A+ A A-

یادکردی از شادروان استاد دکتر محمدحسین اسکندری و معرفی کتاب وی با عنوان: مجموعه مقالات چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی در شیراز

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
دکتر محمدحسین اسکندری
دکتر محمدحسین اسکندری بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان

مقاله «مرد مردستان ادب» که سیری اجمالی در زندگانی و آثار فقیه ادیب و بنیانگذار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان مرحوم استاد دکتر محمدحسین اسکندری(رض) داشت به قلم اینجانب سید محی الدین حسینی ارسنجانی در مورخ یکشنبه اول بهمن ماه ۱۳۹۱ در شماره ۴۳۵۹ روزنامه «نیم نگاه» در یک صفحه کامل (صفحه ۵ یادمان) در اوصاف و یادکرد بزرگ مردمی از خطه ارسنجان فارس توجه اهل ادب به ویژه فامیل اهل علم و معرفت اسکندری خصوصاً بانوی ادیب و فاضله سرکار خانم اشرف الکتاب همسر گرامی آن استاد فقید را به دنبال داشت. به رسم ادب و معرفت در پیشگاه آن عارف و مجتهد بزرگوار که در دو وادی اخلاق و عرفان سرآمد روزگار خود و در علم و ادب شهره زمانه خویش بود همه ساله بنابر وظیفه مطبوعاتی و تعهد شاگردی و در ایفای رسالت قلم به دستی خویش مقالاتی را در پاسداشت مقام آن سخنور عالی درجات تهیه و به دست چاپ می سپارم. باشد که روح بلند او در عرش اعلی شاد و همنشین با اولیاء ا... باد.

نویسنده : 

سید محی الدین حسینی ارسنجانی- پژوهشگر فرهنگ و تمدن فارس

درباره کنگره تحقیقات ایرانی
چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی در زمینه ادب و فرهنگ ایران از یازدهم لغایت شانزدهم شهریور ماه سال ۱۳۵۲ در شیراز جنت طراز برگزار گردید. در این کنگره شخصیّت های علمی، فرهنگی و پژوهشی از ایران و جهان با ارایه مقالات و حضور در جلسات کنگره و سخنرانی پیرامون مباحث گوناگون فرهنگ و ادب و تاریخ ایران از سوی دانشگاه شیراز دعوت شده بودند. کنگره تحقیقات ایرانی همواره با پیام های مقامات مملکتی آغاز و در پایان قطعنامه ای در چند ماده و با مفاد گوناگون داشت. برابر فهرستی که در کتاب مجموعه مقالات چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی در شیراز آمده افزون بر ۲۲۵ نفر اعضای کنگره و صدها مدعو از داخل و خارج از کشور در برنامه ها و جلسات مختلف آن شرکت جستند. جلد نخست مقالات کنگره تحقیقات ایرانی به کوشش استاد محمدعلی صادقان و جلد دوم آن توسط استاد دکتر محمدحسین اسکندری ارسنجانی(ره) از حکما و ادبای بزرگ معاصر و استاد فقید دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز و مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان تدوین گردیده است. با آرزوی شادی روح آن سعید فقید در این مجال به معرفی این اثر فاخر در چهل و یکمین سال انتشار آن می پردازم.
شناسنامه کتاب
کتاب مجموعه مقالات چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی که به همت استاد دکتر محمدحسین اسکندری(رض) تهیه و تدوین گردیده در اول شهریور ماه سال ۱۳۵۳ به تیراژ هزار نسخه و در قطع وزیری در ۴۰۲ صفحه و بهای هر نسخه ۲۷۰ ریال توسط انتشارات دانشگاه شیراز چاپ و منتشر گردیده است. این کتاب ارزنده دارای فهرست مطالب (سه صفحه)، مجموعه پیام ها از مسؤولان کشوری و رؤسای دانشگاهی، متون پژوهشی یا مقالات گزینش شده در جلد دوم، فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده در هر یک از مقالات فهرست نشر دانشگاه شیراز تا آن زمان و مقدمه است. کتاب مقالات چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی (این جلد و مجلّدات بعدی) پس از انتشار به سرعت نایاب شد.

Anjoman Arsanjan 150118 02

فهرست مندرجات کتاب
در فهرست مطالب کتاب می خوانیم: بیانات رییس اسبق دانشگاه شیراز، پیام دانشگاه هایصنعتی تهران، دانشگاه تبریز، دانشگاه مشهد، ریاست دانشگاه اصفهان، متن قطعنامه کنگره تحقیقات ایرانی و شعری از شاعر شهیر معاصر استاد ابراهیم صهبا به همراه مقدمه مؤلف (تدوین کننده مقالات این مجموعه استاد دکتر محمدحسین اسکندری به ضمیمه عناوین مقالات و اسامی نویسندگان آن و فهرست نام اعضای کنگره ۲۲۵ نفر مندرج در پنج صفحه). چهارشنبه سوری و جشن نزول فروهرها مقاله دکتر فرهاد آبادانی، پژوهش درباره وزرای دوره ساسانی از دکتر علاءالدین آذری، پاوستوس بیوزاند تاریخ نگار ارمنی قرن پنجم میلادی از لیدا بربریانس، کاوش های علمی فسا و آثار باستانی آن حوزه از فریدون توللی، روش داوری و آموزش قضایی در ایران باستان از دکتر علی رضا حکمت، کیخسرو در کوه های فارس از جلیل دوستخواه، امارت و فرمانروایی بنی عیار در غرب ایران از سال ۳۸۰ هجری تا سال ۵۱۰ هجری از محمد جمیل ژور بیانی، طوایف کرد زعفرانلو از قدرت اله روشنی زعفرانلو، سکه های شاهان آل اینجو و آل مظفر در فارس و نموداری از پیشرفت مذهب تشیع در شیراز و فارس از علی سامی، مکتب کبرویه از دکتر ابوالقاسم سلامیان، سازهای موسیقی ملی ایران و رابطه آنها با سازهای غربی از عزیز شعبانی، ایلات امروزی ایران از سیروس شفقی، مفسران شیعی مذهب ایران از دکتر محمد شفیعی، سیاق در علم حساب و کتاب هایی درباره آن از محمد شیروانی، مراسم مربوط به مردن از بانو دولت شهریاری، نظرهای اقتصادی خواجه نصیر طوسی در اخلاق ناصری از دکتر محسن صبا، دین در فارس عهد هخامنشی از ریچارد نلسون فرای، صوفیه و فرقه حروفیه از حمید فرزام، معانی بیان فارسی با روش جدید از دکتر محمد فشارکی، حوادث در ترانه های محلی از ابوالقاسم فقیری، دادگستری در ایران پیش از اسلام از دکتر جواد قره آغاجلو، ایران در عصر ملکشاه سلجوقی از دکتر حسنقلی مؤیدی، سهم خراسان در تدوین علوم اسلامی از دکتر کاظم مدیر شانه چی، منابع آریایی دین یهود و مسیحیت از عباس و دکتر منوچهر آریانپور کاشانی و نسخه خطی اختیارات منظوم و ذکر فواید ادبی آن از دکتر جلال متینی، عناوینی مقالات و فهرست اسامی نگارندگان آنها در این کتاب اند.
بخشی از مقدمه کتاب
اکنون که به یاری خدای بزرگ و مساعدت های بی دریغ جناب آقای دکتر فرهنگ مهر، ریاست محترم دانشگاه شیراز و رییس چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی، مجلد دوم از مجموعه مقالات ارایه شده در کنگره به زیور طبع آراسته می گردد، بر ذمه خود می داند از دانشمندان و پژوهشگرانی که آثار پر ارجشان در این مجلد به چاپ می رسد، به علت بهره هایی که از مطالعه مقالات آنان نصیب این بنده شده است، سپاسگزاری کند.
ضمناً توجه خوانندگان را به تذکرات زیر جلب می نماید.
۱- چون همکار دانشمند آقای دکتر محمدعلی صادقان در مقدمه نخستین مجلد، پیرامون برگزاری کنگره و اعضای شرکت کننده در آن مبسوطاً گزارش داده اند، از این رو تکرار آن ضرورتی نداشت.
۲- این کتاب تنها حاوی مقالاتی است که به شورای انتشارات دانشگاه شیراز فرستاده شده و پس از بررسی و تصویب به دست چاپ سپرده شده است و در ضمن بسیاری از مقالات تحقیقی چون به موقع به دست ما نرسید از عدم چاپ آنها پوزش می طلبد.
۳- از محققان و دانشمندانی که آثارشان در این مجموعه به چاپ رسیده به علت لغزش های
احتمالی که در چاپ رخ داده است پوزش
می خواهد و امیدوار است که به دیده اغماض بدان ها بنگرند، به ویژه که به سبب دیر رسیدن مقالات کار چاپ زیاد به تأخیر افتاد و بالاجبار با شتاب هرچه بیشتر و در مدت بسیار اندک به طبع آنها مبادرت شد.
۴- یادآوری این نکته نیز ضرورت دارد که پاره ای از خطاها و لغزش های چاپی به علت نقص فنی چاپخانه و نداشتن نشانه ها و حروف مخصوص و به ویژه موجود نبودن علامات عربی (مانند تنوین، حرکات) بوده است که در بسیاری از جاها، مخصوصاً در مورد چاپ آیات قرآنی و احادیث وجود آنها ضرورت کامل داشت.
۵- چون تعداد مقالات رسیده متنوع بود، از این رو گروه بندی آنها و ثبت هر مقاله در بخش مربوط موجب تشتت و پراکندگی فراوان می شد، ناچار از تقسیم کتاب به بخش های مختلف خودداری گردید و مقالات به ترتیب حروف الفبا (بر مبنای نام خانوادگی نویسنده) تنظیم یافت.
در پایان، سپاس فراوان خود را به همکار دانشمند و فعال آقای دکتر منصور رستگار، دبیر محترم شورای انتشارات دانشگاه که از هر گونه یاری دریغ نفرمودند و با فراهم ساختن وسایل تسهیل چاپ، پیمودن این راه دشوار را بر ما هموار کردند، تقدیم می دارد.
دکتر محمدحسین اسکندری
توضیح: در همین جا لازم می دانم اشاره ای مختصر داشته باشم به تدوینگر مقالات این مجموعه یعنی شادروان دکتر اسکندری که از نسل هنرمندان و کاتبان بزرگ کلام الهی و در زمره علما و مجتهدین نامی ایران در عصر خود بود. افسوس که جان شریفش در سی ام دی ماه سال ۱۳۷۰ خورشیدی بر اثر سانحه رانندگی از دست رفت و جامعه علمی و ادبی فارس و بلکه ایران از فقدان نابهنگام او ماتم زده شد. آن خدا بیامرز با بیان رسا و استدلالات قوی و تعمق در فهم آیات الهی و عمل به دستورات قرآن مبین و فرمایشات مولی الموحدین حقیقتاً اسوه و نمونه ای کامل از انسان های متقی، مجاهد و نستوه در عصر و زمانه ما بودند. در رثای آن مروارید اقیانوس ادب شاعران فراوانی شعرها سروده و مقاله نوشتند که از باب اطلاع مطالعه یادنامه آن مرحوم و کتاب ارسنجان نامه و بزرگان ارسنجان و ... تألیف اکبر و نسرین اسکندری را در این باره توصیه می نمایم.
متن قطعنامه پایانی کنگره تحقیقات ایرانی
به یاری پروردگار توانا چهارمین کنگره تحقیقات ایرانی به دعوت دانشگاه شیراز از یازدهم تا پانزدهم شهریور ۱۳۵۲ در شیراز تشکیل گردید.
کنگره به دوازده شعبه تقسیم شده بود و جمعاً یکصد و بیست و هشت خطابه در شعبه ها خوانده شد.
تصمیمات و پیشنهادهایی که رسیده و یا این که از مذاکرات جلسه ها به دست آمده به شرح زیر جهت اطلاع شرکت کنندگان و علاقمندان و توجه مسؤولان کنگره پنجم اعلام می شود.
۱- دعوت جناب آقای دکتر فرهنگ مهر، رییس محترم دانشگاه شیراز و زحماتی که همکاران ایشان متحمل شده اند موجب نهایت تشکر است.
۲- از دانشگاه تهران به مناسبت اداره امور دبیرخانه ثابت کنگره و دانشگاه های اصفهان، تبریز، تهران، دانشسرای عالی و اتحادیه جهانی ایرانشناسان به مناسبت ارسال پیام و از دبیر کل شورای عالی فرهنگ و هنر به مناسبت ارسال تلگرام و از دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد به مناسبت انتشار جلد دوم خطابه های کنگره دوم قدردانی به عمل می آید.
۳- توجه وزارت فرهنگ و هنر که از راه
دعوت ها و پذیرایی هایی که به وسیله مدیرکل محترم فرهنگ و هنر فارس انجام شد، موجب امتنان است.
۴- توصیه می شود که دانشگاه شیراز،
خطابه های ایراد شده در این کنگره را به چاپ برساند.
۵- چون امسال سال سی ام انتشار مجله سخن به پایان می رسد و این مجله در نشر آثار منثور و منظوم ادبی و تحقیقات مربوط به ادبیات و دستور، در این سی ساله خدمت های شایان کرده است و در پیشرفت تحقیقات مؤثر بوده و بسیاری از مقالات مندرجه در آن رهنمای دیگران بوده است، از زحمات جناب آقای دکتر پرویز خانلری قدردانی به عمل می آید و به نشان این قدردانی، امید است مجموعه ای از مقالات تحقیقی و ادبی و اشعار، چاپ و منتشر شود که یادگار جشن سی سالگی انتشار مجله سخن باشد.
۶- ضمن اظهار تشکر از دانشگاه های اصفهان و تبریز و دانشسرای عالی که دعوت کرده اند تا پنجمین کنگره در یکی از آن مراکز علمی تشکیل شود، چون دانشگاه اصفهان سال قبل نیز دعوت کرده بوده است، دعوت مجدد آن دانشگاه با امتنان تمام پذیرفته می شود تا کنگره از یازدهم تا شانزدهم شهریور ۱۳۵۳ در شهر اصفهان برگزار گردد و ضمناً اعلام
می شود که کنگره ششم به دعوت دانشگاه تبریز، در تبریز منعقد خواهد شد.
۷- به منظور تهیه مقدمات انتقال کنگره پنجم و همکاری با دانشگاه اصفهان کمیته مرکزی مرکب از افراد دیگر معرفی می شوند.
۸- تأیید می شود که ده درصد از حق عضویت دریافتی برای مخارج دفتری، تا انعقاد مجدد کنگره در اختیار دبیرخانه ثابت قرار گیرد.
۹- موافقت می شود که کمیته مرکزی
اساسنامه ای برای دبیرخانه ثابت کنگره تهیه نماید و براساس موازین به ثبت رساند.
۱۰- توصیه می شود که کمیته مرکزی نسبت به نحوه عضویت و طرز ترکیب اعضای کنگره تجدیدنظر کند و در مورد سخنرانی ها سعی شود که در هر روز مجموعاً بیش از بیست سخنرانی گنجانده نشود.
۱۱- توصیه می شود که چند خطابه که جنبه عام تری دارد و عده بیشتری مایل به شنیدن آن هستند در جلسات عمومی خوانده شود.
۱۲- توصیه می شود که در جزوه برنامه کار کنگره، سمت و محل کار هر یک از اعضا درج شود.
13- توصیه می شود که با توجه به نظر ابراز شده از طرف رییس محترم دانشگاه شیراز مجمع بحث مخصوص (سمینار)، در باب این که چگونه باید روش های تحقیق در زمینه تقحیقات ایرانی را تقویت کرد- در کنگره بعد تشکیل شود.
نمونه ای از مقالات مندرج در کتاب
دین در فارس عهد هخامنشی
وقتی که نسبت به دین در استان فارس در عهد هخامنشی صحبت می کنیم باید آن را به سه قسمت (یا بیشتر) تقسیم کنیم و درباره آنها به سه مرجع کلی و مطالعاتی مراجعه
می نماییم:
۱- دین بزرگان سلسله از کتیبه های فرس قدیم و آثار دفن شده و یا معابد و عمارت های
شوش و تخت جمشید و پاسارگاد و بسیاری دیگر از نوشته های هرودوت و سایر نویسندگان دیگر یونانی قابل مطالعه است.
۲- دین ارتش یا افسران را می توان از
نقشه های تخت جمشید و کتیبه های آرامی تخت جمشید جویا شد.
۳- دین عوام را نیز از کتیبه های زبان ایلامی و لوحه های گلی از تخت جمشید و کتاب تاریخ هرودوت و دیگر نویسندگان یونانی و آثار باستان شناسی می توان تعیین نمود.
البته در مورد دین طبقه سوم، شاید بین ایرانیان و ایلامی ها و غیره فرقی بوده یا همه یک و یا دو مذهب داشتند و یا ممکن است سؤال های دیگری نیز پیش آید. در کتیبه های پادشاهان هخامنشی به زبان های فرس قدیم، آکادی و ایلامی چنین ملاحظه می شود که فقط به خدای اهورامزدا اعتقاد داشتند اگرچه وجود خدایان دیگر نیز شناخته شده است.
در دوره ارتا خشترا (اردشیر دوم) (۴۰۸-۳۵۸ قبل از میلاد) خدایان آناهیتا و میترا و هم اهورامزدا را عبادت می کردند و در دوره اردشیر سوم (۳۵۹-۳۳۸ ق.م) در کتیبه ای از تخت جمشید میترا ذکر شده است.
شاید بتوان گفت که پادشاهان هخامنشی بعد از اردشیر اول، مردم را در انتخاب دین آزادی بیشتری داده بودند در صورتی که داریوش کبیر و خشایارشا فقط به اهورامزدا ایمان داشتند مانند زردشت، ولی بدون شک نمی توان گفت که داریوش پیرو زردشت بوده اما می توان تصور کرد که هر دو یک دین داشته اند و شاید داریوش شاه مذهب زردشت را از مشرق به استان فارس آورده است.
متأسفانه از کتیبه های زبان آرامی بر آلت های سنگی (اکثر هاون و دسته هاون) هیچگونه اطلاعی نسبت به دین افسران نمی توان یافت. فقط از چند اسم خاص میان افسران با نام خدای میترا نشان می دهد که میترا را نیز دوست داشتند. البته این کتیبه ها نشان می دهد که افسران از خرا خواتش (قندهار امروز) یعنی از ایران شرقی بودند و هیچ نسبتی با فارس در کتیبه ها نیست. از نقشه های تخت جمشید هم درباره دین افسران هیچگونه اطلاعی به دست نمی آید.
بیشتر عوام ایلامی ها بودند اما ایرانیان هم در این طبقه پیدا شدند. از لوحه های زبان ایلامی از استحکامات تخت جمشید خبری
شگفت آور دیده می شود. می گویند که
کشیش های ایرانی برای همبان خدای بزرگ ایلامی قربانی می کردند و کشیش های ایلامی برای اهورامزدا خدای ایرانیان نماز می خواندند. هم مجوس هست با نام اکپیش چه غیر ایرانی می باشد اما مجوس های دیگر نام های ایرانی دارند. در یک لوحه قربانی ها برای اهورامزدا و میترا و شموت یک خدای ایلامی بوده (لوحه شماره ۳۳۸) در دیگری برای اهورامزدا و همبان و رودها و کوه ها (لوحه شماره ۳۳۹) در لوحه ها خدایان دیگر ایلامی، خدای بابلی آداد و غیره ذکر شده اند، از این جهت می توان گفت که ایرانی ها و ایلامی ها خیلی مخلوط شدند، هم در نژاد و هم در مذهب.
شاید مجوس ها در اصل کشیش های بومی بودند و به کشیش فاتح های ایرانی جمع شدند. وقتی که به خاطر می آوریم که بر لب صحن تخت جمشید شاخ های سنگی پیدا شدند و این از رسوم مذهبی ایلامی بوده
می فهمیم که ایرانیان از اتباع بیگانه ایلامی ها پیروی می کردند.
در ایلام قدیم آتش پرستان و کشیش های آتشکده وجود داشتند و یقیناً به ایرانیان نیز نفوذ یافته است.
بنابراین می توان گفت که عادات و رسوم دین در فارس میان عوام خیلی مخلوط بوده زیرا ایرانیان معبدگاه و آتشگاه و غیر از مردمان بومی قبول کردند و البته این رسوم را نیز تغییر و تبدیل می دادند.
پس نباید تصور کنیم که دین عهد قدیم مانند دین حاضر بوده یعنی مانند دین اسلام و یا مسیحی ترتیب و رسومی مشخص داشته زیرا در زمان داریوش کبیر مردم احساس جدایی از همسایگان زیاد نمی کردند و پرستشگاه های فراوان وجود داشته اما بعد از داریوش شاید هم در دوره پسرش خشایارشا تغییراتی دیگر در کتیبه مشهور خشایارشا ضد دیوها و در فلسفه دین زردشتی، ضد آزاد فکری را ملاحظه
می کنیم.
دیوها آن خدایان آریایی بودند که پیغمبر زردشت در گاتهای اوستا ذکر کرده است. آن دیوها خدایان بابل یا مصری یا غیره نبودند. شاهان هخامنشی نتوانستند عبادت خدایان بابلی را در بابل ممنوع نمایند. اما وقتی که ایلامی ها شورش ضد هخامنشیان کردند در کتیبه میخی فرس قدیم نوشته شده که ایلامی ها دروغ گفتند و به اهورامزدا نماز نخواندند. پس اگر اهورامزدا خدای ایرانیان بود چرا شاه هخامنشی شکایت کردند که ایلامی ها اهورامزدا را عبادت نکردند؟ گمان می کنم این خود دلیل دیگر است که ایرانیان و ایلامی ها در فارس فکر تشکیل دادن یک ملت از این دو قوم بودند و شاهان هخامنشی نیز خود همین فکر را داشتند و تشویقشان می کردند.
تصور می کنم که در سیاست مذهبی از دوره کورش کبیر تا زمان اردشیر دوم تغییری یافت. کورش خود به ماردوک خدای مهم بابل عبادت می کرد و یهودی ها را پس از اسارت در بابل آزاد کرد اما از اردشیر دوم یا سوم هیچیک مانند کورش عمل نکردند. پادشاهان آخر نیز در فکر ساختن یک مذهب ارشادی زردشتی بودند و مردم با دین های مختلف بیشتر احساس جدایی از یکدیگر می کردند تا در زمان کوروش کبیر.
باستان شناسان عقیده های مختلف نسبت به رسوم دفن در عهد هخامنشی دارند. اما گمان می کنم که هیچگونه نقض رسوم دفن زردشتی از آن زمان تا امروز دیده نمی شود. از اول مسلک دفن این بود که هیچ لاشه ای
را نمی گذاشتند تا زمین یا آتش یا آب را ناپاک کند. چون اگر لاشه درون سوراخ در سنگی دفن می شد هیچ ناپاکی به زمین
نمی رسید. آرامگاه های سنگ بریده یا
تابوت های شیشه مانند ضد آن مسلک پاکی زردشتی نبودند. سبک ها یا قاعده ها را تغییر دادند اما مسلک اصلی را همیشه نگاه داشتند. آنچه هرودوت و غیره نسبت به دین ایرانیان نوشتند و گواهی باستانشناسی همه یکی است. شاید در آینده عقیده جدیدی نسبت به رسوم دینی در فارس در عهد هخامنشی از نتایج حفریات علمی بگیریم. اما گمان نمی کنم که اساس شرح بالا تغییر یابد.
ریچارد نلسون فرای- ایران شناس آمریکایی (۱۹۱۴-۱۹۲۰)
سخن پایانی
با درود بی پایان به روح بلند شادروان استاد دکتر محمدحسین اسکندری ارسنجانی اعلی اله مقامه الشریف که خود از تحصیلکردگان عالی حوزه علمیه (مجتهد) و هم از
فارغ التحصیلان عالی دانشگاه ملی (دکترای زبان و ادب فارسی دانشگاه تهران) بودند به اطلاع خوانندگان و پژوهشگران عزیز
می رسانم سلسله کتب با عنوان مجموعه مقالات کنگره های تحقیقات ایرانی به لحاظ ارزش محتوایی و تحقیقی در نوع خود
بی نظیر و قابل استناد در کتب تألیفی و یا تهیه و تدوین مقالات ایران شناسی و به ویژه
فارس شناسی اند که اینجانب (محی الدین حسینی) مطالعه آنها را به شهرنامه نویسان، مورّخان و پژوهشگران فرهنگ و تمدن ایران توصیه می نمایم.

تصویر مقاله چاپ شده در روزنامه نیم نگاه 

Anjoman Arsanjan 150118 03

 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • با سلام خدمت جناب آقای سید محی الدین حسینی پژوهشگر محترم و خوانندگان گرامی و همسر فداکار و فرزندان برومند شادروان دکتر اسکندری. خداوند این توفیق را داد تا بیش از پنج سال در ساخت دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان بزرگ مردی دانشمند و فروتن را در کنار خود داشته باشم. گرچه تفاوت سنی ما نسبتا زیاد بود ولی خدا کمک نمود تا در گذر زمان دوستی هایمان افزایش یابد و اخرین سخنرانی او در جلسه تودیع اینجانب باشد. او بزرگ مردی بود که بدون چشمداشت مادی همواره رییس دانشگاه و برنامه هایش را پشتیانی می نمود. البته کوشیدم تا در این دوران ارزش والای این بزرگ مرد را بدانم و کارها را با مشورت و هماهنگی به پیش بریم. در سخنرانی های دلنشین او درخواست کمک برای دانشگاه موج می زد. افسوس که ارسنجان و دانشگاهش این مرد فرزانه را زود از دست داد. همزمان با خدا حافظی بنده از دانشگاه برای ادامه تحصیل، دانشگاهیان فارس و آزاد اسلامی ارسنجان در سوگ این عزیز سفر کرده گرد هم آمدند. روشن است که سفر به آخرت مرحوم دکتر و رفتن همزمان بنده به استرالیا، دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان که در آن زمان در اوج کامیابی های خود بود را با تنش ها و ناکامی های فراوانی روبرو ساخت. خداوند کمک کند تا قدر این عزیزان را پیش از فوت آنا بدانیم و بزرگ منشی های آنان هرگز از یادمان نرود. روحش شاد و راهش پر رهرو باد

  • یک خاطره از مرحوم دکتر اسکندری به نقل از پدرم..
    .
    .
    پدرم برایم نقل کردند که مرحوم دکتر اسکندری، دانش آموزان خردسالی را که بضاعت مالی برای ادامه تحصیل نداشتند، با هزینه شخصی به مدرسه می فرستادند و هیچکس ازین موضوع اطلاع نداشت و حتی همسرشان هم زیاد اطلاع نمی یافتند. پدرم تعریف می کنند که یک روز مرحوم دکتر اسکندری به خاطر بیماری کمردرد و شاید هم دیسک کمر به بیمارستان می روند. بخاطر اینکه نیاز به عمل جراحی بوده، بیم آن داشته اند که پزشک توانمندی پیدا شود که بتواند ایشان را درمان کند، تا اینکه به یکی از بیمارستان ها مراجعه می کنند.
    بعد ازینکه به بیمارستان مراجعه می کنند، پزشکی ایشان را معاینه کرده، و به همسر و همراهان ایشان می گویند شما به منزل بروید، من شخصا ایشان را مداوا کرده و خودم تا زمان بهبودی کامل ازیشان مراقبت خواهم نمود، و بعد که بهبودی کامل حاصل شد، به شما اطلاع خواهم داد.وقتی همراهان مرحوم دکتر از بیمارستان خارج می شوند، پزشک معالج رو به دکتر کرده و به ایشان گفته بودند آقای دکتر مرا فراموش کرده اید!!؟؟ مرحوم دکتر هرچه فکر می کنند ایشان را به جا نمی آورند، تا اینکه پزشک خود را معرفی کرده و می گویند من همان کودک فقیری هستم که به من کمک کردید به مدرسه بروم و...
    مرحوم دکتر کودک را می شناسد، و خوشحال می شوند و باب گفت و گو باز می شود. از ایشان در خصوص بیماری و عمل جراحی هم می پرسند. پزشک معالج به مرحوم دکتر می گویند در کنار عمل های مهمی که اینجانب انجام داده ام، عمل شما مثل درآوردن خار از کف پاست، و نگران نباشید و سپس ایشان مرحوم دکتر را مداوا می کنند.

  • مهمان - محمد حسین شیرازی

    دوست ارجمند و همشهری بزرگوارمان جناب آقای سید محی الدین حسینی پژوهشگر ، اهل قلم و روزنامه نگار -همیشه در معرفی فرهنگ ارسنجان علمای بزرگ این خطه تلاش نموده است در این وادی کسی به حد و اندازه ی این عزیز در روزنامه های خبر و نیم نگاه در باره وطن مألوفمان ارسنجان قلم نزده است . اجرشان با خدا

  • درود و صد درود وهزاران درود بر نویسنده،روزنامه نگار،منتقد و ارسنجان شناس و پژوهشگر ارسنجانی ،ادیب توانا جناب آقای سید محی الدین حسینی ارسنجانی که الحق ووالانصاف زبان گویای ارسنجان است قلمش توانا ،اذهانش آرام وپژوهنده ،ونگاهش پیام دوستی و انسانیت دارد.افتخار حقیر دوستی چندین وچندساله ای است باایشان ،برایش آرزوی توفیق بیش از پیش می نمایم .خدای رحمان رو ح شادروان استاد دکتر محمد حسین اسکندری را نیز شادتر گرداند ودر بهشت برین جایش دهدکه منشا خدمات و برکاتی ارزشمند برای ارسنجان بوده اند یادش گرامی.

  • با تشکر از جناب آقای سید محی الدین حسینی، دکتر محمد حسین اسکندری چهره ای پرفروغ و ادیبی فرزانه وگرانمایه بود و با حادثه ای جانکاه از قفس تن جداشد و به عالم ملکوت پرواز نمود و اینک تربت او، که مزین به غزل زیبای لسان الغیب حافظ شیرازی می باشد، زیارتگه دوستداران فرهنگ و ادب است.
    حجاب چهره جان می شود غبار تنم / خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
    چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست / روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم