A+ A A-

معلم کلاس ششم ابتدایی ما در مدرسه اهلی (دکتر حمیدی) ارسنجان

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی
از راست به چپ، آقایان سید محمود حسینی، ناشناس، سید احمد موسوی وسید محمد حسینی
از راست به چپ، آقایان سید محمود حسینی، ناشناس، سید احمد موسوی وسید محمد حسینی

همراهان گرامی
همان‌گونه که اطلاع رسانی گردیده است، درصددیم تا خاطرات دانش‌آموزان و معلمین را به پاس زحمات بی‌دریغ معلمان در سایت درج نماییم تا هم یادآور خاطرات گذشته باشد و هم در حد توانمان مستندسازی را شروع کرده باشیم.
به عنوان اولین خاطره، دکتر سید محمدحسین حسینی خاطراتشان را از استاد گرامی سید محمود حسینی نقل کرده‌اند و تصویری را از آن زمان به اشتراک گذاشته‌اند.
به امید سلامتی و بهروزی هر دو عزیز.

به‌نام خدا
معلم کلاس ششم ابتدایی ما
سال تحصیلی 1349-1348 بود و ما در کلاس ششم ابتدائی، در مدرسه اهلی(دکتر حمیدی)ارسنجان، دانش آموز بودیم وتعدادمان از بیست و پنج نفر بیشتر نمی شد، در آن مقطع تنها دو مدرسه ابتدائی پسران و یک مدرسه ویژه دختران در ارسنجان وجود داشت و نظام قدیم آموزشی از شش سال دوران ابتدائی و دو دوره سه ساله دبیرستان(سیکل اول و دوم) تشکیل می گردید و کلاس ششم ابتدائی آزمون نهائی یکسان، در سطح مدارس کشور، داشت و رقابت جدی بود.
  ما خوش شانس بودیم که دانش آموز معلمی سخت کوش و مصمم و شیفته تعلیم (آموزش و پرورش) به نام جناب آقای سید محمود حسینی فرزند مرحوم حاج سید عباس شدیم.
   معلمان ما در آن سالها همه خوب و پرکار و جدی بودند لیکن تلاش های ایشان از ابتدای سال تحصیلی و بویژه قبل از امتحانات نهائی، حتی تا به امروز که 44 سال از آن می گذرد، ستودنی است و من با آرزوی طول عمر این انسان شایسته، ضمن ارج نهادن به سایرین، از جمله معلمین گرام جناب آقایان حاج سید احمد موسوی، حاج حسن بستانی، غلامحسین ابراهیمی،سید محمد علی حسینی،محمد رضا ستایشی و...مواردی را به عنوان نمونه ذکر می کنم.
 1)ایشان در آن سال معلم کلیه دروس کلاس ششم بود و می کوشید مدرسه ما در رقابت با دو مدرسه دیگر پیشتاز باشد، لذا بر کلیه مسائل، حتی اختلافات کودکانه و قهر بودنها و دعواها اشراف داشت و درصدد اصلاح و آشتی و تفاهم بر می آمد.
2) از جمله کارهای ابداعی وی، برای موفقیت ما، این بود که هر فرد در زیر یکی از تیرهای چراغ برق، نزدیک منزل، تا ساعاتی از شب باید درس می خواند و ایشان مرتبآ سرکشی میکرد و همه از او حساب می بردند(برق تازه به ارسنجان آمده بود و از نزدیکی های مغرب تا پاسی از شب روشن و در بقیه ساعات قطع می شد).
3)در آن زمان روبروی مدرسه امان زمینی محصور بود که بعدها منزل مرحوم مشهدی عوضی شد و ما در ساعاتی از روز همگی در آنجا درس می خواندیم و با آب خنک (با قالب یخ که درون ظرف بزرگی ریخته می شد و ایشان تدارک می دید) پذیرائی می شدیم.
  بنظر می رسد جدای از اینکه شخصیت بیش از هر مقطع در کودکی و نوجوانی شکل می گیرد، موفقیت های این دوران، پشتوانه موفقیت های بعدی خواهد بود،او در سیکل اول دبیرستان هم معلم برخی دروس امان بود و با همین سبک در آموزش اهتمام جدی داشت.
 ما در آن سال با توفیقاتی که به دست آوردیم و با چهار رتبه برتر، که توسط من، مظفر معظم، محمد جعفر نعمت الهی(پسر مرحوم حاجی ملک) و تقی جوکار(روحش شاد) بدست آمد، به نوعی قدرشناس زحمات ایشان بودیم ولی در طول بالغ بر چهار دهه کار و تحصیل،پس از آن، هرگز این انسان شریف و معلم فداکار را از یاد نبرده و نخواهم برد.
با آرزوی سلامتی و طول عمر وی


سید محمد حسین (محمود) حسینی
پنج شنبه 8/3/93 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • دیدگاهی وجود ندارد