A+ A A-

حدیث آرزومندی (راهکارهای پیشنهادی به اولیای اجرایی شهرستان ارسنجان)

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
محمد فروردین - کارشناس ارشد زراعت
محمد فروردین - کارشناس ارشد زراعت

آقای محمد فروردین از اعضای انجمن در یک مقاله مفصل با عنوان «حدیث آرزومندی» به مناسبت انتخاب اعضای شورای جدید شهر ارسنجان، در سال گذشته نکاتی را یادآوری خاطر گرامی اولیای اجرایی شهرستان و شهر ارسنجان نموده‌اند که متاسفانه ظاهرا به دلیل تاخیر در ارسال آن برای نشریه پیام ارسنجان، چاپ نشده است. اینک ما در ابتدا گزیدههایی از آن و پس از آن متن کامل آن را برای آگاهی سایر اعضا و عموم اهالی شهرستان ارسنجان در سایت انجمن درج می کنیم. به این امید که کارشناسان و اهل خبرت نظرشان را راجع به پیشنهادهای ارائه شده بیان کنند و با بحث و گفتگو پیرامون تک تک موارد، برای مشکلات و تنگناهای امروز ارسنجان راهی بیابند و به مبادی مرتبط منتقل نمایند.

فهرست مسائل و راهکارهای پیشنهادی به اولیای اجرایی شهرستان ارسنجان


1- ضرورت احداث میادینی با مرکزیت مسجد جامع و مدرسه سعیدیه، دو بنای باستانی فخیم که قدر و قیمتشان مغفول مانده با نیت زیبا سازی شهر و ایجاد پارکینگ هایی به منظور کنترل ترافیک و جبران کم پهنایی خیابان ها
2- ضرورت تغییر کاربری شهرک صنعتی به «دهکده آرامش»
3- بازیافت زباله و ایجاد درآمد و شغل ناشی از آن
4- الزام احداث تصفیه خانه فاضلاب به منظور بازیافت آب برای احداث پارک و فضای سبز
5- حفاظت عرصه های منابع طبیعی و توسعه مناطق حفاظت شده و بهره برداری از ان به منظور «حراست از ذخایر ژنتیکی» و ایجاد شغل و درآمد
6- پرداختن و سامان دادن به گمبان و ایجاد و احداث طرح های گردشگری در آن منطقه
7- ضرورت و امکان احداث موزه به منظور حفظ و به نمایش گذاشتن آثار پر بهای تاریخی منطقه
8- توجه به قنوات و اصلاح روش های آبیاری، با عنایت به تحرکی که در چند سال اخیر در مدیریت کاریزهای باستانی شهر ارسنجان دیده میشود، امید است دلسوزان و کارشناسان با حمایت از این تلاشها، استمرار آن را تضمین کنند.
9- راه اندازی اتاق های فکر به منظور هدایت علمی فعالیت های شوراهای شهر و روستا
10- توجه به معادن و لزوم برقراری عوارض ترانزیت مواد معدنی
11- احداث پارک و فضاهای تفریحی با توجه به پتانسیل های منطقه در راستای جلب و جذب گردش گر
انجمن امیدوار است دانشوران ارسنجانی با بحث و بررسی تک تک موارد مطروحه به عمران و آبادانی ارسنجان یاری رسانند و اگر پیشنهادها را اجرایی تشخیص دادند با تدبیر لازم آن ها را به مسئولان اجرایی در هر سطح و مکانی که دسترسی دارند منتقل نموده و نتیجه را برای آگاهی همگان از طریق همین انجمن منعکس فرمایند.

 

متن کامل مقاله با عنوان حدیث آرزومندی


بسم الله خیر الاسماء
تئیکارسی یا هئورتات هخامنشی که بعدها در پارسی میانه «خرداد» تلفظ شد نام امشاسپند یا فرشته و ملک مقرب پنجمین است که اهورامزدا او را مظهر «کمال» الوهی خود آفرید. چه تشابهی زیبا میان این باور کهن و کمال وکمالات ایرانی ها، به ویژه نازنین مردمان خوب دیارمان ارسنجان که با انتخاب شایسته اعضای شورای شهر آن را به نهایت اعلا نشان دادند.
در این رویداد هندسه‌دانان خردمند شهرمان که همانا مردمان نیک‌نهاد این دیارند شایسته و بایسته انتخابات را به سرانجام رساندند و از هر گوشه شهر نماینده‌ای برگزیدند، کید و مکر معدودی افراد سطحی‌نگر و دنباله رو اهرمن که همیشه در پناه تبلیغات منفی محل و محل گرایی در پی کسب قدرت و سوارشدن بر دوش خلایقند رسوا و بی‌اثر کردند و نشان دادند قدر خدمت و فرمانبرداری را می‌دانند و از خیانت و دغل پیشگی بیزارند. از این رو به یاری خداوند انتخابشان قرین به صحت و درستی باشد و امیدوارم نمایندگان برگزیده با عمل صالح خود نشان دهند که لیاقت و استحقاق این اعتماد را دارند و شایسته نمایندگی مردمند. همه دلسوزان و ارسنجان‌دوستان امید دارند که در این دوره رنگ و بو و صبغه شورا و اعضای آن عمرانی باشد و نه سیاسی. زیرا سیاست مدارانی زیرک تر و سیاسی‌تر قدرتمندتر در مرکز کشور به اندازه کافی بهانه برای دعواهای سیاسی خود دارند و ما این‌جا در ارسنجان الی ماشاءالله جا برای کارهای عمرانی زمین مانده و انجام نشده.
بدون آنکه بخواهم سخن به درازا بکشد، ضمن عرض شادباش به همه همشهریان گرامی و اعضای عزیز شورای شهر، برگ سبزی تحفه برایشان دارم و شاخه گلی از پیشنهاد. به این امید که با اندیشیدن به این مسائل تلاشی کنیم برای رفع کمبودهای شهر و منطقه و ارسنجان را آن‌گونه بسازیم که شایسته مردمان خردمندش باشد.


1- خیابانهای کم پهنای شهر و جمعیت رو به فزونی ان و مهاجرانی که از پی مرکز فرمانداری شدن ارسنجان به این شهر هجوم اورده اند و نیز جمعیت دانشجویی شهر که نسبت به بومیان انبوهند، هیچ تناسبی با هم ندارند. حال اگر به این عدم تناسب اشغال بخشی از پیاده روها توسط کاسبین به ویژه میوه فروشان را بیافزاییم وپارک خودروها مخصوصاکامیون ها را هم اضافه کنیم نگفته خود پیداست چه محشر کبرایی بر پا خواهد بود. اما چاره چیست؟ به گمان نویسنده این سطور درمان این درد را باید در بافت شهر جستجو کرد. اگر ارسنجان در زمان صفویه لایق داشتن مدرسه زیبا و اراسته ای چون " سعیدیه " شناخته شده و مدرسه ای شایسته به سبک و سیاق انچه که در پایتخت پر رونق و با شکوه و جلال شاهان صفوی، اصفهان، معمول بوده در این شهر ساخته شده، پس از گذشت سیصد و پنجاه و پنج سال برای ارسنجان، نه یکی که چندین میدان نقش جهان بسازیم. چرا این شهر نباید دارای میدانهای زیبایی باشد که مرکز یکی از انها مدرسه سعیدیه و مسجد جامع و مصلای کنار ان باشد. درست مانند انگشتری زیبا که نگینش این بناهای علمی و روحانی است. میدان دیگر به مرکزیت مسجد صاحب الزمان و شهرداری و قلعه افراسیاب خان. ودیگری در اطراف مسجد امام حسین و حسینیه امام حسن ع. حتی تصورش هم زیباست و انسان را به وجد میاورد، میدان وسیع و زیبایی که خیابان بازار در شمال ان واقع شده، شرکت تعاونی فرهنگیان و معبر منتهی به ان در شرق میدان و یا با همتی کمی بیشتر خیابان ولی عصر شمالی، جنوب میدان را خیابان و بولوار سعیدیه و غرب به خیابان کناره غربی مدرسه یا کمی پیشتر، حاشیه های ان را تشکیل خواهند داد. سطح میدان با چمن کاری و کاشت گلهای فصلی کوتاه و رنگ رنگ تزیین و بناهای تاریخی وسط میدان به ویژه در شبها با نور پردازی مناسب فخامت خود را به چشم رهگذران کشیده و چه جلوه ها کنند. سطح وسیع چنین میدانی پارکینگ بسیار مناسبی برای تخلیه بار ترافیک و خودرو های پارک شده در خیابان‌های مرکز شهر است.

این‌ها طرح‌های بزرگ و دور از ذهنی نیست، کمی اندیشه و پایمردی و همتی جانانه می‌خواهد که اگر در تاریخ ارسنجان بجوییم البته کم هم نبوده است. این‌ها می‌تواند سنگ محکی باشد برای همت نسل امروز ارسنجان

در گوشه‌های آن می‌توان با ساخت غرفه‌های کوچک و شکیل بازارچه‌های محلی برای دستفروشان و به خصوص وانت‌های حامل تره‌بار ایجاد کرد و به رونق اقتصاد شهر هم یاری رساند. بار مالی طرح را هم البته همت بلند و بی بدیل اهالی یار خواهد بود و نیز می‌توان با تاسیس «شرکت عمران ارسنجان» به زعامت و رهبری مردان خوش نامی که اعتماد اهالی را به همراه دارند به این حرکت کمک داد. ضمن اینکه پیش فروش فضاهای تجاری و مسکونی حاشیه میدان میتواند کارگشا باشد. در مورد دیگر مکانهای ارسنجان از جمله مسجد آقا میرزا احمد و مسجد حاج زین العابدین یا مسجد بالا که امروز مسجد امام حسین خوانده می‌شود و فضای پیرامونشان نیز این قضیه صدق می‌کند. اینها طرح‌های بزرگ و دور از ذهنی نیست، کمی اندیشه و پایمردی و همتی جانانه می‌خواهد که اگر در تاریخ ارسنجان بجوییم البته کم هم نبوده است. این‌ها می‌تواند سنگ محکی باشد برای همت نسل امروز ارسنجان.

به‌جاست اگر یادی کنیم ازشهرداران گذشته این شهرکه هریک فراخورفهم و دانایی خود در ابادانی ارسنجان سهمی دارند به ویژه شادروان آقای غلامحسین نعمت الهی و آقایشهردار نعمت‌الهی کمالی که هر دو نقش پر رنگی در تبدیل بافت قدیمی قصبه به شهر امروز را دارند. میگویند اقای نعمت الهی که مردم به تحبیب او را «غلامحسین شهردار» می‌نامیدند روزی در عبور از کوچه باغ ها مرحوم اقای حاج علی خان را مشغول بنای عمارت خود، انجایی که معروف است به تلمبه حاج علی خان میبیند که مشغول نظارت بر کارگرانی است که دیوار دور عمارت را بنا میکنند، میگوید اقای خان در پاریس مردم دور املاک و خانه هایشان را گل و بوته و درخت میکارند، تصور بفرمایید شصت سال پیش مرد محترم دانا وکتاب خوان و اهل فضل ارزو دارد خانه های قصبه ارسنجان مانند پاریس مزین به گل و سبزه باشد نه اجر و سیمان.


2- اگر فکر خردمندی پیدا شود و صاحب همتی، به جای این شهرک به اصطلاح صنعتی که تا به حال ریالی سود یرای صاحب سرمایه ای نداشته و یک شغل مولد از آن هزارانی !!! که قول بعضی ها بود را تولید نکرده اگر دهکده ای میساختیم از خشت و گل به طریقه اباء و اجدادی، با خانه های کوچکی که هر کدام باغچه سبزی دارند و یک بز و چند مرغ وتعدادی گلدان گل شمعدانی و... این خانه ها کوچه هایی را تشکیل میدهند که انها هم به یک میدان مصفای درخت کاری شده سایه دارو تزیین شده با اب نماهای زیبا و صدای دلنشین شرشر آب، با نیمکت های چوبی زیبایی از چوب طبیعی که به محض نشستن بر ان در استکانهای کمر باریک با چای و قهوه وهر ماکول البته حلالی از تو پذیرایی شود، انصافا کیست که نرود و چند روزی را در ان دهکده به ارامش نرسد، چنین دهی از صدها هتل پر ستاره انچنانی اقامتی تر نیست؟ با حفر پاکنه هایی در کاریز عایشه مجاور این روستا میتوان مشتاقان را هر روزه به دیدن عجایب کاریزها برد و همت بلند و ستودنی پیشینیان را با غرور به دیگران نشان داد و عرضه کرد. توریسم صنعتی است مولد، پاک واشتغال زا. اگر روزی گذرتان به شهر یزد افتاد، سراغی از هتل های زنجیره ای مهر بگیرید و اگرشانس یارتان بود و اطاقی توانستید مهیا کنید خواهید دانست که هزینه یک شب اقامت در این بناهای خشتی اگر از هتل پنج ستاره شاه عباسی بیشتر نباشد کمتر هم نخواهد بود !مثال بارز دیگر، گاراژ "داد" باز هم شهر یزدکه امروز به "هتل داد " تغییر فرم و وظیفه داده است و بسیار دیدنی. رانندگان قدیمی و همشهریانی که در دهه های بیست و سی و چهل خورشیدی در این گاراژ رفت و امدی داشته اند، حتما باور نخواهند کرد که هتل باشکوه و زیبای امروز همان گاراژ چرب و سیاه و کثیف دیروز است که به مدد اندکی خوش فکری مایه اعتبار گردشگری یکی از توریستی ترین شهرهای کشور است.

با حفر پاکنه هایی در کاریز عایشه مجاور این روستا میتوان مشتاقان را هر روزه به دیدن عجایب کاریزها برد و همت بلند و ستودنی پیشینیان را با غرور به دیگران نشان داد و عرضه کرد.


3- زباله امروز نه تنها معضلی برای شهر است که گویا نگرانی هایی هم برای اولیاء امنیت منطقه ایجاد کرده است. زباله را امروز "طلای کثیف " میخوانند و من درجلسه ای در فرمانداری شهرستان با حساب های حد اقلی برای حضار یعنی اقایان فرماندار، شهردار وقت و اعضاء شورا ثابت کردم که از این معضل ! میتوان سالانه هشتصد میلیون تومان کسب درامد کرد. یعنی دو سوم بودجه وقت شهرداری. اما متاسفانه و صد تاسف که نشستیم و گفتیم و بر خاستیم. ! وحتی یکی از محترمین مسئول در ان جلسه، بازیافت را به دوغ کردن اب دریا تشبیه فرمود. !
یعنی عملی محال. حال انکه اگر افق دیدمان را اندکی وفقط اندکی باز تر بگیریم البته اگر دعواهای سیاسی بی مورد اجازه دهد خواهیم دید که در مقابل اراده سازندگی محالی وجود ندارد. برای اینکه دوستان عضو شوراهای سابق و لاحق واقای شهردار هم گله مند نباشند که کسی کمکی به حل مشکلات نمیکند همینجا سندکتبی میدهم که اگر عزم جزمی باشد از هر کمکی اعم از طرح، نقشه های فنی و معرفی کارشناسان خبره و برجسته مرتبط کوتاهی نشود.


4- با یک حساب ساده و رجوع به امارهای مربوط به اب متوجه این حقیقت میشویم که هر روزه بیش از دبی کاریزهای جاری در منطقه پساب و فاضلاب تولید میکنیم وان را به زیر زمین هدایت میکنیم و سبب الودن ان مقدار اندک ابهای زیرزمینی باقی مانده هم میشویم. ظاهرا در شهر های کوچک بر اساس قوانین موجود، شهرداریها و ادارات محیط زیست میتوانند متولی شده و پساب را مدیریت کنند. همتی باید تا اندکی از ثروت سرشار ملی را هدایت و صرف احداث تصفیه خانه فاضلاب کرد. اب بدست امده که مسلما حجمی بیش از کاریز های جاری خواهد داشت در جای خود میتواند به مصرف باغ داری، احداث پارک در تپه های اطراف شهرو ایجاد باغ های پسته شود. پسته درختی است سازگار با اقلیم ارسنجان و با قیمت های سال زراعی گذشته میتوان به راحتی از هر هکتار باغ پسته هفت تا ده ساله، تا دویست میلیون تومان پسته تولید کرد و فروخت. زمینهای وسیعی که شهرداری در اختیار دارد اگر به کشت چنین محصولاتی اختصاص یابد نه تنها شهرداری را در میان مدت خودکفا خواهد کرد بلکه این نهاد میتواند به شرط اعمال مدیریتی اصولی و علمی از قدرتمند ترین و ثروتمند ترین موسسات عام المنفعه عمومی باشد که البته خود در گرو داشتن شورای شهری توانمند و همدل است. در حال حاضر بسیاری از ارسنجانی ها برای تفرج عازم شهر های همجوار میشوند و خود به دفعات میهمان چنین گشت و گذر هایی مثلا در پارک قادر اباد بوده ام.


5-حفاظت و مراقبت از عرصه های منابع طبیعی هم وظیفه است و هم سبب ایجاد اشتغال خواهدشد. جنگل های بناب و تنگ شکن اگر توسط انجمن های مردم نهاد و غیر دولتی مراقبت، احیا و مورد بهره برداری گردشگری واقع شوند، خواهند توانست پتانسیل بالایی در ایجاد اشتغال را نشان داده و ازاد کنند. احیاء حیات وحش این مناطق که از غنی ترین عرصه های طبیعی هستند به راستی در حکم کیمیایند. به شرطی که با این عرصه ها عالمانه و دلسوزانه برخورد شود. برای نشان دادن توانایی های یاد شده به دو مثال بسنده میکنم. تنها دو مثال از دریایی ثروت بیکران به ودیعه نهاده شده در این طبیعت زیباو ارزشمند. همه ما میدانیم که میوه بنه معمولا از اواخر مرداد ماه و اوایل شهریور ماه شروع به رسیدن میکند و تک تک سبز میشود تا اوج رسیدگی فیزیولوژیک این محصول که ابان ماه است. اما به محض سبز شدن حتی چند دانه بنه در یک درخت، همه بنه های رسیده و نارس چیده میشود شاید اندکی دانه سبز و رسیده از خرمن غارت شده وبه باد رفته درخت جدا شود و بقیه نیز که کال ونارسند به دورریخته میشوند. اگر جنگل تحت حفاظت باشد وهیچ کس مجاز به بهره برداری خارج فصل نباشد کاملا روشن است که بهره بردار چه منفعتی عایدش خواهد شد. اگر امار درستی از استحصال این محصول ارزشمند وجود داشت معجزه اقتصادی حفاظت جنگل کافی بود تا همه مردم و مسوولان را به تکاپو و تلاش هر چه بیشتر در این زمینه وادار نماید. مثال دوم این واقعیت است که به عینه ودر دفعات زیاد شکارچیانی از کشورهای گوناگون را در مناطق حفاظت شده و شکار ممنوع دیده ام که با مجوز رسمی به شکار مشغولند. این سیل مشتاق شکار برای داشتن تروفه ای از سر یک قوچ کوهی از نژادهای معروف ایرانی مانند قوچهای لارستان، شیراز، اصفهان، البرز، ارمنی، اوریال و... بابت اخذ پروانه بین چهار تا شش هزار دلار به دولت مستقیما پول میپردازند. هزینه های هتل و اقامت، دستمزد راهنمای شکار، خورد و خوراک، رفت و امد و اماده سازی تروفه از هزینه پروانه هم بیشتر میشود. در امار رسمی جهانگردی اینطور گفته میشود که به ازاء ورود هر گردشگر به کشوری، چهار شغل مرتبط با توریسم ایجاد میشود.شورای شهر نه میتواند ونه باید مستقیما وارد این مقولات شود امابا حمایت از NGO ها و فراهم کردن بستر لازم و زیر ساختها، ان جا که مربوط و در حیطه اختیارات شوراهاست، می تواند گام بلندی در ایجاد اشتغال سبز، بدون راه انداختن دودکش و الودگی های زیست محیطی شود. در این ارتباط طرح اولیه نگاشته شده و به فرمانداری (معاون محترم )و اداره منابع طبیعی ارسنجان ارایه شده است. متاسفانه...


6- با وجود اینکه دریاچه بختگان ومنابع ابی ان مانند گمبان به عنوان«پارک ملی بختگان» تحت حفاظت است و در این موارد هر گونه دخالتی در این مناطق تقریبا دشوار و گاهی غیر ممکن است اما با بودن افراد خردمندی مانند اقای مهندس ابراهیمی کارنامی و اقای دکتر ولوی و دیگر گرامیانی که نامشان را به خاطر ندارم در راس اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس، میتوان از پتانسیل گردش گری گمبان بهره بردو طرحی برای شنای زنان و مردان در دو مکان مجزا، پرورش ماهی و ماهیگیری به طبع ان، وسایر ورزشهای ابی اجرا کرد. برنامه ای که اگر علمی و اصولی باشد به محیط زیست اسیبی نخواهد زد و اشتغال‌زا و درآمد زا نیز هست و یقین بدانید استقبال شایانی نیز از آن خواهد شد. در این طرح با راه اندازی یک خط مینی بوس رانی می‌توان به رفت و آمد گردش‌گران کمک و ایجاد شغل هم کرد.


7- دیرین شناسان از جمله پروفسور ایکیدا ودکتر سونوکی که از سال 56 تا کنون در چند نوبت منطقه ارسنجان را کاوش کرده اند قدمت سکونت بشر در این ناحیه را بین چهل تا دویست هزار سال پیش تخمیین می‌زنند، بله تعجب نکنید. هخامنشیان دو هزار و چند صد سال پیش بر این سرزمین حکم روایی کرده اند و پیشینه ساکن شدن بشر در ارسنجان بین 40 تا 200 هزار سال پیش برآورد شده است. برآوردی نزدیک به یقین زیرا به روش سالیابی کربن سنجی که فعلا از دقیق‌ترین روش‌های تعیین سن اشیاء است، قطعات استخوان و سایر مواد آلی به دست آمده از کاوش غار سیده خاتون را به بیش از 50 هزار سال قبل نسبت داده‌اند. از دوران پارینه‌سنگی به بعد تا اکنون در هر دوره تاریخی ارسنجان مسکونی بوده واقوامی در این نواحی می‌زیسته‌اند. بسیار طبیعی است که باید در این ناحیه اشیاء باستانی کشف شود و به‌دست آید کما این‌که اکنون هم بسیاری از ارسنجانی‌ها از دورترین روستاها تا برسد به شهر ارسنجان، اشیایی را در تملک خود دارند که اگر بختت یار باشد و به تو اعتماد کنند به اندازه یک موزه بزرگ قطعات تاریخی ارزشمند خواهی دید. از سنگ و فلز و فولاد و سکه تا اوراق کاغذی و کتاب و. ...
اما دریغ که تا کنون کسی غیر از شعار دادن کاری نکرده و قدمی بر نداشته تا ارسنجان هم دارای موزه ای لایق و در خور شود. دوستانی هم بی سلیقگی کرده و ساختمان زیبای شهرداری قدیمی را که به نظرم مناسب بنای موزه بود به توده ای اهن و فولاد تبدیل کردند به امید انتفاعی برای شهرداری که ان هم فعلا نه به دار است و نه به بار. کاش این بار شورای شهر همتی کند و این چند بنای خشت و گلی باقیمانده را از هجوم تمدن نجات بخشد، شاید یکی از انها را بتوان به موزه اختصاص داد. تا جایی که در حافظه دارم خانه شادروان اقا میرزا یوسف، خانه زنده یاد حاج قدرت اله و قلعه مرحوم افراسیاب خان از بناهایی هستند که هنوز طعم کلنگ تمدن و نوسازی را به پیکر خود تجربه نکرده اندو شاید همت صاحب همتی بتواند از یکی از این معدود بناهای قدیمی، موزه ای برای شهرستان تدارک ببیند. بقایای اسیاب های ابی هم اگر بازسازی شود میتواند برای شهر جاذبه توریستی زیبایی باشد. نیز کوچه باغ های خاکی که اگر اندک توجه ای به انها بشود خود جاذبه ای زیبا و دل انگیزند وبه جای پارک یا حد اقل بخشی از کمبود پارک و گردشگاه را به ویژه برای کسانی که ارسنجانی نیستند را جبران خواهد کرد. به شرط سامان یافتن این کوچه ها، مخصوصا پیاده روی غروب درانها خالی از لطف نخواهد بود.


8- کاش تدبیری اندیشیده می‌شد تا لااقل بخشی از درآمد خاکی که از گردنه زنبور برای کارخانه های سیمان به خارج از شهرستان حمل میشود، در راه عمران شهرستان هزینه میشد. البته راهکار قانونی وجود دارد فقط اراده ای برای پیگیری امر لازم است که امید میرود اعضاء شورا با وفاقو تدبیر ان را جستجو کنند.
9

- شورا اگر بخواهد موفق عمل کند نیاز به اتاق فکری دارد که اهل علم، فکر، اندیشه، صاحبان حرف و مشاغل وکارافرینان را در قالب کمیته های فنی گرد اورده و از تجارب و دانایی انان به نفع خیر و صلاح و مصلحت عموم بهره برداری نماید. ان شاء الله.


10- رسم اشتباهی در تقسیم اب صیفی و شتوی باعث شده که کشاورزان مزرعه عایشه و باغ داران مصداق بارز این ضرب المثل شوند که «نه به نخود سرحد رسید نه به خرمای گرمسیر» و «از اینجا رانده و از انجا مانده». چرا؟ زیرا اوج نیاز ابی زراعت گندم در مزرعه عایشه اواخر خرداد ماه یا به قول کشاورزان شصتم به بعد است. در حالی که برای ابیاری باغ های انار در ان تاریخ اب را از مزرعه گرفته و به مصرف ابیاری باغ می رسانند. حکایت ابیاری باغ ها هم حکایت دردناکی از مصرف بی رویه اب و هدر دادن این حیاتی ترین عنصر زندگی بخش است. اغلب با غ های قدیمی کرت ها و کرزه های بزرگی دارند که تا پر شود مقادیر قابل توجهی اب به هدر رفته بدون ان که در دسترس ریشه درخت قرار گرفته باشد. بسیار به جاست و ضروری است که شورای شهر در یک هماهنگی کامل با جهاد کشاورزی و مدیریت کاریز ها، بانک کشاورزی، فرمانداری و سایر اداره های مربوطه، بودجه های شهرستانی را به ویژه در بخش خشک سالی به صورتی سامان دهی کنند که باغ داران اولا تشویق به ساخت استخر های ذخیره اب در باغ های خود شوند و ثانیا ترغیب شوند شکل فیزیکی باغ ها را به صورتی تغییر دهند که سبب صرفه جویی بیشتر اب در هر دوره ابیاری شود مثلا اندازه کرتهای باغ را در حد سایه انداز درخت کوچک کنند. ( عضویت جناب اقای مهندس مصطفی رحیمی در شورا میتواند با توجه به رشته تحصیلی و اگاهی های فنی ایشان و مسئولیتی که در تقسیم اب دارند بسیارراه گشا باشد. )در این برنامه مالکان باغ های کوچک را میتوان تشویق کرد که هر چند نفر با مشارکت هم یک استخراحداث کنند و باغ های بزرگ استخر های اختصاصی داشته باشند. استخرهای یاد شده را میتوان در زمستان با اب مازاد کاریز ها و نزولات جوی پر کرد و از شصتم به بعد استفاده کرد. برای جلوگیری از تبخیر اب استخر میتوان از روشهای عملی توصیه شده کارشناسی بهره برد. با استفاده از اب این استخرها میتوان بعد از شصتم یک یا دو نوبت باغ را ابیاری کرد تا کشاورزان مجبور نشوند در اوج نیاز ابی گندم اب را روی مزرعه قطع کنند و به باغ ها روانه کنند. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که کشاورزان هم جوارمزرعه عایشه در هر هکتار بالای شش تن و هفت تن و گاهی تا یازده تن گندم برداشت کنند اما در این مزرعه که معیشت بسیاری از خانواده های ارسنجانی به ان وابسته است متوسط برداشت گندم دو و نیم تا سه و نیم تن بیشتر نباشد.


11– تل کهکمی یا به قول همشهری ها تل های جلوی لای بازار طبیعت زیبایی دارد برای احداث یک پارک بزرگ طبیعی که بدون دست زدن به پوشش گیاهی ان بلکه با غنا بخشیدن به این پوشش گیاهی و ترمیم ان و کاشت درختان سایه داری که از اب تصفیه شده موضوع بحث بندهای پیشین این مقاله سیراب شود، میتوان محیطی مصفا و دلپذیر ساخت که خلایق را لختی ارامش ببخشد. این مجموعه میتواند شامل استخرهای بزرگ، پیست های پیاده روی و دوچرخه سواری، و پارک کودک و ده ها ایده تفریحی شاد و سالم دیگر باشد.
امیدوارم ارزوهایم که در مقابل لیاقت همشهریانم و همت اعضاء شورای شهر بسیار کوچکند و البته از یک منظر کارشناسی با یک منطق علمی به ان ها اشاره شد، با توان و پیگیری دوستان عضو شورا جامه عمل به خود بپوشند.

 

حدیث ارزومندی که در این نامه ثبت افتاد            همانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم

 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - دکتر خادمی

    سلام محمد جان کو گوش شنوا ودرامد شهرداری .من که چندین مرتبه به اقای شهردار خواهش کردم پشت مدرسه سعیدیه ترمیم کنند قول میدن ولی عمل نه
    یا پشت استادیوم ورزشی کوچه ها خاکیه باد که میوزهد خاک داخل خانه ها واستادیوم خاکی و غبار الود میکنه فکرکنم همتمون کمه وشهردار هم از لحاظ مالی ضعیف ولی از نظر مدیریت بالا هستن چون خودش از همین خطه است محمد جان یه ازمایشگاه ویه رادیولوزی در شهرمون نیست مریض ها واقعا ازیت میشن کو همت وحمایت بهترین متخصصین میان ارسنجون ولی یک ماهه با دل پرخون میرن:o

  • جانا سخن از زبان ما میگویی... همیشه ایده های محمد فروردین و دوست داشتم
    اما مسئولین..
    وقتی که زاهدانِ خداجو دنبال مال و جاه می‌افتند
    مردم به خنده‌های نهانی، رندان به قاه‌قاه می‌افتند
    یک عده اهل مال و منالند، یک عده اهل حیله و حالند
    در انتخاب اصلح مردم، بعضاً به اشتباه می‌افتند
    این روزها به دل نه امیدی، نه اشتیاق حرف جدیدی
    تنها همین دو رشته اشکند کز چشم گاه‌گاه می‌افتند
    عاقل شدیم و گوشه گرفتیم تا با خیال تخت ببینیم
    دیوانه‌های سنگ‌پران نیز با سنگ‌ها به چاه می‌افتند
    ا.مهدی نژاد

  • مهمان - حسن شاهی

    با تشکر از جناب آقای فروردین بابت درج متن شیوا ، امید است که مسئولین شهر به فکر چاره ای جهت تغییرات در شهر باشند