان شدیم . درختان سر به هم نهاده اند و سایه سنگین بر سر مسافران افکنده اند. انواع پرندگان در این هوای لطیف فرح بخش در حال نغمه سرایی هستند. چندین جوان روی سنگی صاف در میان رودخانه نشسته بودند ؛ یکی سنتور و دیگری تار می نواخت و جوانی برومند با پرندگان ، هم آواز که در پایان مورد تشویق گردشگران قرار گرفتند. و هوای این خطه ی گیلان شادی آفرین است. روز را در آن مکان خرم و سرسبز سپری کردیم.

گر آیی سوی رشت و مازندران       پر از سبزه بینی کران تا کران

در مسیر برگشت به دیدن منزل امراله خان صوفی که از آثار دیدنی شهر املش است رفتیم که وصفش در این مقال نمی گنجد. باز برای شب دوم در منزل دوستمان در شلمان ماندیم. روز بعد به آبشار راشمه در راه جواهرده رامسر رفتیم. آب آبشار که از ارتفاعی حدود۳۰ متر زمزمه کنان بر روی صخره ای جاری بود گوش نواز است. این مسیر در کنار دره و رودخانه صفارود قرار دارد . رودخانه صفا رود از دامنه های شرقی کوه سماسوس با ارتفاع ۳۶۲۰متر در ۲۴ کیلومتری جنوب غرب رامسر سرچشمه می گیرد و با عبور از روستای جواهر ده ، تنگ دره و صیقل محله از میان جنگل می گذرد و در شهر رامسر به دریا می ریزد.
به سوی کتالم رفتیم. در چند کیلومتری شهر کتالم تپه مار کوه یا مادر کوه وجود دارد. حدود یک کیلومتر با ماشین از این تپه که بالا رفتیم باید از پله هایی که در سال۱۳۵۵ برای نصب دکل صدا و سیمای مازندران ساخته اند بالا رفت. ۳۱۶ پله را که طی کردی به دژ نظامی اسماعیلیه می رسی. این دژ با مساحتی حدود۷۰۰ متر با پنج برج نگهبانی بالای تپه ساخته شده است. آن بالا که ایستادی چندین کیلومتر از دشت و جبل خیره کننده مازندران را می بینی. زیر گذری اضطراری کنده اند که فعلا ۱۵متر بیشتر نمی توان جلو رفت. رشته کوه زیبای گیلان با قله ی دزکول در جنوب قلعه واقع است.
آن محیط آرام و زیبا را ترک کردیم و به قصد تماشای آبشار آب پری شهرهای مازندران را پشت سرنهادیم تا به آبادی ونوس رسیدم. از ونوس به سوی آبشار آب پری رفتیم. راه دیگر این آبشار علمده (رویان) است. متأسفانه آبشار خشکیده بود و جز سنگ های سیاه که بر اثر ضربات آب سیاه شده بودند چیزی به چشم نمی خورد . آبشار صخره ای نیست ودر شیبی تند سرازیر است. طبیعت روح افزا، مشتاقان زیادی را به آنجا می کشاند. این مسیر به نام گلندرود و سوردار شهرت دارد. از آبشار آب پری به سوی آبشار آب حرام یا حرام آب که عده ای آن را آبشار لاویج     می نامند به راه افتادیم. گردنه های پرپیچ و خم را طی کردیم تا به آبشار رسیدیم. آبش سرد و گوارا بود در حالی که نیمه مرداد بود؛ خنکای آنجا شادی آفرین بود. ساعتی آنجا درنگ کردیم، دوباره گردنه های البرز را ادامه دادیم تا به بالا ترین نقطه کوه رسیدیم. اکنون باید سرازیری تندی را آغاز کرد. جاده بسیار کم تردد بود. بعد از چند کیلومتر رانندگی در سرازیری به بلده رسیدیم. منطقه زیبا و سرسبزی است. رودخانه هراز با هزار رمز و راز بر سر سنگ ها می کوبد و غرش کنان در میان درختان بلند قامت سپیدار و صنوبر در خروش است. از بلده راهی به جاده آمل که کنار رودخانه هزار است به مساحت۶۵ کیلومتروجود دارد. راهی دیگر به طول ۶۰ کیلومتر به پل زنگوله در نزدیکی سیاه بیشه به جاده چالوس می پیوندد. بلده را به قصد دیدن یوش و منزل نیما یوشیج فرزند اعظام السلطنه ترک کردیم. ۵کیلومتر بعد از بلده به روستای کوهستانی یوش رسیدیم. کوچه ای با شیب ملایم که به منزل نیما می رفت؛ توسط میراث فرهنگی سنگ فرش شده بود. کوچه های منشعب از این کوچه اصلی به نام شاعران نامی همچون احمد شاملو،دکتر خانلری و سیروس طاهباز نامگذاری شده است. به منزل نیما رسیدیم. سقف اتاق ها از چوب ساخته شده بود. بعضی از آنها را نقاشی زبر دست در گذشته تزئین کرده است. کف اتاق ها را بیشتر با نمد فرش نموده اند. در اتاقی سند ازدواج نیما را که حدوداً ده صفحه کوچک چند خطی بود قاب گرفته بودند و در طاقچه نهاده بودند،این قباله ازدواج باخطی متوسط نگاشته شده است. در سال ۱۳۴۴ قمری برابر با ۱۳۰۴ شمسی نیما با دختر میرزا اسماعیل خان شیرازی ازدواج کرده بود و میزان مهریه ثبت شده در قباله مبلغ ۶۰۰ تومان می باشد. درون هر اتاق دو سه نمونه از آثار نوشتاری و دیگر وسایل دوره قاجاریه و رضاخان گذاشته بودند. اتاق ها را از فضای حیاط دو متر بالاتر ساخته اند. قبر خواهر نیما وسیروس طاهباز که مجموعه نیما را گرد آوری کرده است مزار نیما را در آغوش کشیده اند. غروب آفتاب در پیش بود و به سوی جاده هراز رهسپار شدیم. روستاهای ولاشید، تاکرو و رزن را در نوردیدیم تا به منطقه ی حفاظت شده ی لسی کوه آمدیم. لسی کوه کوهستان صخره ای و خیره کننده بود. هوا تاریک بود که وارد جاده هراز شدیم. ترافیک جاده آنقدر سنگین بود که هر ساعت ۱۰ کیلومتر رانندگی می شد. ساعت ۱۱ شب به پلور رسیدیم از پلور جاده ای آسفالته و خاکی از میان کوههای البرز می گذرد. در میانه شب رانندگی کردم . در این مسیر هفتاد کیلومتری در نیمه شب فقط یک ماشین عبور کرد. از گردشگران توصیه می شود شبانگاه از این مسیر عبور نکنند. ساعت دوازده شب به ارجمند رسیدیم. به دوستی که در سد نمرود کار میکرد زنگ زدم. متأسفانه آنجا نبود. از ارجمندو سله بن یکسره به فیروز کوه آمدیم و شب آنجا ماندیم. فردا صبحگاهان مسیر روستای جلیزجند را پیش گرفتیم .از فیروزکوه تا جلیزجند ۱۵ کیلومتر فاصله است . جلیزجندکنار رودخانه ساواشی قرار دارد. از جلیزجند تا تنگ ساواشی ۵کیلومتر است.
طبیعت آنجا زیباست. بیشترین درختانی که جلب توجه می کند، درختان سپیدار و بید است که به علت هوای خنک، سرسبزی ویژه ای دارد.سیاحت گران کثیری در ایام تعطیل از این مکان بازدید می نمایند.بعد از یک کیلومتر پیاده روی به تنگه اول که عرض آن در بیشتر جاها بیش از ۴ الی ۵ متر نیست می رسی. صخره ای با ارتفاع بلند، آب رودخانه ساواشی را در بغل گرفته است. طول تنگه حدود۴۰۰متر است.صد متری که وارد تنگه می شوی دست راست در سینه ی صخره ای کتیبه ای به دستور فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۳.هـ .ق کنده اند. بالای سر کتیبه و ضلع جنوبی و شمالی آن اشعاری درآورده اند. در دوطرف کتیبه ۶۶بیت شعر کنده اند. پایین کتیبه مطالبی نوشته شده است که بعضی از جاهای آن را شکسته اند و قابل خواندن نیست. قسمتی که قابل خواندن بود چنین است: مبلغ صدوپنجاه هزار تومان برای علما و سادات و مبلغی از خزانه دولتی برای تعمیر مساجد، مدارس و دارالشفاء در نظر گرفته اند.
کتیبه صحنه ای از شکارگاه فتحعلی شاه قاجار را نشان می دهد.در میانه کتیبه عکس شاه قاجار را که سوار بر اسب است بیرون آورده اند کنار آن چنین نگاشته است: السلطان فتحعلی شاه قاجار، در جلو اسب شاه، عباس میرزا نایب السلطنه را نشان می دهد که در حال شکار آهو است. افراد دیگر عبارتند از : شاهزاده محمدعلی میرزا، شاهزاده علی خان میرزا، شاهزاده علی نقی میرزا، شاهزاده مرتضی میرزا، شاهزاده علی قلی میرزا،شاهزاده حسن علی میرزا، شاهزاده محمد رضا میرزا، شاهزاده خسرو میرزا، ابراهیم خان نواب و اسماعیل خان سردار و چند شاهزاده دیگر که به خاطر ارتفاع کتیبه موفق به خواندن آن نشدم. در مجموع بیست نفر از رجال قاجار در کتیبه نشان داده شده است. در کنار کتیبه و گوشه پایین ضلع شمالی حجار نام خود را درآورده و آن عبارت است: حجاری و نقاری نادرالعصر، استاد قاسم حجار ولد استاد غلامعلی حجارباشی، سمت اتمام یافت سنه۱۲۳۳ . بعد از مشاهده این کتیبه هیچ مسیر خشکی وجود ندارد و باید خود را به آب سرد آنجا زد. بعد از طی ۴۰۰متر دره وسیع می شود. آب آبشار ساواشی میان پونه زارها و گیاهان خوشبوی دیگر هم چون گلپروسبزه ها جاری بود.

در حریم سبزه ها ای پونه خوابت خوش که دوش      لذت هم بستری باجویباران داشتی

در اطراف چنین فضای آکنده از بوی معطر گیاهان، اهالی منطقه کپرهایی برپا کرده اند و آماده پذیرایی از مسافران خسته ی از راه رسیده با چای و قلیان و... هستند. روی کوزه قلیان ها عکس فتحعلی شاه قاجار را نقاشی کرده اند . دو کیلومتر این مسیر وسیع را که پیمودی، به تنگه ی دوم  می رسی. طول تنگه دوم نیز حدود ۴۰۰متر است که بر خلاف تنگه اول که بستر رودخانه سنگلاخی بود، بستر اینجا از سنگ ریزه و شن های نرم پوشیده شده است و آبشار های فصلی دیگر از روی صخره ها جاری است. بعد از پایان تنگه ،آبشار پدیدار می شود. ارتفاع آبشار چندان بلند نیست.
سرچشمه آبشار، دامنه جنوبی کوه دیلار می باشد و از دره شرقی کوه تپه مراد و دره ی صخره ای کوه واشی می گذردو سخاوتمندانه با آب زلال و گوارا پذیرایی مسافران و اهالی روستای جلیزجند است.
یک سره به تهران آمدیم و شنیده بودم که در تهران مکانی به نام ارسنجانی نامگذاری گردیده است. خوشبختانه در انتهای بلوار جنت آباد شمالی ، روبروی انبارها ی نفت شهران ، کوچه شماره۳۵ به نام ارسنجانی نامگذاری شده است.
این سفرنامه خلاصه ای بود از گشت و گذار ۴۰۰۰کیلومتری در سرزمین پهناور و تماشایی ایران.

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.