نعلین ملا احمد ارسنجانی
نویسنده: اکبر اسکندری چاپ پست الکترونیکی- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 5295 بازدید
وجود هر اثر هنری مربوط به دورههای مختلف تاریخی، بیانگر شرایط فرهنگی، اجتماعی، نظامی، سیاسی و اندیشهای آن دورههاست. پوشاک هر دوره نیز رابطهای جدانشدنی با فرهنگ همان دوره دارد و از اینروست که هر سلسله یا دورهای مناسب با وضعیت اجتماعی آن دوره پوشاک مخصوص خود را داشته است. امروزه نیز وقتی که در موزهها آثار گذشتگان را مینگریم و یا دربارهٔ نحوهٔ زندگی آنها، اعم از ظاهری و معنوی، میخوانیم به اعماق آن دوران فرو میرویم و یا خاطرهای از گذشته را به ذهن میآوریم.
در این میان عارفان و عالمان و اندیشمندان جایگاه ویژهٔ خود را دارند. آنها در دورههای خود مورد احترام ویژهٔ مردم بودهاند و مریدان خاصّ خود را داشتند و دارند. از اینروست که شخصیتی چون شیخ صفیالدّین اردبیلی که از عارفان به نام قرن نهم هجریست آن چنان مورد توجه مردم قرار میگیرد و مریدان بسیاری را به سوی خود جلب میکند که جانشینان و بازماندگان او بنیان سلسلهٔ صفویه را میگذارند و او را سر سلسلهٔ دودمان صفوی میدانند.
امروزه نیز آرامگاه شیخ صفی توجه ایرانگردان و جهانگردان بسیاری را به خود جلب کرده و خرقهٔ شیخ که در آنجا نگهداری میشود نشان از تقدس جایگاه عارفانهٔ او و نشانهای از تاریخ فرقهٔ صوفی است. در مسیر تاریخ، عارفانه بسیاری بودهاند که مردم پس از آنها نشانهای از آنها را به عنوان شیئی متبرک دست به دست نگه داشتهاند.
این نعلین نیز که ظاهری ویژه و زیبا دارد و پاشنهٔ آن از چوب تراشیده شده است، به خاطر جایگاه بالای عرفانی ملا احمد ارسنجانی، که حتی میرزا حسن فسایی وی را مجمع فیوضی سبحانی و مقتدای صمدانی و ... میداند، تا به امروز به عنوان یادبودی از آن چهرهٔ شاخص عرفانی به یادگار مانده است.
ملا احمد ارسنجانی فرزند کرمعلی در سال ۱۲۱۶ ه. ق. (۲۲۰ سال قبل) در ارسنجان دیده به جهان گشود و در سن ۵۸ سالگی در سال ۱۲۷۴ ه.ق. جهان و هرچه در آن بود را وانهاد و در صفهٔ تربت واقع در دارالسلام شیراز که متعلق به خاندان بیضایی است در دل خاک آرمید.
ملا احمد ارسنجانی سالک و عارف نیکو خصال که تن در کوثر زلال بندگی شسته و جرعهنوش جام الست بربکم بوده در بوستان معرفت گلهای با طراوت دوستی را دامن دامن برمیچید و صاحبان جمال و کمال پروانهوش از نور شمع وجودش دل خویش را از زنگار ملال دور میداشتند.
او در خلوت سحرگاهان بر سر سجّادهٔ سبز عبودیت با زانوی ادب مینشست تا گام در طریق بندگان معبود ازلی نهاده باشد. وی در مثنوی شوریّه به حقایق و اسرار عرفانی پرداخته است و پیوسته می عشق و توفیق سرمدی از دست محبوب ازلی میطلبد تا جان دل خویش را به نور باده بر افروزد و خس و خاشاک غیر را در آتش آن سوزد.
دیدگاههای شما (1)
-
نعیلنش گویا از جنسی متفاوت از ملکی بوده به نظر میرسه چرمینه هست تا به حال چنین نعلینی ندیده بودم
0 پسندیدم
دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:
یا اگر در سایت عضو نیستید، میتوانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید: