قدمگاه
نویسنده: مدیر سایت چاپ پست الکترونیکی- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 9121 بازدید
ارسنجان منطقهای است با وسعت تقریبی ۱۵۰۰ کیلومتر مربع که مرکز آن نیز ارسنجان نام دارد و در فاصله ۱۲۰ کیلومتری شمال شرقی شیراز و دربین مدارهای ۲۸ و ۳۰ درجه شمالی و نصفالنهار ۵۲ و ۵۴ درجه طول شرقی قرار دارد. این منطقه از مغرب به بلوک کمین، از مشرق به دریاچه بختگان، از شمال به ناحیه سر پنیران و از جنوب به خفرک و کربال محدود است. منطقه ارسنجان حدود ۱۶۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و قله دالنشین که یکی از قلههای معروف سلسله جبال کوه خم است با ارتفاعی معادل ۳۲۷۰ متر از سطح دریا بلندترین قله رشته کوههای اطراف ارسنجان است. اطراف ارسنجان را جنگلهای سرسبز و کوههای سربلند با مناظر بدیع احاطه کرده است. بنه و بادام کوهی بدست آمده از این جنگلها قسمت عمدهای از صادرات این شهرستان را تشکیل میدهد. در کتابهای آثار العجم تالیف فرصت الدوله شیرازی، فارسنامه ناصری تالیف مرحوم میرزا حسن فسایی، سخن سرایان فارس تالیف محمد حسین آدمیت، بستان السیاحه تالیف شیخ زین العابدین صوفی، کوهها و بناهای تاریخی و آثار طبیعی آن آمده است. یکی ازبناهای تاریخی که در این منطقه وجود دارد بنای صخرهی قدمگاه یا چاشت خور است که در زیر به توصیف آن خواهیم پرداخت.
نویسنده مقاله : ابراهیم روستایی فارسی
موقعیت جغرافیایی:
اثر صخرهای قدمگاه در شمال روستای چاشتخور و بر دامنه کوه کم ارتفاعی از بلندیهای کوه رحمت در جهت جنوبشرقی و در ارتفاع ۱۶۰۶ متری از سطح دریا و در ۴۰ کیلومتری جنوب تخت جمشید و در کنار راه خرامه (کربال) – ارسنجان واقع شده و با ارسنجان مرکز شهرستان حدود ۲۵ کیلومتر فاصله دارد اثر صخرهای قدمگاه در شمال روستای چاشت خور و بر دامنه کوه کم ارتفاعی که ادامه بلندیهای کوه رحمت در جهت جنوب شرقی است، قرار دارد.
فرصت الدوله در آثار عجم توصیفی درباره قدمگاه دارد به شرح زیر:
از جمله آثار ارسنجان «قدمگاه» است که در «جلودر» واقع شده؛ جلودر دهی است از توابع ارسنجان، به مسافت چهار فرسنگ؛ و آن وقف است بر بقعه منور حضرت امامزاده واجب التعظیم سید میر احمد (شاهچراغ)؛ نصف آن ده از جانب میرزا علی رضا، متصرف است. قریب به جلودر مذکور، آثاری است که آن را «قدمگاه» گویند و «چاشت خوار» نیز نامند و آن در کوه است، یعنی در آخر و منتهای کوه رحمت است که تخت جمشید در پایه آن کوه بود. در حقیقت این قدمگاه، در پوزه کوه واقع گردیده است؛ به تفصیل: جایی از کوه را بریدهاند و عرصه گاهی ساختهاند؛ پنج یا شش ذرع تخمیناً طول و عرض آن است و ارتفاع سه بدنه آن تخمیناً ۱۰ یا ۱۲ ذرع و جداران آن را به نهایت صاف و هموار نمودهاند و در جدار دست راست و چپ رو به بالا آثار پلههاست، معلوم میشود که آنجا دو طبقه بوده و سقف نیز داشته و در پایین آن عرصه، دو رسته پله دارد. در دو طرف بستهاند و از وسط آن دو رسته پله، چشمهای جاری است و اطرافش اشجار است جایی با صفایی است».
به نظر میرسد، قدمگاه در کنار راه باستانی تخت جمشید – کرمان قرار داشته است، چنان که پاول شواتس بر اساس مطالعه آثار ابن خردادبه، قدامه و اصطخری (استخری) معتقد است «حَفَر» همان قدمگاه است. ابن خردادبه درباره راه استخر – سیرجان(کرمان) چنین می گوید: «استخر هفت فرسنگ حَفَر، پنج فرسنگ تا دریا، هفت فرسنگ اُسبنجان و …»
وجه تسمیه چاشت خور (چاشت خوار) و قدمگاه:
در بین اهالی منطقه این بنا به دو نام قدمگاه و چاشت خور شناخته میشود. اهالی ساخت این بنا را به حضرت علی (ع) نسبت میدهند. آنها برای بر آورده شدن حاجتها و آرزوهای خود از حضرت علی(ع)، با پرتاب کردن سنگ ریزههایی به درون تاقچههایی که در دیوارههای بنا قرار دارد، خواستار میشوند. نگارنده بارها با این چنین صحنههایی در این مکان تاریخی روبرو گردید. اما وجه تسمیهچاشت خور پان است که چاشت به معنای اول روز، هنگام صبح، بامداد، ساعتی از آفتاب گذشته، پاسی از روز و یا غذایی که صبح پس از بر خاستن از خواب میخورند و چاشت خور به معنای کسی که چاشت (صبحانه) بخورد، آمده است. مردم منطقه این نظر را دارند که شاهان هخامنشی چاشت (صبحانه) خود را در بنای قدمگاه میخوردهاند و به همین دلیل بین اهالی منطقه این بنا به نام چاشت خور (چاشت خوار) معروف است. نام این روستا نیز از واژه چاشت خور بر گرفته شده است. فرصت الدوله شیرازی نیز به این نامها اشاره داشته است.
پیشینه پژوهشی بنای قدمگاه:
بنای صخرهای قدمگاه نخستین بار در توسط کاپیتان ولز (Wells) کشف شد. وی در هشتم ماه می سال ۱۸۸۱ میلادی از بنا بازدید و طرحی از این بنا تهیه کرد. پس از ولز، فرصت الدوله شیرازی در ما بین سال¬های ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱ هجری قمری فرصت الدوله سفرهایی در استان فارس دارد. وی در کتاب آثار عجم بناهایی را که در این سالها مشاهده کرده را به رشته تحریر در آورد و برای برخی از آنها تصاویری تهیه کرد. یکی از بناهایی را که نام میبرد بنای صخرهای قدمگاه است. پس از فرصت الدوله شیرازی، لویی واندنبرگ (Vanden Berghe) در سال ۱۹۵۴ در کتاب باستانشناسی ایران باستان به این بنا اشاره کرده و اظهار میدارد که «یک بنایی که معلوم نیست برای چه کار ساخته شده و در منتهاالیه جنوبی کوه رحمت در شمال دهکده چاشت خوار قرار دارد و مردم به آن قدمگاه میگویند. احتمالاً این بنا مربوط به مردگان بوده است». گولینی (Gullini) سال ۱۹۶۴ اظهار میدارد که «تاقچههای بنای قدمگاه میتوانسته محل نمایش و یا جایی برای قرار دادن اجساد مردگان باشد».
محمد تقی مصطفوی سال ۵۷-۱۳۵۶ در کتاب اقلیم پارس به این بنا اشاره کرده و توضیح میدهد «واندنبرگ در بهار و تابستان ۱۳۳۱ این محل را کشف نمود درباره چگونگی استفاده از آن چنین اظهار نظر کرده است که محل مذبور به علت ناتمام ماندن معلوم نیست به چه کار میخورده است و احتمال میدهد که یا محل آتشکده در هوای آزاد بوده ]و[ قصد داشتند تاقچهها را عمیقتر کنند که آتش را در آن نگهداری نمایند و یا اینکه تاقچهها برای محل گذاردن استخوانهای مردگان آماده میشده است». کالمایر (Calmeyer) 1975 بنای قدمگاه را با آرامگاههای سلطنتی هخامنشیان مقایسه کرده است. در سال ۱۹۷۹ رمی بوشارلا (R, Boucharlat) این احتمال را ممکن میداند که در بنای قدمگاه امکان مشاهده و شناسایی طرح اولیه یک آرامگاه بزرگ به سبک هخامنشی وجود دارد. کلایس (Kleiss) در سال ۱۹۹۳ اظهار میدارد که «بنای قدمگاه کامل شده و این بنا یک آرامگاه صخرهای از دوره هخامنشی است».
احمد حیدری با توصیف عناصر معماری اثر صخرهای قدمگاه نتیجه گرفته است که در تاقچههای دیواره صفه فوقانی اجساد مردگان را میگذاردهاند و همچنین گفته شده است که در ایام خاصی از سال (به احتمال نوروز) مناسک آیینی مشابه مراسمی که در نقش برجسته ایلامی کورانگون دیده میشود در این مکان اجراء میشده است. همچنین گفته است که قدمگاه به احتمال متعلق به آرامگاه خانوادگی یکی از کمنسکیرها (خزانهداران ایلامی دوره هخامنشی) بوده که در اواخر دوره هخامنشی (به احتمال اردشیر دوم ) ساخته شده است. همچنین تاقچههای قدمگاه منشاء تحول تدفین صخرهای پس از سقوط هخامنشیان میشود، چنان که بعدها الیماییها (ایلامیهای دوره اشکانی) گور های صخرهای خود را از تاقچههای قدمگاهاحداث مینمایند.
ژان کلود بساک در ۲۰۰۷ در مقالهای به بررسی فنی و تفسیر بنای یادبود سنگی قدمگاه میپردازد و آن را یک بنای کامل شده میداند و اشاره به این دارد که با توجه به نشانه ابزارها و نوع تراش این بنا به پایان رسیده است و بر خلاف بوشارلا و کلایس نظر دارد که این بنا یک آرامگاه صخرهای یا مکانی برای مرده گذاری نمیتواند باشد.
توصیف بنا:
اثر صخرهای قدمگاه در انتهای کوه رحمت (مهر) تراشیده و به صورت سه تراس (کف مسطح رو باز) مشرف به هم و در مقابل یک چشمه آب حجاری شده که شبیه به یک مکعب مستطیل با درازای ۲۸ متر، پهنای ۲۰ متر و ارتفاع ۵۰/۲۰ متر است. عناصر معماری بنای صخرهای قدمگاه شامل: سه تراس (صفه)، سه پلکان، تاقچههایی در دیوارههای روبرو، سمت چپ و راست، حفرههایی در اطراف بنا است. معادن استخراج سنگ در اطراف و استخر آبی در مقابل بنا قرار دارند.
چشمه آبی که موجب ایجاد یک استخر طبیعی گردیده و در ارتباط همیشگی با دشت در جلوی تراس زیرین قرار دارد ۵۰ متر طول، ۴۰ متر عرض و کمتر از ۱ متر عمق دارد که به احتمال فراوان در گذشته عمیقتر بوده است.
تراس زیرین باریک و سطح کف آن با اندکی ارتفاعی مشرف بر استخر (برکه) آب است. پهنای آن حدود ۵/۲ متر و تقریباً از کف حوضچه آب ۱ متر ارتفاع دارد. ارتفاع کف تراس زیرین تا تراس میانی برابر با ۳۵/۳ متر است. بر بدنه و کف تراس نشانههایی از ابزارهای دندانهدار و نوک دار قابل رویت است داغ آب را میتوان بر بدنه سنگی بنا مشاهده نمود که حدود ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر ارتفاع دارد. متاسفانه قسمتی از صخرههای سمت راست بنا را به منظور استخراج سنگ هموار کردهاند.
تراس میانی دارای عرض ۲۰ متر و عمق ۱۳ متر است. عناصر معماری خاص این تراس شامل سه ردیف پلکان؛ دو پلکان اصلی و یک پلکان فرعی و دو حفره در کف تراس است. پلکانهای اصلی دارای ۱۸ پله هستند. پلکان فرعی در گوشه غربی دیواره سمت چپ قرار دارد که شامل سه پله نامنظم است.
تراس بالایی مرتفعترین تراس این بنا و دارای عرض ۲۰ متر و عمق ۱۳ متر است. در کف تراس میتوان رگههای کلسیت را مشاهده نمود، که حجاران بنا آنها را خارج نموده و سنگهای مرمتی و الحاقی را در آنها جای دادهاند. به علت پرداخت نهایی آثار و نشانههای حجاری در کف تراس قابل مشاهده نسیتند. در دیواره روبرو، سمت چپ و راست بنا تاقچههایی (فضاهای خالی) وجود دارد که امروزه بخشی از آنها فرو ریخته و یا از فرم اولیه خارج شدهاند (تصویر زیر). تاقچهها دارای اندازههای متفاوتی هستند. ۵ تا ۱۰ سانتی متر حاشیه آنها را با استفاده از ابزار لبهدار و دندانهدار (شانهای) تراشیده و پس از آن بر روی این حاشیهها پرداخت نهایی صورت گرفته است.
نمای بدنه دیوارههای سمت چپ و راست بنا را همانند نمای دیواره روبرو دارای پرداخت نهایی است. نمای گوشههای داخلی بنای قدمگاه، بدون در نظر گرفتن سطح به درستی به پایان رسیدهاند و صاف تراشیدهاند و همه به شکل یک زاویه ۹۰ درجه هستند ولی در آرامگاههای تخت جمشید میتوان مشاهده کرد که این گوشهها به پایان نرسیده و پاک و صاف تراشیده نشدهاند.
نتیجهگیری:
بنای صخرهای قدمگاه با توجه به شباهتهای بسیار آن با آرامگاههای شاهان هخامنشی در تختجمشید و شباهت در آثار و نشانههای باقی مانده از ابزارهای سنگتراشی متعلق به دوره هخامنشیان است. اما نمیتوان با آرامگاه بودن این بنا موافق بود زیرا این بنا از نظر حجاری کامل شده و به نظر میرسد که هرگز تصمیم ساخت یک آرامگاه را نداشتهاند. در مورد آتشگاه بودن آن نیز مدارک کافی برای اثبات یا رد آن در دست نیست. نگارنده با نظر بساک که اظهار میدارد این بنا با یک بنای آیینی – مذهبی است، موافق میباشد. البته در گلنبشتهای تختجمشید نامی از این بنا برده نشده است. ولی مراسم آیینی – مذهبی بسیار مهم به نام لَن (Lan) در این متون دیده میشوند که میتوان اظهار کرد این بنا برای این منظور ساخته شده است. این مراسم متعلق به خدایی خاص نبوده و برای تمامی خدایان اجرا میشده است.
کتابنامه:
• حیدری، احمد. ۱۳۸۱، گور- نیایشگاه صخره ای تاق بستان، مجله اثر، شماره ۳۴ – ۳۳
• ابن خردادبه (متوفا ۳۰۰ ﻫ. ق). ۱۳۷۱، « مسالک و ممالک»، ترجمه: سعید خاکرند، موسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل با همکاری موسسه فرهنگی حنقاء، چاپ نخست.
• اصطخری، ابواسحاق ابراهیم. «ممالک و مسالک»، ترجمه: محمد بن اسعد عبدالله تستری، به کوشش: ایرج افشار، مجموعه انتشارات ادبی و تاریخی موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، تاریخ انتشار ۱۳۷۳٫
• فرصت شیرازی، محم نصیر (۱۳۳۹- ۱۲۷۱ هجری قمری). ۱۳۷۷، « آثار عجم»، تصحیح و تحشیه از: منصور رستگار فسایی، انتشارات امیرکبیر، تهران.
• مصطفوی، محمدتقی، ۱۳۸۲، اقلیم پارس، انجمن آثار ملی، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.
• واندنبرگ، لویی. ۱۳۷۹، «باستان شناسی ایران باستان»، ترجمه: عیسی بهنام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم.
• شواتس، پاول. ۱۳۷۷، «جغرافیای تاریخی فارس»، کیکاوس جهانداری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول.
• عمید، حسن. ۱۳۸۴، «فرهنگ فارسی عمید»، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ بیست و هفتم.
۱- Boucharlat, Remy., 1979, «Lc Monument repestre de Qadamgah (Fars): Essai D’lnterpretation», Iranica Antiqua, XIV, P. 158-9.
۲- Bessac, Jean-Claude ., 2007, «Étude Technique et interpretations du Monument Rupestre Qadamgah (FARS)» , Iranica Antiqua, vol. XLII, Pp. 185 – ۲۰۶٫
۳- Hallock, Richard, T., 1969, «Persepolis Fortification Tablets», Oriental Institute Publication, Vol. 92, The University of Chicago Press, Chicago.
۴- Kleiss, W., 1993b, Bemerkungen zur Felsanlage Qadamgah am Kuh-i Rahmat südöstisch von Persepolis, Archäologische Mitteilungen aus Iran, Neue Folge 26: 161-164.
http://marvnews.ir/1364/%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D8%AE%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%AF%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DA%86%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86/
منبع خبر
دیدگاههای شما (3)
-
با سلام بدینوسیله از جناب آقای ابراهیم روستایی فارسی و نیز مدیریت سایت بخاطر معرفی ایوان قدمگاه سپاسگزاری می گردد. پیشنهاد خوبی است که شورای محترم شهر و شهرستان تابلوهایی را برای معرفی این نشانهای باستانی در جاهای مناسب نصب نماید. افزون بر این شهرداری و نیز شورای شهرستان و شهر میتوانند با هماهنگی شرکتهای گردشگری تورهای بازدید از آثار باستانی ارسنجان را راه اندازی نمایند و پیش بینی های لازم به عمل آید تا گردشگران روز خوبی را در هنگام دیدار از ارسنجان داشته باشند. خدا نگهدار همگی
0 پسندیدم -
باسلام و احترام به همه پژوهشگران این مرز و بوم به خصوص صاحب نظران محترم شهرستان شعر و ادب ارسنجان. ایوان قدمگاه که بی شک یکی از آثار بسیار زیبای ایران به شمار می رود. این تقاضای یک شهروند ارسنجان است به طور حتم بزرگان زیادی در مجموعه انجمن دانش آموختگان حضور دارند که می توانند به صورت اهرم اقتصادی و فرهنگی برخی امور این شهرستان را پیش یرند.من از شورای دوره قبل تا به امروز طی نامه و یا گفتار عرض کردم یکی از راه های تووصعه گردشگری معرفی این آثار به صورت تابلو ورودی ویا ابتدای راههای منتهی به شهرستان هست.ولی ظاهرٱ همه به نوعی معجزه اعتقاد دارند تا همه چیز کون فی یکون بشود . حتی برخی دبیران تاریخ این شهرستان از وجود برخی آثار منطقه کوچکترین اطلاعی ندارند چه برسد به شهروندان و این کاهلی ارسنجان را که کمتر از یک دهه دیگر به بیست سال عقب میبرد(بابت کم شدن شمار دانشجویان و کم شدن رونق اقتصادی حاصله)، به طور قطع و یقین دوستان شرکت بازاریابی آگه مطلع انددد.این مهم یک تلاش گروهی و ngo را می طلبد و نه سازمانی ..سپاس
0 پسندیدم -
آنچه مسلم است اینکه قدمگاه یکی از آثار بسیار ارزشمند به جا مانده از دوران هخامنشی است .دیگر اینکه نگارنده محترم با نگاهی نو به این اثر ارزشمند،اطلاعات مفیدو متقنی را به مخاطبان ارائه نموده اند .از نقطه نظر تاریخی تنها موضوعی که نمی تواند دارای استناد ثابت و محرزی باشد اینکه قدمگاه ،ساخت دوران حضرت علی (ع) نیست.البته در طبقه دوم ودر پایان پله های سمت راست جای دو پای انسان با کفش حک شده اما مشخص نیست به چه منظوری طراحی گردیده است.ضمن اینکه در بالای حکاکی این کفش ها ،از بدنه کوه مجسمه ای بیرون آورده شده است که در تصویرپنجم نیز به خوبی مشخص می باشد.بالای جای مجسمه سوراخی عمیق است که انتهای آن ابدا مشخص نیست.شاید باور اهالی که اینجا را قدمگاه علی می دانند حضور و اهمیت دادن یک یا چند نفر از امرای اسلامی از جمله امیران آل بویه باشد که یکی از ایشان نامش علی می باشد.استناد قریب به یقین می تواند ساخت سدی که برروی رود کر توسط یکی از امیران آل بویه ساخته شده است که به آن بند امیر می گویند باشد.در هرحال این بنا از جمله بناهای کم نظیر کشور عزیز ایران وحتی جهان است که متاسفانه تاکنون توجهی درخور شانش به آن نشده است .جادارد مسیولین بیش از همه قدر دان میراث فرهنگی شهرستان واز جمله آثار باستانی مجموعه قدمگاه باشند.دعوت وحضور باستان شناسان و کسانی که دستی در معرفی آثار باستانی دارند با تکیه بر صنعت بسیار در آمد زای توریست شاید بتواند این بنای بسیار ارزشمند(قدمگاه) را از غریبی وقدر نشناسی بیرون آورد.مجددا از نگارنده بابت انعکاس این تحقیق گرانبها تشکر می نمایم .
0 پسندیدم
دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:
یا اگر در سایت عضو نیستید، میتوانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید: