A+ A A-

غرور ملی آری، ناسیونالیسم کور نه

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
مصطفی رحیمی
مصطفی رحیمی

با اندک دانش بشری درباره بیکران هستی بیش از سه میلیارد کهکشان شناسایی شده است و منظومه ما با محوریت خورشید در یکی از سه میلیارد کهکشان بنام کهکشان راه شیری قرار دارد و کره خاکی یکی از کره سیار این منظومه است و کشور عزیز ما از دیر باز بخشی از این کره خاکی را به خود اختصاص داده است و گسترش فرهنگی اش قاره ها را در نوردیده است. و اما ارسنجان شهری از شهرهای فارس مردمان نیکو خصالی زندگی می کنند که از غرور ملی توانمند عقاب گونه ای برخوردارند که گشتاور پر انرژی آموزه های والدی ، بخش شخصیت والد آنها را به سخره گرفته است و در مورد مسائل ملی و وطنی و حمیت قسمتی ، نه استدلال منطقی را می شنوند نه آنترناسیونالیست پرولتاریا را برمی تابند نه جهان وطنی اسلامی را وقعی می نهند و همین غرور ملی است که به آنها عزت نفس داده و فرو مایگی را برنمی تابند.


اصولا شیوه معیشتی هر شهری خلق و خوی غالب و حاکم بر آن شهر را در طول زمان شکل می دهد وگزاره های اجتماعی را نهادینه می نماید. مثلا شهر های توریستی و زیارتی که عمده درآمد و امرارمعاششان خالی کردن جیب زوار می باشد در رقابت ناسالم، ماکیاولیست اقتصادی شکل می گیرد و بتدریج طی چند نسل نهادینه می شود. افرادی که در چنین مناسباتی پرورش می یابند با این خصایل خو گرفته و در تفکر آنها نهادینه می شود. بتدریج فرهنگ غالب شهر کاسب کارانه می شود . در دهات اربابی هر چند ارباب با خصایل و فضیلت انسانی باشد به علت وجود نماینده ارباب، مباشر، داروغه،  سرکار که معمولا در غیاب ارباب امور کشت و کار و مسائل جانبی را کنترل می نماید کافی است که یکی از حلقه های این زنجیر از عزت نفس مطلوبی برخوردار نباشد به همین دلیل در اغلب موارد دهات های اربابی ناهنجاری های اجتماعی بیشتر نمود دارد. اما در ارسنجان از قدیم الایام خرده مالکی بوده و اغلب خانوارها از استقلال اقتصادی برخوردار بوده اند مناسبات اجتماعی به شکل حساب شده ای با نظم و نسق مشخص شکل گرفته است که در تعالی فرهنگی تاثیر بسزایی داشته است .
 
در حال حاضر استفاده از آب رودخانه در کوهپایه های مشهد از نظم و نسق حساب شده ای مانند ارسنجان برخوردار نمی باشد(آبیاری باغات از بالا دست بدون محاسبه زمان شروع و به پایین دست خاتمه میابد.) و کشمکش های اجتماعی را در پی داشته است .
دبه کردن آنقدر که در فارس و ارسنجان عملی ناپسند و ناجوانمردانه است در مشهد لا اقل در میان صنف تره بار آنقدر نکوهیده نیست و تنه خود را به زرنگی می مالد. از صفات بارز و حیرت آور خلق و خوی مردم ارسنجان دو قرارداد نا نوشته عرفی است که ذکر آن خالی از لطف نیست که به صورت مکتوب در آید و آقای رضایی که درباره پیشینه تاریخی مناسبات اجتماعی تحقیق می نمایند نظری به این دو موضوع داشته باشند تا بتوانیم رد پای این قرار دادهای اجتماعی را در تاریخ داشته باشیم. در گذشته که درگیریهای طایفه ای با شعار حیدر ، هی سر ، شکل میگرفت در اوج درگیریها و غلیان خشم، زنی می-توانست از میان طایفه متخاصم حتی به قصد رساندن آذوقه، مهمات، ابزار رزم بدون واهمه عبور کند و مورد تعرض قرار نگیرد. در صورت مورد عتاب  قرار گرفتن او توسط فردی ناآگاه مورد خشم جمیع طایفه خود می گردید. حرمت خانواده و افراد  بی پناه حتی در اوج غلیان خشم لازم الاجرا بود و این قرار داد ریشه تاریخی در فرهنگ ایرانی دارد.در طول تاریخ ایرانیان ظفرمند هیچ گاه زنان و افراد بی پناه را به اسیری نبرده اند به گواهی تاریخ کورش هیچ اسیری را نکشت حتی پادشاهان اسیر را. رفتار کورش با خانواده سلطنتی نمونه بارز آن است.
       پس از حمله ایران به ارمنستان(ایرانیان عذر خواهی تاریخی به ارامنه بدهکارند) خانواده سلطنتی اسیر می شوند شب فرمانده لشکر برای دادن گزارش وقایع جنگ خدمت کورش می آید که خانواده سلطنتی در دست ماست و قدری از زیبایی و حسن جمال دختر و زن پادشاه را به تصویر می کشد و در ادامه می گوید ما فرماندهان به این نتیجه رسیده ایم که شما در خور آنها هستید که از آنان بهره جویی نمایید. کورش ناراحت می شود و می گوید که آنها اسیر نیستند و جایی به آنها دهید که در منزلت آنها و امن باشد کشتن زنان را خوارج بنیان گذاشتند و داعشیان آن را به روز کردند.) برای مصون ماندن آنها از تعرض، خانواده سلطنتی را به جای امن منتقل می نمایند و با تعویض نگهبان ها سفارشات لازم در جهت حرمت آنها میشود پس از چندی زن پادشاه متوجه تغییر اوضاع و رفتار نگهبان ها می شود و علت را جویا می گردد . به او شرح ما وقعه را می گویند، پادشاه ارمنستان با لشکریان باقی مانده خود در کوه ها به  جنگ پارتیزانی مشغول بود، زن پادشاه نامه ای به او می نویسد و می گوید برای چه می جنگی، کورش رادمردی است  و چنین رفتار انسانی با ما داشته است. با رسیدن نامه بدست پادشاه خود و لشکریانش تسلیم می-شوند. ناگفته نماند که به منظور مورد تعرض قرار نگرفتن خانواده سلطنتی، کورش فرمانده فریفته خود را خلع می نماید. فردای تسلیم پادشاه ارمنستان لشکریان ایران به کشور دیگری میروند و کورش پادشاهی که تا دیروز با او می جنگید به سمت فرمانده لشکر می گمارد. یکی از قراردادهای نا نوشته دیگر این بود که در صورتی فردی دچار جنایت شود و فردی را به قتل برساند در صورتیکه در همان ابتدا قاتل بتواند خود را به خانواده مقتول برساند و روسری یا چادر یکی از محرم های خود را به دامن خانواده مقتول بیندازد در اوج ناراحتی به علت پناه آوردن از تقصیرات او می گذشتند و او را حرمت میداشتند و سند پشیمانی تکه لباس ناموس خود بود. احترام به ناموس و حرمت خانوادگی دشمن ریشه تاریخی دارد و فرزانه طوس میفرماید:

منیژه منم دخت افراسیاب                                   برهنه ندیده تنم آفتاب

درست است که منیژه عروس ایرانیان است ولی فرزانه طوس حرمت ناموس دشمن را رعایت نموده  است . در جنگ ایرانیان با دولت عثمانی در زمان نادر شاه یکی از سرداران رشید و شجاع عثمانی تا آخرین نفس در مقابل ایرانیان مقامت می کند و با لاخره در راه وطنش شهید می شود . نادر شاه دستور می دهد که پیکر او را حرمت دارند و با اجرای مراسم رژه نظامی پیکر او را مانند فرماندهان خودی تشییع و تحویل دولت عثمانی می دهند. می خواستم عنوان مقاله را بررسی مسائل و تنگنا ها ، نقاط قوت و ضعف انارستان ارسنجان بگذارم. انارستان ارسنجان مانند قدیسان نقدپذیر نمی باشد و نزدیک شدن به ساحت مقدسش و ایرادی بر آن گرفتن عواقب هولناکی دارد. و با وجود شعار های کلیشه ای چون انار ارسنجان بهترین انار دنیاست نمی توان به آن ذره ای خرده گرفت، مضافا به اینکه مطبخ خانه خودی علی الخصوص که آشپزش بومی باشد دست پختش مزه ندارد. کافی است مهمانی خارج از وطن، با عنوان پروفسور، مسائل انارستان ارسنجان را مطرح نماید تاریخ فکری افراد کلیشه ای را ذوب نماید.
 
آقای پروفسور فلاحی که اصالتا طالقانی است و مسئول وزارت میوه ایالت ایداهو آمریکا می باشد هر از گاهی با دعوت دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به ایران دعوت می شود و آخرین دستاوردهای علمی را با ایراد سخنرانی و کنفرانس مطرح می کند در جلسه ای خصوصی می گفت:
 به مادرم گفتم که باغش را چنین و چنان هرس نماید آفت و بیماریش را این گونه کنترل نماید در جواب گفت: درست است که شما در آمریکا پست مهمی داری و پروفسور شده ای و هر روز در نقاط مختلف ایران کنفرانس می دهی باغ مرا به حال خود رها کن حق نداری به ترکیب آن دست بزنی ارائه طریقت را به جاهای دیگر ببر .
بنابراین مشکل ما سه چیز است:
۱- خودی بودن
۲- ساحت مقدس انار ارسنجان نقد را برنمیتابد .
۳- ناسیو نالیزم کور نمی تواند قبول کند که انار ارسنجان نارسایی دارد تا دیر نشده باید فرصت ها و تهدیدها را شناسایی کرد تا بتوان تهدید ها را به فرصت تبدیل نمود .
به هر حال دل به دریا زدیم و کودک لج باز ما به بالغ فرمان داد به قول سعدی بزرگوار :

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل                        اگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

بر آنیم تا سلسله مقالاتی پیرامون پتانسیل های موجود ارسنجان، کار آفرینی، بهبود محیط زیست، به نقد کشیدن انار ارسنجان، موقعیت انار در ایران و جهان، چگونگی وضعیت رقبا و ...را نگارش نماییم تا چه قبول افتد چه در نظر آید .
تلاش و پویایی همگانی انرژی بخش و توشه راهمان خواهد بود و به پربار کردن نقد می انجامد .

 

مصطفی رحیمی

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • موفق و موید باشی جناب رحیمی این مقاله ارزشمند را مطالعه کرد م و استفاده بهینه شد جاودانه باشی و روشن ضمیر طیب الله

  • با دورود با عذر خواي از كاربران عزىز در مقاله فوق دو اشتباه تاىبي وجود دارد كه جنىن اصلاح مىكردد غرور ملى و اموزهاى والدىبخش شخصت بالغ انها را به سخره كرفته است و ىخ فكرى تاريخ فكرى نوشته شده است

  • درود بر دوست گرامی جناب آقای مصطفی رحیمی، دست مریزاد.
    به گمانم میهن گرایی کوری که از آن گفته اید که براستی از بزرگترین سنگ های پیش چرخ پیشرفت ایرانی ها نیز بوده است ، امروزه اندکی رنگ باخته و جای خود را به خردورزی می دهد و از این روی بنده به آینده بسیار خوشبینم. از این روی بسیار هنگام بجا و درستی را برای جستارهایی که نوید داده اید ، برگزیده اید. پس آرزومندانه چشم براه نوشته های ارزشمند شما هستیم تا انجمن بتواند با هم اندیشی شما دانش آموختگان گام های هر چند کوچک اما پر بار و اساسی در راه بهبود شهر و مردم ورجاوند آن بردارد.
    شاد باشید.
    بدرود.

  • با تشکر
    سی و هشت سال پیش هر آنزمان که فرصتی پیش می آمد و راهی کرج (دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران) می شدیم علاوه بر دیدار با جناب ناظم السادات(سید محمد) از آقای رحیمی(مصطفی) و آقای نعمتی(حسین) نیز که چند سال پیش از ما وارد دانشگاه شده بودند نشان می گرفتیم و جویای احوالات اشان بودیم.
    زمان به سرعت برق و باد گذشت و موها به سپیدی گرائید و در فرصت گردهمائی دوم ارسنجانیهای مقیم تهران دیدارها تازه گردید و اکنون مقاله ای از این همشهری عزیز و محترم و....
    ایشان کوچکی کره زمین در برابر کل نظام هستی را به تصویر کشیده اند از جهتی دیگر می شود به محدودیت زمان حیات و بقول بانوی غزل ایران سیمین بهبهانی به یک متر و هفتاد صدم گور نگریست که در مقطعی کوتاه نشانی از ما خواهد داشت و سپس محو می شود و بفکر چاره برای خدمتی ماندگار بود(ان شاالله).