Logo
چاپ کردن این صفحه

جلوه هايي از انار در ادبيات عربي و فارسي

نویسنده: 
جلوه هايي از انار در ادبيات عربي و فارسي

از گذشته هاي بسيار دور ، در بين دو قلّه ي قلات و دالنشين و در بستري مسطح و حاصل خيز و ثمر بخش كه دو قنات جان آفرين بناب و عايشه زندگي را براي مردمانش نشاط انگيز كرده و نسيم روح بخش برخاسته از جنگل و باغاتش و ترنّم پرندگان و جست و خيز حيواناتش انسان را به ادامه ي زندگي علاقه مند ساخته ، افرادي به زندگي مشغول شده اند كه ابتدا ارسنگان ( سرزمين خوش آب و هوا و شايسته محفل و مجلس نشيني ) و بعد به ارسنجان نام بر آورده است و امروز با وسعتي نزديك به ۱۴۹۶ كيلومتر مربع و در فاصله ي ۱۲۰ كيلومتري شمال شرقي شيراز يكي از شهرهايي است كه از جهات خاص قابل سخن گفتن مي باشد

از گذشته هاي بسيار دور ، در بين دو قلّه ي قلات و دالنشين و در بستري مسطح و حاصل خيز و ثمر بخش كه دو قنات جان آفرين بناب و عايشه زندگي را براي مردمانش نشاط انگيز كرده و نسيم روح بخش برخاسته از جنگل و باغاتش و ترنّم پرندگان و جست و خيز حيواناتش انسان را به ادامه ي زندگي علاقه مند ساخته ، افرادي به زندگي مشغول شده اند كه ابتدا ارسنگان ( سرزمين خوش آب و هوا و شايسته محفل و مجلس نشيني ) و بعد به ارسنجان نام بر آورده است و امروز با وسعتي نزديك به ۱۴۹۶ كيلومتر مربع و در فاصله ي ۱۲۰ كيلومتري شمال شرقي شيراز يكي از شهرهايي است كه از جهات خاص قابل سخن گفتن مي باشد آن طور كه در كتب گذشتگان همچون فارسنامه ناصري حاج ميرزا حسن حسيني فسايي ، آثارالعجم فرصت الدوله ي شيرازي ، بستان السياحه ي زين العابدين مراغه اي ، شاهنامه ي فردوسي ، لغت نامه ي دهخدا و ... از جلال و جمالش سخن رفته است جلالي كه شير خوان ، غار ضحاك و قدمگاهش و ... نشان از تمدن عظيم هخامنشي و به روايتي اشاره به سابقه اي نزديك به ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح دارد و جمالي كه برخاسته از افتخارات عالمان ، هنرمندان ، كاتبان ، عارفان و دل انگيزي هاي ديگرش دارد اوج اين دل انگيزي ها و دلربايي ها ، انارستان هايش مي باشد كه حكايتي است بسيار شيرين و حديث انگيز ، كه اين حيراني گلوي قلم را فشرده است كه آنچه را مي خواهد نتواند بيان كند.
ارسنجان و انارستان و انار و نار و ناردان و آب انار و رب انار و گلنار حكايت مجنون و ليلي و فرهاد و شيرين و آب و زندگي است كه جدا شدنشان در خيال نخواهد گنجيد.
ميوه دلنشين انار در زبان هاي مختلف با نام هاي متفاوتي بيان شده است.در فارسي ، اردو ، هندي ، پنجابي : انار ؛ عربي : رمّان ؛ عبري : رِمُّن ؛ بنگالي : دالِم ؛ مراتي : دالِم ؛ مراتي : دالمب ؛ سانسكريت ، گجراتي : دادِم ؛ بنگالي ، تلگو : دارِم ؛ كشميري : دان ؛ مليالمي : متلوم ؛ تاميلي ؛ مادولاي ؛ انگليسي : pomegranate ؛ فرانسوي : grenade ؛ ايتاليايي : melograno , melagrana ؛ آلماني : granatpfel ؛ لاتيني : granatum ؛ اسپانيايي : Granada ؛ روسي : granat ؛ يوناني : rodi ناميده شده است و نام علمي آن punica granatum ( از تيره ي انار punicaceae ) مي باشد.در قرآن كريم اين ميوه از عظمت خاصي برخوردار است تا آنجا كه خداوند در سه جا از آن ياد نموده است ( وَ هُوَ الّذي اَنْزَلَ مِنْ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شي ءٍ فَاَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حبَّاً مُتَراكِباً وَ مِنْ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانُ دانِيَةُ وَ جَنّاتٍ مِنْ اَعْنابٍ وَ الزَّيتوُنَ وَ الرُّمّانَ مُشْتَبِهاً و غَيْرَ مُتَشابِهٍ اُنْظُروُا اِلي ثَمَرِهِ اِذا اَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ اِنَّ في ذلِكُمْ لَاياتٍ لِقَوْمٍ يؤمِنونَ : اوست خدايي كه از آسمان باران فرستاد و بدان باران هرگونه نباتي را رويانيديم ، و از آن نبات ساقه اي سبز و از آن دانه هاي بر يكديگر چيده و نيز از جوانه هاي نخل خوشه هايي سر فرو هشته پديد آورديم ، و نيز بستان هايي از تاك ها و زيتون و انار ، همانند و ناهمانند.به ميوه هايش آنگاه كه پديد مي آيند و آنگاه كه مي رسند بنگريد كه در آنها عبرت هاست براي آنان كه ايمان مي آورند.انعام ۶/ آيه ي ۹۹)
( وَ هُوَ الذّي اَنْشَأ جَنّاتٍ مَعْروشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْروشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُختَلِفاً اُكُلُهُ وَ الزَّيْتوُنَ و الرُّمّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيّرَ مُتَشابِهٍ كُلوُا مِنْ ثَمَرِهِ اِذا اَثْمَرَ و اتوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَلا تُسْرِفوا اِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ : و اوست كه باغ هايي آفريد نيازمند به دار بست و بي نياز از دار بست،و درخت خرما و كشتزار،با طعم هاي گوناگون ، و زيتون و انار ، همانند ، در عين حال نا همانند.چون ثمره آوردند از آن ها بخوريد و در روز درو حق آن را نيز بپردازيد و اسراف نكنيد كه خدا اسراف كاران را دوست ندارد. انعام ۶ / آيه ي ۱۴۱) ؛ ( فيهِما فاكِهَةُ وَ نَخْلُ وَ رُمّانُ : در آن دو ، ميوه هست و نخل و انار هست.رحمان ۵۵/ آيه ي ۶۸).
شاعران و نويسندگان پارسي و عرب زبان به عنوان نكته سنجان سرزمين خيال و انديشه از گذشته تا به امروز به درخت و ميوه ي انار بسيار شاعرانه توجه نموده اند نه تنها به عنوان يك ميوه و آفريده ي هستي بلكه به عنوان فريباي نقش آفرين كه شكل ، رنگ ، طعم و گوناگوني آن به خيال و تصوير سازي گويندگان عظمت داده است كه بررسي همه ي آنها از قبل از اسلام تا به امروز زمان و فضاي زيادي به عظمت خود انار مي خواهد كه به گونه هايي از كهن و نو ، سروده ها و نوشته ها اشاره مي گردد.
..... و ما به بلخ بوديم به چند دفعت مجمزان رسيدند از قصدار سه و چهار و پنج و نام هاي يوسف آوردند و ترنج و انار و ني شكر ( تاريخ بيهقي )

دلش پاره پاره شود چون انار        كرا تيغ تو بگذرد در ضمير

( كمال الدين اسماعيل )
كشتن و مردن كه بر نقش تن است         چون انار و سيب را بشكستن است
( مولوي )
شگفت نيست دلم چون انار اگر بكفيد       كه قطره قطره ي خونش به ارغوان ماند
عقل ما خبر شود از خوشه ي زرين عنب         فهم حيران شود از حقه ي ياقوت انار
( سعدي )

درويشي در حضرت ايشان پاره اي انار آورده بود...حضرت انار را قسمت كردند

( انيس الطالبين )
انار سمنان و شعر سلمان در هيچ جاي نيست
( علاء الدوله ي سمناني )

آرسته بهشت را بياشوبم             هنگامه و شور محشر اندازم
از ريشه انار و طوبي و زيتون           بر كنّم و بر صنوبر اندازم
( مهدي اخوان ثالث )

تا اناري تركي بر مي داشت ، دست فواره ي خواهش مي شد.
( سپهري )

گريستم و صبح شد
انار ، سرخ تر
سر بريده ي حسين را نگاه كن
انار سرخ
مي كند ز كوچه ها گذر
دلش گرفت و زير گريه زد
و دستمال ميان سرخي انار
بسته شد به سر
( بيژن ارژن )

هر عاشقي كه نان دارد ، مدرسه رفته است ، انار را روي دوم دبستان چيده است و حاصل ضرب دو عدد را چهار سيگار را ، در چهار راه اين خيابان دود كرده است...
( محمد حسين هما فر )
ليلي زير درخت انار نشست
درخت انار عاشق شد
گل داد سرخ سرخ ، گل ها انار شد داغ داغ
هر انار هزار تا دانه داشت
دانه ها عاشق بودند
دانه هاي توي انار جا نمي شدند، انار كوچك بود
انار ترك برداشت
خون انار روي دست ليلي چكيد
خدا گفت راز رسيدن فقط همين بود
كافي است انار دلت ترك بخورد.
..................
شعراي دفتر من
پر از غم و فريبه
تو قصه هاي مردم
غريبه ام غريبه
مثل گل اناري
دوستت دارم هميشه
داد مي زنم تو دنيا
هيچي چشات نمي شه
وقتي كه بارون بياد
دلم مي شه بهاري
دلم فزوني شده
( عباس پاك بين )

انار شكسته

دختر ها به صف
به صف كنار رودخانه
امروز درس عملي اخلاق است
دختركان منتظرند
صداي شيپور
چيزي قِل مي خورد
روي آب
شايد
هندوانه بريده اي باشد
يا
اناري درشت
نه
سر بريده زني است
كه گيسواني بلند دارد
سر با موج رود خانه
بالا و پايين مي رود
و دختركي روي موج
ماهي قرمز مي بيند
و ديگري دسته اي گل سرخ
و سومي
اناري شكفته
با دانه هاي درشت ياقوتي
لبخند مي نشيند بر لبان دختركان
و شلاق بر شانه هايشان
( چكيده اي از شعر منيره رواني پور)

راز از انار تركيده آغاز مي شود
و عشق از دل شكسته
و از دل شكسته
حجم بزرگ تنهايي
مي افتد و
مي لغزد
( منوچهر آتشي)

از نردبان عشق تو بالا نمي روم

بالا براي توست من آنجا نمي روم
فالي بزن به نيت باران غزل بخوان
من مي روم كنار خدا يا نمي روم
من باز هم رفوزه شدم تنبل كلاس
بالاتر از حروف الفبا نمي روم
دارا انار داشت آه آن طرف
ديگر سراغ غربت سارا نمي روم
مردي كه اسب داشت بيامد غروب
تا شيهه طلوعست از آنجا نمي روم
( زهرا حسن آبادي )

 

يك آينه مشتي سيب و انار

اگر باران بياد كمي بهتر است
آن وقت
از لابه لاي دود سيگار
برايت شكلك در مي آورم
و انار دانه مي كنم
سيب هم بماند
براي بعد
( محمد رضا جعفري )

 

كوتاه شده ي انار ( نار ) در زبان گذشتگان نيز آمده است.

رخانش چو گلنارو لب ناروان        ز سيمين برش رسته دو ناروان

( فردوسي )
در نار باغ سينه حلاوت نمانده است         امروز دست از اوست كه سيب ذقن گرفت
( صائب تبريزي )

تقسيم بندي و نام گذاري انار بر اساس رنگ ، شكل ، دانه ، طعم ، سرزمين و ... از گذشته يا به امروز دامنه وسيعي داشته است كه جلوه هايي از آن بر زبان گويندگان جاري شده است.

۱

سيب غبغب اگر به دست افتد      بهتر از صد انار ياسيني است
( صائب تبريزي )
بودش انار فهرجي شيرين      عقده ي مَلَس نبودش عَقدا را
( مهدي اخوان ثالث )

كناياتي كه از انار ( نار ) ساخته شده است وسيله ي خوبي براي بيان انديشه ها و تخيلات شاعرانه بوده است كه در هر دوره و سبك شعري وجود داشته است مثل :

نار افشاندن : كنايه از گريه كردن.
نار خو (ي) : تند خو ، آتش مزاج.
ناروان : پستان ، لب سرخ معشوق ، اشك گلگون.
ناروان بار : اشك بار.
نار باغ سينه : پستان
انار تركيدن : گريه افتادن

۱- انار ياسين : اناري كه در نوروز چهل بار سوره ي ياسين تلاوت كرده بر آن بدمند ، و گويند هر كه آن را بي مشاركت غيري بخورد در تمام سال از امراض جسماني در امان مي باشد.
گلنار كه از تركيب گل و نار كه معرب آن جلنار است و به معناي شكوفه و گل انار مي باشد ، زيبايي و دل انگيزي آن باعث شده است كه به صورت مجاز ، تشبيه ، استعاره و كنايه قلمرو سخن پروري و خيال انگيزي شاعران را بسيار وسيع گردانيده است.

گلنار چو مريخ و گل زرد چو ماه        شمشاد چو زنگار وي لعل چو زنگ

با رخت اي دلبر عيار يار        نيست مرا نيز به گلكار كار
تا رخ گلنار تو رخشنده گشت          بر دل من ريخته گلنار نار
( منوچهري دامغاني)
رخسار تو را لاله و گل بار كه دار        و آن سنبل نو رسته به گلنار كه دار
( عنصري )
رخانش چو گلنارو لب ناروان       ز سيمين برش رسته دو ناروان

دو چشمانش به سان دو نرگس به باغ       مژه تيرگي برده از پرّ زاغ
كه گلنار به نام آن ماهروي       نگاري پر از گوهر و رنگ و بوي
سخن چون ز گلنار از آن سان شنيد        شكيبايي و خامشي برگزيد
( فردوسي )
گلنار يكي هفته بود بستان آرا        بر ماه دو هفته است تو را دايم گلنار
( قطران تبريزي )
داد گلنار مرا فرقت تو رنگ ترنج       داد ياقوت مرا فرقت گل رنگ سفال
( لامعي جرجاني )
در آمد از در هجره به صد هزار كشي      فرو نشست به پيشم چو صد هزار نگار
هزار گونه ي گلنار بر مه و پروين      هزار سلسله مشك بر گل و گلنار
( مسعود سعد )
بتي كه چون به رخ و قامتش نگاه كنند      گمان برند كه گلنار با نارونست
( امير صفري)

تركيبات بر ساخته شده از انار كه معاني گوناگوني دارند

انار : نام خاص براي بعضي از روستاها ، دهستان ها و شهرها
انارَ :فعل (مفرد مذكر غائب) : خداوند برهانش را روشن كناد
انار باد : نام روستا
انار بار : نام روستا
انار بن : درخت انار
انار جان : نام روستا
انار دانه : دانه ي انار
انار دره : نام شهر
انارستان : باغ انار
انارك : نام روستا

دكتر كاووس رضايي


منابع :

۱- افسر خياوي ، محمد علي ، دايرة المعارف گياهان دارويي ، تبريز ، انتشارات زر قلم ، ۱۳۸۴
۲- ثروت ، منصور ، فرهنگ كنايات ، تهران ، انتشارات سخن ، چاپ دوم ، ۱۳۷۵
۳- حسن لي ، كاووس ، گونه هاي نو آوري در شعر معاصر ايران ، تهران ، نشر ثالث ، ۱۳۸۳
۴- رنگچي ، غلامحسين ، گل وگياه در ادبيات منظوم فارسي ، تهران ، موسسه مطالعات فرهنگي ۱۳۷۲
۵- گلچين معاني ، احمد ، فرهنگ اشعار صائب ، تهران ، انتشارات امير كبير ۱۳۷۳
۶- لغت نامه دهخدا
۷- محمدي ، محمد حسين ، فرهنگ تلميحات شعر معاصر ، تهران ، نشر ميترا ، ۱۳۷۴

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.