A+ A A-

یک شعر از مصطفی نوروزی

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
مصطفی نوروزی
مصطفی نوروزی

در مطلب زیر شعری در قالب مثنوی از آقای مصطفی نوروزی در رسای امام حسین (ع) و یاران با وفایش تقدیم شما می شود. ایشان فرزند اکبر متولد ۱۳۴۹ هستند. در سال ۱۳۶۹ در رشته زبان ادبیات فارسی مقطع کارشناسی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان پذیرفته و در ۱۳۷۳/۴/۳۰ موفق به اخذ مدرک کارشناسی در این رشته شدند. ذوق شاعری خود را با علاقه به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پیرامون فضایل و مناقب این خاندان به کار گرفته واشعاری می سرایند و در زمره کسانی درآمده اند که با تلاش  خود به این سیر تعالی می بخشد. ایشان در حال حاضر در انجمن نابینایان محمد رسول اله(ص) مشغول فعالیت بوده و همچنین عضو هیات مدیره شرکت تعاونی تلاشگران ارسنجان که در زمینه اشتغال مددجویان بهزیستی فعالیت می کند می باشند.

بر سرنی، آسمانی جلوه کرد        از خبیث و ازخبیثان، شکوه کرد
در میان قوم دون مظلوم بود        زاده معصوم و خود معصوم بود
لشکرش اندک، صلابت بی شمار        واله و شیدا، دمادم بیقرار
اکبرش سرمست عشق ناب بود        اصغرش از تشنگی بی خواب بود
پاسدار خیمه ها عباس بود        از ازل باغیرت و احساس بود
زینبش زهرا صفت با هیبت است        اینچنین طرز تفکرعزت است
ام کلثومش قرین بخت بود        در مصائب امتحانش سخت بود
قاسمش تعبیر زیبا کرد زمرگ        نوجوان بود آفرین احسن به درک
عبدا... نوگلی نورسته بود        تحت فرمان عمو پیوسته بود
دخترش کوچک، طلایه دار عشق        آبرو زینت، نگینی در دمشق
دختر دیگر سکینه نام داشت        تاج عزت تا ابد بر بام داشت
جمله فرزندان آن ام البنین        چنگ زدند بر دامن حبل المتین
سید سجاد با آن رنج ودرد        پافشرد بر منطقش مانند مرد
برسرنی، زاده ی زهرا بود        جسم بی سر در دل صحرا بود
از قیامش دین و آیین زنده شد        مکتب خوب خدا پاینده شد

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • مهمان - محمد مهدی اسکندری

    جناب آقای نوروزی
    با سلام
    از شعر زیبائی که در وصف سالار شهیدان سروده اید استفاده نمودم، علاقه و پشت کار شما در این زمینه ستودنی است، برایتان آرزوی موفقیت روز افزون و سربلندی داریم.

  • مهمان - اسماعیل رحیمی

    آفرین وسلام برشما آقای نوروزی آرزوی سلامتی وسعادت میکنم برایتان انشاءالله
    آنچه ازدل براید بردل نشیند

  • مهمان - الله یار خادمیان

    باسلام و درود مثنوی ارزشمند شما را خواندم بسیار خوب بود موفق و موید و منصور باشی چند بیت تقدیم

    چه درد ها که کشیدم چه رنج ها که ندیدم
    توان بال و پرم نیست اگر چه هست امیدم

    در نبسته کجایی امید خسته کجایی
    کسی نگفت و نگوید تو دل شکسته کجایی

    اسیر شب شده ام من فقیر تب شده ام من
    از این که دیده ندارم چه بی سبب شده ام من

    چقدر فاصله دیدم به هرجهت که دویدم
    گهی نشسته و گاهی خیال گونه پریدم

    هزار باید و شایداگر چه هر چه نشاید
    خدا زمادر هستی بدون دیده نزاید

    به هرچه دار و ندارم ز دوست شکوه ندارم
    به بند بندگی او چگونه سر نسپارم

    دلم به نور خدا مست اگر چه چشم مرا بست
    هنوز دیده ی معنی برای وصل ولقا هست

    نشسته ام به امیدی که صبح روز سعیدی
    صفیر مزده بخواند مرا به نور و نویدی

  • جناب آقای نوروزی سلام
    عشق وعلاقه شما به سرور وسالار شهیدان مثال زدنی ست .مرحبا که این دلبستگی را توانسته اید در قالب مثنوی بیان نمایید برایتان آرزوی توفیق وسربلندی دارم . ازنگارنده ومدیر محترم سایت هم به دلیل عنایتی که مبذول داشته اند متشکرم

  • دوست عزیز جناب آقای نوروزی
    از شعر زیبائی که سروده اید استفاده نمودیم، برایتان آرزوی موفقیت روز افزون داریم، در یکی از جلساتی که به مناسبت 23 مهر(روز عصای سفید) در تهران برگزار شده بود و من به واسطه پسرم حضور داشتم، عزیز نابینائی می گفت "شاید باور نکنید من بینا بودم و مدتی است نابینا شده ام ،علم پیشرفت می کند و ممکن است ما مجددأ بینائی امان را باز یابیم ولی من دوست ندارم به دنیای شما بینایان برگردم" و ادامه داد " با چشم دل دیدن زیباتر است تا چشم سر و من اکنون موارد زیادی را می بینم که قبلأ نمی دیدم".

  • عالی و زیبا و ساده و صادقانه بود