A+ A A-

گوهر هایی در صدف روزگار

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

"میرزا محمّد ابراهیم موسوی ارسنجانی، صاحب قلعه ی سادات"                     نویسنده: سیده نجمه موسوی

میرزا محمّد ابراهیم فرزند میرزا محمّد جعفر ایقان ، از کارگزاران حکّام فارس در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری بود . شخصیّت میرزا محمّد ابراهیم از ابعاد گوناگون علمی ، سیاسی ، معنوی ، نوع دوستی و ... قابل بررسی می باشد . امّا بهترین توصیف را جلال الدّوله ، حاکم فارس – نوه ی مشترک ناصرالدّین شاه و امیر کبیر – در باره ی ایشان بیان می نماید :
آن که رعایت حال و آسودگی و فراغ بال اشخاص را شیوه خدمت گزاری به ضمیمه ی دعاگویی پیوسته عادت و پیشه ی خود ساخته و اوقات شبانه روز خود را به خدمت دولت مصروف می سازد ...





 و در قسمت دیگری از حکم جلال الدّوله که اصل آن در همین مقاله ارائه خواهد شد ، جلال الدّوله تأکید می نماید:
عالی جناب ستایش نصاب معارف و عوارف اکتساب آقا میرزا محمد ابراهیم ارسنجانی سلمه اله از سادات صحیح النسب جلیل القدر و به واسطه صحت نسب و اشتهار استجابت دعا محل وثوق و اعتماد اهالی این مملکت ] می باشد . [ ...
حدود فارس در عهد ناصری و مظفری شامل تمام نواحی فارس کنونی ، بوشهر ، هرمزگان ، کهکیلویه و بهبهان بود و اهمیت و وسعت ایالت فارس در عهد قاجاریه به حدی بود که در عمده ی متون تاریخی این دوره ، آن را با عنوان « مملکت فارس » می خواندند . ۱
مرحوم میرزامحمّد حسن فسایی در کتاب گران سنگ فارسنامه – صفحه ی   ۴۲۶ - آن بزرگوار را این گونه معرفی می نماید :
اعیان قصبه ی ارسنجان ، سلسله سادات موسوی است مانند نور حدیقه ی سیادت و نور حدقه ی سعادت سید مرتضی و سید محمد حسن و میرزا محمد ابراهیم ارسنجانی که هر یک به زیور صلاح و تقوی آراسته اند .
بر اساس آنچه در کتب تاریخی فارس و اسناد موجود در خانواده مطرح گردیده است ، خاندان میرزا محمّد ابراهیم بیش از یک قرن و نیم اداره ی امور مالی شیراز یا مناطقی از فارس را در کمال خوش نامی ، صداقت ، استقلال رأی و آزاد منشی بر عهده  داشتند و همواره نزد مردم ، علما، تجّار و حکّام از احترام ویژه ای بر خوردار بودند . در صفحه ( ۱۰۶۶ ) همین کتاب ، قسمت « اعیان سردزک » ضمن معرفی تعدادی از افراد این خاندان ، موقعیت اجتماعی آنان را این گونه معرفی می کند :
و از اشراف این محله ] سردزک [  سلالة السادات میرزا عابد بُنیچه ] است [ بنیچه در لغت به جمعی گویند که بر اصناف حرفت بندند و این کلمه در اصل بنیچه دار بوده ، چون وقت بنیچه کسبه شیراز از قدیم در دست آبا و اجداد میرزا عابد بوده ، آنها را بنیچه گویند . مدت کلانتری غفران مآب آقا محمد زمان میرزای معزی الیه ] میرزا عابد [ مشغول محاسبات دیوانی اصناف شیراز بود...
املاک دیوانی، املاک متعلّق به دولت بود و منافع آن عاید دولت می گردید و « بنیچه » یا « بنیچه داران » مسؤول ارزیابی مالیاتی دسته جمعی یک منطقه بودند که واحد مالیاتی را معین و بدهی هر ملک را از کل مبلغ بر اساس ضوابطی خاص تعیین و کلیه عایدات مالیاتی دولت از نقد و جنس را پس از ثبت در دفاتر به حساب خزانه ی مملکت واریز می نمودند.۲ بنیچه داران در اصل ماموران دولت مرکزی به حساب می آمدند که زیر نظر حکّام محلّی به خدمت مشغول بودند. در اخذ مالیات با توجه به استبداد حاکمان و قلدری ولات ایالات اغلب عمّال آنان راه افراط پیمودند و علاوه بر میزان تعیین شده ی مالیات ، مبالغی را به عنوان پیش کش از کسبه می گرفتند و خاندان های فراوانی در کشور ، خصوصاً در فارس از این طریق به ثروت هنگفت و شهرت زیادی دست یافتند. ۳ امّا آنچه خاندان میرزا محمّد ابراهیم را ممتاز می سازد ، اهمیّت دادن به دیگران و بهره گیری از تقوی بود.
با توجّه به این که زمان کلانتری آقا محمّد زمان در شیراز حدود سال ( ۱۱۹۰ه.ق ) بودده و بنا بر قول میرزا حسن فسایی : " وقت بنیچه ی کسبه ی شیراز از قدیم در دست آبا و اجداد میرزا عابد بوده " پس قدمت این منصب در این خاندان به دوران زندیه باز می گردد وتا دوران پادشاهی محمّد رضا پهلوی که آقا سیّد محمّد باقر نیابت زمین ها و باغ پودنک را بر عهده داشت، ادامه می یابد.
زندگی مردم فارس در عهد قاجار بسیار متلاطم و نابه سامان بود . خشکسالی ، شیوع بیماری هایی چون آبله و وبا ، سیل و زلزله ، اختلافات داخلی ، ظلم و ستم خانواده های  قدرتمند محلّی و ... ، ناامنی ها و بی نظمی های فراوانی ایجاد کرده بود خصوصاً در سال ( ۱۲۹۸ ه . ق ) که فارس ضمیمه قلمرو حکومت مسعود میرزا ظل السّلطان – پسر ناصرالدّین شاه – گردید . وی حاکم بالاستقلال نیمی از ایران شد و پسرش سلطان حسین میرزا جلال الدّوله را نایب الایاله فارس کرد و میرزا فتح علی خان ] قوام [ مشهور به صاحب دیوان را به وزارت و پیشکاری او انتخاب نمود . صاحب دیوان کلیه امور فارس را به برادرش علی محمّد خان قوام یعنی قوام الملک دوم واگذار کرد و خود ناظر بر امور بود . به عبارتی در سال ( ۱۲۹۹ ه . ق ) در شیراز هفت مسند  حکومتی به شرح زیر بر قرار گردید:  جلال الدّوله : حاکم ، صاحب دیوان : وزیر ،  قوام الملک : کلانتر و چهار تن از خاندان قوام در پست های دیگر.۴
عدم هماهنگی در عملکرد این افراد خصوصاً مخالفت های آشکار صاحب دیوان و قوام الملک ، آشفتگی های فراوانی در زندگی مردم و وضعیت بازار ایجاد کرد. طولانی شدن این وضع اعتراض بسیاری از تجّار را به دنبال داشت. حاج محمّد صادق اصفهانی مشهور به ملک التجّار که از تجّار بزرگ شیراز و از بانیان امور خیر فراوانی در ایران و عراق بود و وظیفه ی نظارت بر امور تجاری و مناسبات میان تجّار و رفع اختلافات آنان را بر عهده داشت، طیّ نامه ی محرمانه ای به ناصرالدّین شاه وضعیت نابه سامان فارس را گزارش داد . در اول محرم سال  ( ۱۳۰۲ ه . ق ) ناصرالدّین شاه به خطّ خود ، نامه ای را برای حاج محمّد صادق فرستاد که متن نامه چنین بود:
ده تن از تجّار شیرازی که معین شده است می بایست به قوانین و قواعد تجارتی به امور تجار رسیدگی نمایند . اخلال و افساد تجاّر فی مابین خودشان به اصلاح بگذرد ، حکام غلط می کنند که مداخله به امر تجّار می نمایند بالفرض چنانچه مشکل بزرگی باشد که فی مابین تجاّر مصلح نشود یکسر بدون واسطه به دربار معدلت مدار همایونی تلگراف نمایند که حکم آن صادر شود .۵
حاج محمّد صادق در این خصوص از فرزندش میرزا محمّد شفیع - مالک مجموعه هفتگانه ی ملک –    و میرزا محمّد ابراهیم که مورد اعتماد و علاقه ی شدید او بود ، یاری گرفت . آن دو با درایت اوضاع را کنترل نمودند و با تشکیل جلساتی که با حضور تجّار بزرگ در منزل میرزا محمّد شفیع برگزار می گردید از تجّار ورشکسته حمایت می نمودند که به عنوان نمونه می توان از حاج عبدالرسول اصفهانی نام برد.۶
در شعبان همین سال ناصرالدّین شاه طی تلگرافی به صاحب دیوان اطّلاع داد که در اول برج عقرب از تهران به شیراز خواهد آمد .۷ صاحب دیوان و قوام الملک دستور دادند که انبارهای گندم را در دهات – البتّه به جز انبار املاک خودشان – شکسته و گندم ها را به شهر بیاورند این امر سبب گرانی قیمت نان گردید و زندگی مردم را سخت آشفته کرد ، بلوای نان بزرگ ترین فتنه ی دوران صاحب دیوان بود ۸.
مردم ارسنجان نیز مانند سایر مناطق در تنگنا قرار گرفتند بنابراین میرزا محمّد ابراهیم انبار غلّه ی خویش را که به  جهت مصرف سالیانه اهالی قلعه در نظر گرفته شده بود ، بر روی مردم گشود . خاطرات آن روزهای پرمخاطره و حکایت بخشندگی های دیگر آن بزرگوار در بین مردم ارسنجان سینه به سینه نقل گردیده و در خاطرها  ثبت گردیده است .
در سال ( ۱۳۰۵ ه . ق ) ظل السّلطان تلگرافی به صاحب دیوان فرستاد که از کلیّه ی اداره جات استعفا نموده ام هر چه زودتر با جلال الدّوله عازم تهران شوید .۹ جلال الدّوله در آخرین لحظات حکومتش در فارس ، به پاس خدمات میرزا محمّد ابراهیم ، نامه ای را پس از تأیید دفترخانه امور مملکت فارس به دربار می فرستد و در آن تقاضای تقدیر از میرزا محمّد ابراهیم را مطرح می نماید .


این حکم در ربیع الاول سال ( ۱۳۰۵ ه . ق ) در حالی که ممهور به مهر شاه و مستوفیان دربار گردید ، به شیراز بازگردانده و به میرزا محمّد ابراهیم تقدیم می گردد.

Anjoman Arsanjan 150425 01 

متن حکم جلاالدّوله به شرح زیر است :

Anjoman Arsanjan 150425 02 

در پانزدهم جمادی الثانی ( ۱۳۰۵ ه . ق ) احتشام الدّوله سلطان اویس میرزا تلگرافی به بیگلر بیگی و صمصام الملک فرستاد که حکومت فارس به او واگذار شده است ؛ وی سال ها در کهکیلویه ، بهبهان ، دشتی و دشتستان حکومت داشت و مردم به لیاقت ، کاردانی و حسن رفتار او آشنا بودند . احتشام الدّوله در رجب            ( ۱۳۰۵ ه . ق ) در میان استقبال گرم و کم نظیر مردم وارد شیراز شد و پیشکاری خود را به نصیر الملک داد . ۱۰ احتشام الدّوله در بدو حکومت خویش در فارس ، نامه ی دیگری را به دربار فرستاد و در آن تقاضای تجدید حکم قبلی را جهت تقدیر از میرزا محمّد ابراهیم مطرح و در آن تأکید نمود :
نظر به اهلیت و شایستگی مشارٌالیه ] میرزا محمّد ابراهیم [ ...
متن کامل حکم احتشام الدوله از این قرار است :

Anjoman Arsanjan 150425 03 

این حکم در جمادی الثانی سال ( ۱۳۰۶ ه . ق ) درست در یکمین سال حکومت احتشام الدّوله در فارس ، مورد تأیید شاه و درباریان قرار گرفت .

Anjoman Arsanjan 150425 04 

ارتباط میرزا محمّد ابراهیم و میرزا محمد شفیع محدود به حیطه ی شغلی نبود. میرزا محمّد شفیع که مردی ادیب و تحصیل کرده بود، یکی از خانه های مجموعه ی هفتگانه ی ملک را به عنوان حسینیه و خانه ی دیگری را پایگاه علمی و ادبی مشتاقان قرار داد. وی انجمن ادبی تشکیل داد که جلسات آن به صورت دوره ای در منزل یکی از اعضا تشکیل می شد. تعدادی از اعضای این انجمن، میرزا محمّد جعفر، پدر میرزا محمّد ابراهیم، میرزا محمود ندیم مشهور به ادیب العلما، میرزا مهدی شمس العلما و ... بودند. ۱۱ علاوه بر آن فرزندش، میرزا محمّد حسین و نوه ی دختری اش، به نام میرزا عبدالکریم که بعدها " مؤیدالاسلام " شهرت یافت، تحت تعالیم آقا سیّد زین العابدین فرزند میرزا محمّد ابراهیم قرار داشتند.
میرزا محمّد ابراهیم به خاطر موقعیت شغلی اش در شیراز می زیست امّا به خاطر علاقه و احساس مسؤولیتی که نسبت به مردم شهرش یعنی ارسنجان داشت علاوه بر منزل موروثی که در مرکز شهر یعنی        روبه روی مدرسه ی سعیدیه که عمده ی سادات در آن جا متمرکز بودند ، داشت . قلعه ای نیز در نقطه ای خلوت از ارسنجان و در حاشیه ی شمال غرب قصبه بنا نهاد که به نام ایشان معروف بود و نوادگان ایشان به « سادات قلعه » اشتهار دارند . وسعت قلعه ی میرزا آقا محمّد ابراهیم ( ۲۲۵۰ مترمربع ) بود و ضلع شمالی رودخانه خشک قرار داشت. زمین های پیرامون آن در شمال ، شمال شرقی و غربی ، همه زمین های شخصی و مزروعی ایشان بود که قسمت عمده آن ، به وسیله خود آن بزرگواریا فرزندان و نوادگان ایشان جهت حلّ مشکلات مردم در دوره های مختلف مورد استفاده قرار گرفت .
میرزا محمّد ابراهیم خود هیچ گاه در قلعه نزیست و از پنج تن پسران ایشان دو تن یعنی سیّد محمّد جعفر ( پدر آقایان حاج سیّد محمّد حسین و حاج سیّد محمّد ابراهیم موسوی ) و سیّد ابوالقاسم ( پدر آقای سیّد محمّد علی موسوی ) و فرزندان آن بزرگواران در آن جا ساکن شدند . فرزند دیگر ایشان " حاج آقا سیّد زین العابدین " پس از اتمام تحصیلاتش در نجف اشرف ، در شیراز سکنی گزید و از دو فرزند ذکور ایشان ، آقا سیّد محمّد باقر با وجود این که نیابت باغ های پودنک را در شیراز بر عهده داشت ، تا زمان مرگ  یعنی نوزدهم رمضان سال    ( ۱۳۴۸ ه . ش) در قلعه می زیست و  به مشکلات مردم منطقه و فامیل رسیدگی می نمود  و  ما که افتخار نوادگی آن بزرگواررا داریم نیز ساکن شیراز و مهمان بهار شاداب و تابستان های سرسبز قلعه بودیم و با خاطرات شیرین قلعه رشد کردیم و از آن ها درس زندگی گرفتیم . افسوس بنایی که روزی « قلعه ی دل ها » بود امروز قلب ها قلعه ی یاد و نامش گردید.
درِ چوبی بزرگ قلعه که در یکی از باغ های ارسنجان در حال فرسودگی است مطمئناً با همّت والای مسؤولین این شهر می تواند زینت بخش یکی از میادین شهر و احیا کننده ی نام این بنا ، سازندگانش و تصویر گر گوشه ای از تاریخ ارسنجان باشد .
قلعه از دو بخش تشکیل شده بود . یکی بخش مسکونی که دقیقاً دو طرف دیوار قلعه را فرا گرفته بود و محوطه باغ که روبه روی ساختمان ها قرار داشت . گل های کوکب زرد و قرمز ، خرزهره های سفید و صورتی ، درختان سر به فلک کشیده ی بید و درختان کوتاه قد انار ، تک درخت انجیر و سنجد و قسمتی از باغ قلعه که    « گودال » خوانده می شد و علی رغم نامش نه تنها گود نبود بلکه سرسبزترین قسمت قلعه بود ، کُرزه های سبزی ، کندوهای سفالی عسل با گل روکش شده بود، بازی های کودکانه ، مهر و محبّت بزرگ ترها و هزاران زیبایی دیگر ، نقش ماندگاری از آن خانه ی عظیم است که در ذهن من جای گرفته است .

Anjoman Arsanjan 150425 05

قسمتی از تالار و محوطه باغ قلعه که حوض بزرگی در وسط آن بوده است .

در خصوص کارکردهای دیگر قلعه ، آن چه را که من خود شاهدش بودم و می توان به موارد قبلی افزود ، حضور دانشجویانی است که جهت راه اندازی کوره ی آجرپزی ، ساختن حمّام ، لوله کشی آب و ... به ارسنجان آمده بودند و من در پنج سالگی خواندن و نوشتن را از آن ها یاد گرفتم و جلساتی که با حضور رؤسای پاسگاه ، بزرگان طوایف ارسنجان ، روحانیون و ... جهت حلّ مشکلات مردم در لحظات پایانی دوران پهلوی برگزار می گردید . چادرنشینان یا روستائیانی که به نیت برآورده شدن حاجات خود هنگام جشن میلاد امام زمان (عج) دسته دسته به قلعه می آمدند و بیمارانی که در کنار حوض بزرگ خانه بستری می شدند ، حضور پیرزنان بی پناه یا زوج های جوانی که به نیّت خانه دار شدن مدّتی ساکن قلعه بودند و هزاران مورد دیگر که توصیف آن مثنوی هفتاد من کاغذ است ، همه مواردی است که باعث جاودانگی نام این بنا و سازندگانش گردیده است .
آرامگاه میرزا محمّد ابراهیم در جوار حرم حضرت علی بن حمزه (ع) در شیراز قرار دارد که  خود نشانگر جایگاه معنوی آن بزرگوار است. متأسّفانه به علّت مفقود شدن سنگ قبر تاریخ دقیق فوت ایشان مشخّص نیست امّا بنا بر قرائن باید نیمه ی اول قرن چهاردهم هجری باشد . سنگ مرمر سبز رنگ آرامگاه که به سفارش صاحب دیوان با تشریفات خاص از یزد به شیراز آورده می شود و از جهت خطّاطی نیز جزء آثار فاخر ملّی به حساب می آمد متأسّفانه در ساخت و سازهای حرم مطهر مفقود گردید . امید است که مسؤولان با مساعدت خانواده ها اقدامی جهت احیای نام بزرگانی که سنگ قبرشان مفقود گردیده است و تعداد آن ها در ایران کم نیست ، انجام دهند .


پی نوشت :
۱ و ۴ – فارس در جنبش مشروطه خواهی ، مسعود شفیعی سروستانی ، ص ۹ – ص ۱۱
۲ – فرهنگ معین ، دکتر محمد معین ، ص ۵۹۶
۳ – ایران در دوره سلطنت قاجار ، علی اصغر شمیم ، چاپ ۱۱ ، ص ۵۰ – ۳۳۴
۵ و ۶ و ۸ – وقایع اتفاقیه ، سعیده سیرجانی ، ص ۲۳۱ – ص ۳۴۱ – ص ۳۳۷
۷ و ۹ و ۱۰– فارس در عصر قاجار ، دکتر حسن امداد ، ص ۳۲۰ – ص ۳۳۶ – ص ۳۳۸
۱۱- آثار العجم ، فرصت الدوله شیرازی ، ج ۱ ، ص ۴۲۸

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • سپاس فراوان از سرکار خانم نجمه موسوی بابت معرفی قلعه و نیاکان ما که باعث شناخت بیشتر و زنده نگه داشتن یاد آن عزیزان می باشد

  • با سپاس از سرکار خانم نجمه(لیلا) موسوی که خود از جانب پدر (مرحوم سید رسول) و مادر (حاجیه خانم فاطمه موسوی، خواهر دکتر سید زین العابدین موسوی)اولاد میرزا محمد ابراهیم و دو فرزند بزرگوارش (سید زین العابدین و سید محمد جعفر) می باشند، یادآوری می شود قلعه آمیرزا محمد ابراهیم تا حدود سی سال پیش دائر و محل رفت و آمد و حل و فصل گرفتاری های مردم بود.
    مرحوم آ سید محمد باقر، آ سید احمد، آ سید محمد حسین، آ سید محمد ابراهیم، آ سید محمد علی و خواهران و همسرانشان، بزرگواران دیگری از این خاندان بودند که در خاطر ما زنده اند و اکثرآ در دل خاک آرمیده اند.
    در زمان تخریب قلعه اکثر فرزندان آن مرحوم (آ میرزا محمد ابراهیم)یا در قید حیات نبوده و یا به شیراز مهاجرت نموده بودند و از سازمان میراث فرهنگی نیز در ارسنجان اثری نبود.
    امید آن داریم که با همت بلند مردم شریف و مسئولین محترم شهر اندک بناها و آثار باقیمانده نظیر قلعه افراسیاب خان مرمت و محفوظ باشد و تاریخ خدمات پیشینیان و نامها و نشان ها مستند و در اختیار فرزندان ما قرار بگیرد.