Logo
چاپ کردن این صفحه

زبان در دهان ای خردمند چیست؟

نویسنده: 
زبان در دهان ای خردمند چیست؟


انسان بالفطره تمایل دارد آنگونه که فکر یا احساس در ذهن اش شکل می گیرد، آن را بیان کند، اما اغلب زبان ما قاصر از بیان کامل فکر و یا احساس است. به همین دلیل است که چارچوب زبان بر اندیشه چیره می شود و انسان را مجبور می کند مثل زبانش فکر کند، که بتواند بدان مفهوم دهد و سپس بیانش کند. اینجاست که هر چقدر انسان به زبان تسط بیشتری داشته باشد، یا به زبان های بیشتری مسلط باشد، بیشتر می تواند اندیشه و احساسش را شکل دهد و آن را بیان کند.

برخی آدم ها زیر بار اندیشه و احساس تحمیل شده از سوی زبان خود نرفته اند و سعی کرده ا ند زبان را با اندیشه خود موافق کنند و به مصاف با زبان رفته اند؛ گاهی در مصاف با زبان شکست خورده اند و کنار رفته اند، و گاه پیروز شده اند و ثمره پیروزی شان سرودن اشعار بوده است. برخی از آنها در مصاف با زبان، به مدد ذوق سرشار، آنچنان سروده اند، و تأثیر گذاشته اند، که  زبان را دچار تغییرات اساسی کرده اند، مثل آنچه که فردوسی کرد و مثل سعدی، مثل نیما و مثل شاملو.
بدیهی ست که هر چقدر قدرت افکار و شدت احساس آدم ها بیشتر باشد، این چالش افراد با زبان نمایان تر می شود. در زمانی که جامعه دچار تحولات اجتماعی و سیاسی می شود و اجتماع به چالش می افتد، افکار انسان نیز دستخوش تغییرات و چالش می شود، و لذا تفکرات و اندیشه های تازه و عمیق در ذهن انسان در مواجهه با این چالش ها ظهور می یابد، که برای بروز خود نیاز به زبان تازه تری می بیند و راهی برای تراوش جز شعر سرودن نمی ماند، مثال آنچه در گلستان سعدی می بینیم. شدت احساس هم در مواقع عشق و شیدایی بیشتر از هر زمان  دیگری می باشد، و طبیعی است که این احساس های متفاوت و سرشار نیز برای تراویدن چاره ای جز زبان شعر نیابند، و مثال بارز آن اشعار حافظ است.
با این زاویه ای که به شعر نگاه می کنیم، و از آنچه که کارکرد شعر و زبان می دانیم، این گفته سعدی که زبان را کلید در گنج صاحب سخن می داند، معنای عمیق تری می یابد، اگر که زبان را به معنای استعاره ای آن در کلام سعدی، یعنی همان زبان و ادبیات، بپذیریم، و شاید این تعریف دکتر اسماییل خویی را که شعر را پرنده ای می داند که با دو بال احساس و اندیشه به پرواز در می آید و اوج می گیرد، ازین منظر بهتر بشود بدان پرداخت.
به هر حال آنچه که بر می آید اینست که زبان بر اندیشه فرد و جامعه تأثیر به سزایی دارد، و هر گاه شاعرانی آمده اند و زبان را متحول کرده اند، سمت و سوی اندیشه و نوع احساس جامعه را هم تغییر داده اند. حال سوال اینست که این شاعران تحول گرا، بخصوص شاعران معاصری مثل نیما و شاملو اثر درستی بر جامعه داشته اند یا خیر؟ و سوالی که هنوز برای خیلی ها بی پاسخ مانده است، اینکه، رسالت شاعر در این زمانه چیست؟


پی نوشت: این نوشته را به تمام شاعران ارزشمند هم شهری ام در شهرستان ارسنجان تقدیم می نمایم.

در ادامه تصاویر مرتبط با مضامین گفته شده را ملاحضه می کنید

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.