A+ A A-

بهار و چهار پیوند زندگی‌ساز

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

به نام بهارآفرین

بهاران سرزد از شرق شکوفه         جهان روشن شد از برق شکوفه
به گوش هردرختی از تو گفتم          تکانی خورد و شدغرق شکوفه
«حبیب حسینی میرآباد"

مهر بی پایان کردگار اندک اندک سپیدی زمستان را به سرسبزی بهار معنا می کند و این فصل شکوفا با دنیایی از تازگی و طراوت از راه می رسد و منادی طبیعت ندا در می دهد که:

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی            از این باد ار مددخواهی چراغ دل برافروزی
حافظ

اینکه بگوییم تنها بهار است که فصل زیبای خداست و تنها این فصل، با خود ارمغان های دلنواز را دارد نگرشی کامل نیست، طبیعت همواره زیباست ، چه خنکای دلنشین بهار باشد چه گرمای تاب سوز تابستان؛ اما اینکه بهار با خود شکوفایی و تازگی و سنت های دیرین دینی و باستانی را دارد سخنی شایسته و در خور توجه است و این گونه دید و نگرش بر ساختار استوار و کهنی بنا شده که هیچ کس نمی تواند بر آن خدشه وارد کند . بهار برای همگان پیام آور زیبایی، تازگی، آرامش، آسودگی و شکفتگی است آن جا که:

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد          چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
حافظ

و چه آرامش بخش است آن هنگام که درادبستان بهار بنشینیم و حرف به حرف به آموزه های این استاد برجسته طبیعت گوش فرا دهیم.
در این نوشته با شادباش بیکران به همه ی هم میهنان و همشهریان و خوانندگان بهار باور، می کوشم ذره ای از آموزه های سرشار بهار را گزارش کنم تا برگ سبز تحفه ی درویش، مناسبت سبزه ها و سبزینه ها را به نیکی یاد آور شود.گفتنی است در این زمینه تأکید این نوشتار بر چهار پیوند زندگی ساز بهار است .
نیک خواهان و نیک اندیشان کوی علوم تربیتی و روان شناسی و جامعه شناسی بر این باورند که انسان خردمند و کامیاب کسی است که چهار پیوند و ارتباط را شکوهمند و پرافتخار بیاموزد و همه ی ارتباطات خویش را بر آن چهار پیوند و ارتباط تفسیر کند . یادآور می شود این چهار پیوند برای آسانی در یادگیری به " پیوند چهار خ " نام آور شده است که عبارتند از : ارتباط انسان با خود، با خلق، با خلقت و با خالق.

چشم انداز نخست: بهار و پیوند انسان با خود

با در آمدن بهار ، ادبستان بهار بازگشایی می شود و بی گمان آموخته های نابش را در کام بهاردوستان می نشاند. تازگی بهار یقینا به ما می آموزد که تازگی ها و طراوت ها از درون اتفاق می افتد. درخت که سبز می شود، غنچه که باز می گردد، شاخه ها که به تعبیر سعدی کلاه شکوفه برسر می نهند، چشمه ها که جاری می شوند همه و همه به ما گویند شما هم بشکفید، باز شوید و جاری شوید تا دیگران را نیز میهمان معرفت و محبت خود کنید.
ایرانیان در درازنای تاریخ بالنده ی خود این آموزه ی پرمهر "خویشتن دوستی" و کمال طلبی به زیبایی نمایش داده اند.
در همین راستا حافظ این سخنگوی طربناکی ایرانیان درست بر همین باور، اندوخته ها و آموخته های بهارانه ی خویش را این گونه پردازش می کند:

گرت هواست که چون جم به سر غیب رسی        بیا و همدم جام جهان نما می‌باش
چو غنچه گر چه فروبستگی‌ست کار جهان          تو همچو باد بهاری گره گشا می‌باش

دانستنن درست توانایی دل و ارزش جهان نمایی آن و گره گشایی از کار فروبسته ی خود و دیگران، پیام ناب بهاری است که حافظ عاشقانه به آن می بالد و هیچ گاه آن را کم ارج نمی انگارد.
پوشش تازه و رسیدگی به طراوت تن و انس با آیه ها و دعا و طهارت دل و کینه زدایی دیگرآموزه های بهارین زندگی است که رابطه ی خودمان را با خودمان را سامان می دهد.
در اینجا سخن از تجمل و تعلق نیست سخن از زیبایی است که کردگار زیبا آن را دوست دارد. سخن از خودسازی درون و برون است که بهار و بهار آفرین آن را می پسندد. سخن از ارجمندترین آفریده ی خداست که برای پرواز به آسمان ها و آمیزش در زمین نیاز به خودباوری و خویشتن شناسی دارد و چه دردناک است که با دیدن تقویم های نو، به بزرگی و بلوغ و نوشدن نیندیشیم و مباد آن روزی که بگوییم:

عمری به جز بیهوده بودن سرنکردیم           تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم
قیصرامین پور

چشم انداز دوم: بهار و پیوند با خلق (مردم)
آموزه ی ناب و شیرین دیگر بهار، دوستی و آمد و شد با دیگران است و این نیز ویژگی هنری، نژاده و ماندگار بهاراست.
آیا تاکنون به این ارزش ویژه ی بهار ایرانی نگریسته اید؟ آیا دیده اید بهار بدون هیچ دستور و بخش نامه و بلندگویی چگونه دلها را به هم فرا می خواند و زمینه ی دید و بازدیدها را چگونه فراهم می آورد؟
پیوند با مردم و کمال بخشیدن به آن و دوست داشتن دیگران و دیگرخواهی، چشم انداز سبز دیگری است که بهار آن را سخاوتمندانه به فراگیران هدیه می کند و باز چه شورآفرین است جوشش شادباش گویی ها، فرخنده گفتن ها، مبارک بادها، خجسته باشدها، پیامک ها، رایانه نامه ها، (ایمیل ها) کارت تبریک ها، کتاب بخشیدن ها، عکس گرفتن ها، سرودن ها، سوغات خریدن ها، دیدها، بازدیدها و احوال پرسی های بهاری که هر کدام به سهم خود انگشت تأکید بر پیوند خود با دیگران و یا پیوند " انسان با خلق " می نهد. درود بر چنین بهاری که ما را به آیین دیگردوستی و دیگرخواهی رهنمون
می کند.

چشم انداز سوم: بهار و پیوند با خلقت (آفرینش)

بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن        به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن
رسید باد صبا غنچه در هواداری               ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن
حافظ

باز هم نگاهی سبز در دشت و دمن، کوچه و خیابان، شهر و روستا، باغ، صحرا، کوه و جنگل مارا با چشم اندازی دیگر از آموزه های بهار آشنا می کند. بهار در این ضیافت سبزناک خود نه تنها با فریادی شکوفا ما را به دیدار هستی و زیارت آفرینش فرا می خواند بلکه چون مادری مهربان دست ما را می گیرد و به دیدن سبزه های خویش می برد و اگر کلاس ادب اندیشی و بهار آموزی در ادبستان بهار در اختیار استاد غزل، حافظ باشد بی گمان او نیز شادمانی و از خود بیرون جستن به هستی پیوستن را در بهار بر همه چیز برتر می پندارد و ژرفای طراوت بهار به راستی در همین پیوند جا دارد. اینجاست که باید آدمی آسوده و رها خود را در دامن طبیعت شکوفا کند و به راستی در این چشم انداز دریغ دارد اگر باز از حافظ بهره نبریم آنجا که این گونه می شکفد و دلبری می نماید:

طریق صدق بیاموز از آب صافی دل         به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن
ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر          شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن
عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد        به عینه دل و دین می‌برد به وجه حسن
صفیر بلبل شوریده و نفیر هزار            برای وصل گل آمد برون ز بیت حزن
حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو          به قول حافظ و فتوی پیر صاحب فن
حافظ

پوشیده نیست در این رهگذر و چشم انداز پرمعنا نباید مراقبت و پاسداری از طبیعت را فراموش کنیم.گاهی شوربختانه ما می پنداریم که دوستان ما فقط در حوزه ی انسانی تعریف می شوند؛ یعنی گمان می کنیم فقط خویشان، همسایه ها، هم کلاس ها، همسفرها؛ همکارها، همنوع ها، تنها وتنها دوستان ما هستند در حالی که درخت، جنگل، کوه، دشت، گل، سبزه، علف، جویبار، صخره و بیابان و..... نیز در گروه دوستان ما دارای ارزش و جایگاهند.
باید گفت گردشگری و تفرج هر چند نیکوست و یکی از سفارش های آیینی و باستانی ماست و به گفته ی سعدی :

بوی گل و بانگ مرغ برخاست           هنگام نشاط و روز صحراست
سعدی

اما با توجه به گسترش بی کران و بی برنامه ی ظروف یکبار مصرف و مواد شیمیایی، شایسته است در گردش های خویش نه تنها پسماندهای خوراکی و مصرفی خویش را در طبیعت رها نکنیم بلکه اگر با بی توجهی دیگران رو به رو بودیم باید حتما نسبت به جمع آوری آنها اقدام مناسب انجام دهیم.

چشم انداز واپسین: پیوند انسان با خالق (آفریدگار)
پیوند پایانی مهم ترین و سایه گسترترین پیوند انسان در نگرش معنوی است. بهار با زبان سبز خود، ما را به بهارآفرین فرا می خواند. خدادوستی و پیوند معنوی با مبدأ هستی همان چیزی است که که در آرامش سبزه زار آشکارا و دیدنی است. بهاری که خود فرستاده ی یار است و انسان را مست و عاشق و بی قرار می کند؛ گویی هستی، بعثت خویش را فریاد می کند تا شنوندگان، فراخوان این رسول را بی پاسخ ننهند:

آمد بهار خرم و آمد رسول یار             مستیم و عاشقیم و خماریم و بی‌قرار
ای چشم و ای چراغ روان شو به سوی باغ         مگذار شاهدان چمن را در انتظار
مولوی

شکوه بهار، رستاخیز طبیعت، هم خداوند را در جامه ای سبز به جهان و جهانیان می شناساند هم باورها را در ضمیر انسانی بارور می کند. ارتباط با خداوند بهار آفرین اوج هنرنمایی بهار در آموزش های خویش است:

توحید گوی او نه بنی آدمند و بس         هر بلبلی که زمزمه برشاخسارکرد
سعدی

امید است نیک باورانه و بهار اندیشانه ارزش هستی را بیش از پیش بدانیم و با رویکردهای تازه و بهاری تنگ خویی ها و بدبینی ها را به دور افکنیم و با طرحی نو از زیبایی های بهار بهره مند شویم و تابان تر از هر سال روشنی بخش دل خود، خانواده و اجتماع باشیم.

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن          مصلحی تو ای تو سلطان سخن.

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - سید حسام حسینی

    آنچه از قلم عالمانه ی آقا ی حسینی در مورد بهار و زیبایی های آن تراوش کرده بیانگر بینش عمیق ایشان از عالم هستی وخالق این همه زیبایی است. امید وارم نفس گرمشان همیشه مستدام و قلم زیبا نویسشان بر صفحه ی اندیشه ها جاری باشد.