Logo
چاپ کردن این صفحه

چرا پس از نه سال دوندگی ساختمان بیمارستان خیریه جناب آقای حاج رضا ابراهیمی در ارسنجان به پایان نرسید؟ شما چه فکر می کنید و حقیقت چیست؟

نویسنده: 
حاج رضا ابراهیمی ارسنجانی
حاج رضا ابراهیمی ارسنجانی ۹۳ گردهمایی ارسنجانیهای مقیم شیراز

بسیاری از مردم ارسنجان نه سال پیش شنیدند که جناب آقای حاج رضا ابراهیمی خیّر نیکوکار و کارآفرین موفق ارسنجانی در نظر دارد که بیمارستانی ۶۴ تخت‌خوابی در ارسنجان بنا نماید. کارها با عشق و علاقه آغاز شد و پیمان بر آن بود که ادارات دولتی زمین را تامین کنند و آب و برق را به سایت بیمارستان برسانند. پس از آن کار ساخت و تجهیز بیمارستان از سوی جناب ابراهیمی به پایان برسد. نه سال از آن تاریخ می‌گذرد و جناب ابراهیمی با بازدارنده‌های فراوانی روبرو شدند. ادارات در رساندن آب و برق و جاده کوتاهی کردند. سال‌ها گذشت تا زمین بیمارستان بدون معارض شد و دولتی‌ها چندان مسئولیتی احساس نکردند. هنوز نیز بازدارنده‌ها کم نیستند. این نوشتار گزارش کوتاهی از دیدار نگارنده و چند نفر از دوستان با جناب آقای مهندس امید ابراهیمی مدیر شرکت زرین غزال و نمایندهٔ گرامی جناب آقای حاج رضا ابراهیمی خیر محترم می‌باشد. سخنان و دیدگاه‌های آقای مهندس ابراهیمی دربارهٔ کاستی‌ها و بازدارنده‌ها در راه ساخت بیمارستان و نیز راه گشایش این معمّا آورده می‌شود. امید به آیندهٔ نیکو برای این پروژه نیز در پایان خواهد آمد.

اندیشه‌هایم پیش از دیدار با مهندس امید ابراهیمی
در تاریخ سه شنبه ۱۵ آذرماه سال ۱۳۹۳ با هماهنگی قبلی که از سوی آقایان حاج حبیب اسکندری و حاج امیر رحیمی انجام شده بود، با همراهی آقایان علی اکبر رحیمی و سیّد رضا نعمت‌اللهی، خدمت جناب آقای مهندس امید ابراهیمی مدیر شرکت زرین غزال و نمایندهٔ گرامی جناب آقای حاج رضا ابراهیمی خیّر محترم رسیدیم. انگیزهٔ این دیدار بیشتر در راستای آشنایی با بازدارنده‌ها و کمک برای برداشتن موانع در راه ساخت و به پایان رساندن مجموعهٔ بزرگ درمانی، آموزشی و بهداشتی خیریهٔ حاج رضا ابراهیمی در ارسنجان بود. پیش از رفتن به دفتر ایشان در ذهن خودم می‌پروراندم که دربارهٔ تاخیر در ساخت بیمارستان ابراهیمی در ارسنجان صحبت و یا شاید گلایه‌ای کنم. نزدیک به نه سال است که این بیمارستان کلنگ‌زنی شده است اما با وجود سرمایه‌گذاری‌های انجام شده و پیشرفت کار، هنوز از این پروژهٔ خیرخواهانه رونمایی نشده است.
می‌دانستم در آن زمان سازمان‌های ذی‌ربط برای تهیهٔ زمین و امکانات برق و آب کمک لازم را ننمودند. بسیاری از آن‌هایی که از دولت پول می‌گرفتند تا این‌گونه کارها را تشویق کنند، به جای کمک سنگ‌اندازی کردند. آگاهی داشتم که برخی از کسان، با بداخلاقی‌ها و سیاست‌بازی‌ها، مانع‌های بزرگی را در راه ساخت این بیمارستان درست کردند. با این همه، در ذهنم این بود که مشغلهٔ کاری، گران‌شدن قیمت‌ها، ساخت دیگر مجموعه‌های خیریه، برخی از رفتارهای نسنجیده مردم و قدرناشناسی‌ها، آقای ابراهیمی را دلسرد کرده باشد. کمبودها در هر جا بسیارند و هر کسی انتظار دارد خیّرینی چون آقای ابراهیمی کمکی به رفع کمبودش بکنند. بخش مهم و اساسی درخواست و گفته‌های شرکت‌کنندگان در جلسه، دلگرم نمودن مجموعهٔ مدیریتی جناب آقای ابراهیمی برای به پایان رساندن این مجموعهٔ درمانی-آموزشی بود.
جناب آقای حاج حبیب اسکندری که مدیریت دفتر خیریهٔ امیرالمومنین در ارسنجان را دارند و جناب حاج امیر رحیمی که مسئولیت ستاد پشتیبانی این دفتر در شیراز را دارند نیز افزون بر ساخت بیمارستان، درخواست کمک شرکت زرین غزال برای راه‌اندازی یک دفتر در شیراز را داشتند. نگارنده و دوستان نیز یادآور شدند که این دفتر تنها برای گردآوری کمک‌ها نیست. دفتر می‌تواند کانونی برای ارسنجانی‌ها شود تا بتوانند با جمع شدن دور هم راه‌های کمک به شهر و منطقه را بررسی نمایند. دفتر محلّی برای کارهای خیراندیشانهٔ اجتماعی و غیر سیاسی خواهد بود. با وجود چنین دفتری می توان همگرایی‌ها و هم‌افزایی را زیاد کرد و نیروها را جهت ساخت شهر و کشور سازماندهی نمود.

دگرگونی اندیشه پس از دیدار
آقای مهندس امید ابراهیمی با شکیبایی، ادب ومتانت کم‌مانندی، گفته‌ها را شنیدند و سپس صحبت‌های خود را آغاز نمودند. از خدا می‌خواهم که به همهٔ ما توفیق ادب را بدهد و این انسان‌های مودب را نگهبان و یاور باشد. ایشان روشن نمودند که ساخت بیمارستان آرزوی قلبی جناب حاج رضا ابراهیمی و تیم مدیریتی شرکت‌های زیر مجموعهٔ ایشان است. فرمودند در پیمانی که میان آقای ابراهیمی، خداوند بزرگ و مردم ارسنجان بسته شده است، هیچ خللی وارد نشده است. همه با استواری تمام در اندیشهٔ به پایان رسانیدن این پروژه هستند.
آقای ابراهیمی یادآور شدند که تاخیر در انجام پروژه زیان‌های بسیاری را متوجهٔ شرکت زرین غزال نموده است. ساخت و تجهیز بیمارستان در زمان کلنگ‌زنی به ازای هر تخت نزدیک به چهار میلیون تومان بود ولی هم اکنون این هزینه به تختی دوازده میلیون تومان افزایش یافته است. افزون بر این، با همهٔ زحمات و دلسوزی‌های شرکت زرین غزال برای به پایان رساندن پروژه، تاخیر های به وجود آمده به شایعه‌ها و موج‌های منفی علیه شرکت هم دامن زده است. توضیح داده شد که بنا نمودن یک سازمان بزرگ درمانی-آموزشی در ارسنجان از آرزوهای دیرینهٔ آقای حاج رضا ابراهیمی است.
آقای مهندس روشن نمودند که هم اکنون و پس از برطرف شدن موانع زمین، آب و برق، بزرگترین دشواری در تاخیر پروژه نداشتن پروانهٔ ساخت است. گرچه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فارس از همگان دعوت می‌کند تا در ساخت بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، بهداشتی و پژوهشی مشارکت نمایند و مجمع خیّرین فارس یکی از کارآمدترین مجمع‌ها در سطح کشور می‌باشد، این دانشگاه برای صدور پروانهٔ بیمارستان همکاری نمی‌نماید. ایشان فرمودند نه سال است که به دنبال پروانهٔ ساخت و نقشهٔ ساختمانی بیمارستان هستیم ولی نتیجه‌ای به دست نیامده است.
گرچه مدیریت عمرانی دانشگاه دارای نقشه‌های تیپ برای انواع بیمارستان‌ها و مراکز پزشکی است، تاکنون هیچ نقشه‌ای از سوی دانشگاه به آقای ابراهیمی تحویل نشده است. اگر حتی فرض کنیم که خیّر محترم هم برای انجام کار دلسرد می‌بود، باید مسئولین دانشگاه علوم پزشکی فارس با اسناد مکتوب و تحویل نقشه و پروانهٔ ساخت ایشان را دلگرم می‌نمودند. متاسفانه بنابراین مردمی که باید امروز در شهر خود درمان می‌شدند، در پی ندانم‌کاری‌ها و شاید سیاست‌بازی‌ها باید با خون دل خود را به مراکز درمانی شیراز یا مرودشت برسانند. نه سال بی توجهی مسئولین به مردم و خیّر محترم در درگاه خداوند و مردم چه توجیهی دارد؟ چه انسان‌هایی در پی این بی سر و سامانی و پاسخگو نبودن مسئولین عزیزان خود را از دست دادند؟ پاسخ بچه‌های یتیم و مادران و پدران داغدیده را چه کسی می دهد؟ آیا آقای ابراهیمی باید در اتاق مسئولین را بزند و درخواست نقشه و پروانه کند یا آن‌هایی که شغل و کارشان تسهیل در این کارها است؟

راه حل
با توجه به تاخیر نه ساله و آغاز به ساخت بیمارستان دولتی در ارسنجان، آقای ابراهیمی فرمودند که ما حاضر به ساخت مرکز همودیالیز یا ساخت قطب بیماری‌های خاص در ارسنجان هستیم. در این مرکز افزون بر درمان بیماران، دانشجویان و اساتید نیز خواهند توانست به آموزش و پژوهش بپردازند.
جناب مهندس ابراهیمی یادآور شدند که وضعیت بیماران دیالیزی بسیار تاثر برانگیز است. گرچه آقای حاج رضا ابراهیمی از بزرگترین و مجهزترین مرکز دیالیزی کشور را در شهرک صدرا بنا نموده‌اند، شمار بیماران آنقدر فراوان است که به جای سه نوبت دیالیز در هفته هم اکنون دیالیز در دو نوبت انجام می‌شود. با کاهش عمل دیالیز بیماران و خانواده‌های آنان دست به گریبان رنج بی‌پایانی هستند که تنها خودشان می‌دانند چه بر سرشان می‌آید.
با توجه به آزموده‌های پیشین، آقای ابراهیمی فرمودند که چشمم آب نمی‌خورد که دانشگاه علوم پزشکی پروانه‌ای برای ارسنجان صادر کند. علّت این بی‌توجهی برای همگان مبهم بوده و هست. ای کاش ریاست دانشگاه علوم پزشکی و یا نماینده ایشان می‌آمدند توضیح می‌دادند که علّت چیست؟ اگر اسناد و مدارکی که نشان دهندهٔ پشتیبانی دانشگاه از ساخت بیمارستان ارسنجان در دسترس است ارایه گردد. به هر روی آقای ابراهیمی فرمودند برای نجات بیماران و پیشگیری از مرگ زودرس آنان و برای رضای خدا چنان‌چه شهرداری ارسنجان پروانهٔ ساخت را صادر کند، یکی از مجهزترین مراکز درمانی، آموزشی و پژوهشی را در ارسنجان ساخته و تجهیز خواهیم نمود. پس از ساخت این مرکز درمانی، دانشگاه علوم پزشکی که هم اکنون زیر فشار کمبود مراکز درمانی است در راه افتتاح و بهره‌برداری از آن پیش قدم خواهد شد.
در پایان جناب مهندس ابراهیمی در مورد درخواست دفتر خیریهٔ امیرالمومنین در شیراز برای کمک آقای ابراهیمی به داشتن یک دفتر یا محل گردهمایی، نیز فرمودند که رایزنی‌های لازم را خواهند نمود.

عدالت در پراکنش امکانات درمانی
نگارنده بر این باور است که دانشگاه علوم پزشکی فارس در چارت‌های سازمانی خود برای هر یک از شهرهای استان نقشی را برای درمان در نظر گرفته است. مثلا در ارسنجان بیماران تا یک درجه درمان شوند، اگر بیماری درمان نشد مرودشت دومین محل مراجعه بیماران خواهد بود. اگر بیماری سخت بود و نیازمند تجهیزات بیشتری بود، بیمار به شیراز منتقل می شود.
این تقسیم‌بندی باید بر این فرض استوار باشد که همهٔ هزینه‌های ساخت و تجهیز مراکز درمانی از سوی دولت پرداخت می‌شود. دوّمین فرض باید آن باشد که این یک طرح عادلانه است. با اجرای این طرح مردم نباید احساس کنند که به علت سکونت در یک محیط جغرافیایی، باید هزینهٔ درمانی بیشتری بپردازند و از خدمات کمتری برخوردار شوند. تاکنون این احساس عادلانه بودن در بیشتر مردم ایران و فارس به وجود نیامده است. هجوم مردم به سوی کلان‌شهرها که پیامدهای خطرناکی برای همگان به دنبال دارد به علت دیدگاه دوگانه و چندگانهٔ دولتی‌ها به ارایهٔ خدمات به اقشار گوناگون اجتماعی است. هم اکنون شیراز و شهرک‌های نزدیک مانند صدرا، نیمی از جمعیت فارس را در خود جای داده‌اند. علت همین دوگانه دیدن مردم شهر و روستا از سوی دولتی‌ها است. این همان چیزی است که پدیدآورندگان انقلاب آرزوی از میان برداشتن آن را داشتند.
خواست دولتی‌ها آن است که خیرین محترم نیز در همین چارت سازمانی به کمک دانشگاه علوم پزشکی بشتابند. یعنی مسایل مربوط به عدالت اجتماعی و خواستگاه عاطفی خیر باید نادیده گرفته شود. اگر خیّر نخواست تسلیم این تقسیم‌بندی شود و دوست داشت که پولش را در راهی که خودش تشخیص می‌دهد بهترین است هزینه کند، آن وقت نامهربانی دولتی‌ها آغاز می‌شود. به هر روی این نظر نگارنده است که امید است اگر کسی آن را نقد می‌کند با اسناد و استدلال کافی باشد.

امیدها و پیگیری‌های پس از دیدار
پس از دیدار با جناب آقای مهندس ابراهیمی کوشش‌هایی برای اخذ مجوز از سوی دوستان در حال پیگیری است. جناب آقای حاج حبیب اسکندری و جناب آقای محمّدجعفر اسکندری ریاست شورای اسلامی شهر ارسنجان و دیگران پیگیری‌های فشرده‌ای را در این مدت داشتند. نام بردن از همهٔ افراد شدنی نیست و نگارنده از این بابت پوزش می‌خواهد. نگارنده هم در حد توان پیگیری‌هایی را به انجام رسانید. از جمله تلفنی از جناب آقای دکتر سیّد وحید حسینی درخواست نمود تا برای حلّ مشکل مردم از جایگاه و نفوذ خود استفاده نمایند. ایشان نیز با دکتر ایمانیه صحبت کرده‌اند و قول و قرارهایی داده شده است. شورای شهر و شهرداری ارسنجان در حال بررسی روش‌های حلّ مشکل هستند. مجموعهٔ پیگیری‌ها به یاری خداوند امید بخش است. انتظار آن است که هر کس در هر جایگاهی بکوشد تا این امر خیر به انجام برسد و ارسنجان افزون بر بیمارستان دولتی، محل مراجعه و درمان بیماران خاص در شمال فارس گردد.

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.