Logo
چاپ کردن این صفحه

بیوگرافی نویسنده و مولف کتاب اعیاد ایرانیان باستان

نویسنده: 
سید محمود هاشمی
سید محمود هاشمی

در یکی از روزهای زیبای اردیبهشت ماه که بهار طنازی می کرد و جلوه هایش را گسترده بود، در یک خانواده روحانی و با علم و ادب که سابقه دیرینه در شعر، خط، هنر و سخنوری داشتند و از جهتی این هنر ها موروثی بود در شهر ایمن و با صفای ارسنجان چشم به جهان باز نمودم. دوران کودکی خویش را در دامان مادری مهربان و پدری زحمتکش و صبور از قبیله ای بزرگ و از اقالیم سترگ گذراندم. پدر بزرگم مرحوم سید جلال هاشمی آن واعظ عالم خطاط و نقاش و مادر بزرگم دختر کلانتر ارسنجان ازدواج می نمایند و آنها جایگاه خاصی داشتند. سید جلال فرزند سید ابوالقاسم پسر "میر احمد" از نوادگان امام سجاد(ع) معروف به سید شاه در شیراز می زیسته و در دربار قوام حاکم وقت فارس کاتب بوده و رتق و فتق امور را به عهده داشته است.

بیو گرافی نویسنده
در یکی از روزهای زیبای اردیبهشت ماه که بهار طنازی می کرد و جلوه هایش را گسترده بود، در یک خانواده روحانی و با علم و ادب که سابقه دیرینه در شعر، خط، هنر و سخنوری داشتند و از جهتی این هنر ها موروثی بود در شهر ایمن و با صفای ارسنجان چشم به جهان باز نمودم. دوران کودکی خویش را در دامان مادری مهربان و پدری زحمتکش و صبور از قبیله ای بزرگ و از اقالیم سترگ گذراندم. پدر بزرگم مرحوم سید جلال هاشمی آن واعظ عالم خطاط و نقاش و مادر بزرگم دختر کلانتر ارسنجان ازدواج می نمایند و آنها جایگاه خاصی داشتند. سید جلال فرزند سید ابوالقاسم پسر "میر احمد" از نوادگان امام سجاد(ع) معروف به سید شاه در شیراز می زیسته و در دربار قوام حاکم وقت فارس کاتب بوده و رتق و فتق امور را به عهده داشته است. وی داماد ((عالم و عارف و خطاط شهیر قرآن "حاج ملا محمد شفیع اشرف الکتاب ارسنجانی")) روحانی اهل علم و صاحب انفاس قدسیه بود و با صاحبان قدرت و شاهزادگان و امیران رفت و آمد داشته است، عهده ای از زهاد وقت از این عمل ایراد می گرفتند که ((سید)) نباید با اهل دنیا و ظلمه رفت و آمد کند که ایشان می فرمودند:

رموز مصلحت ملک خسروان دانند            گدای گوشه نشینی، تو حافظا مخروش

به عبارتی در آنجا مدافع ستم از ستمدیدگان می کردند و خودشان را سپری برای بیچارگان می دانستند که خودشان گفته اند نزدیک به هفده نفر بیگناه را از پای طناب دار کنار کشیده ام. (رجوع شود به کتاب کلید گنج سعادت- صفحه ی ۲۱۹ چاپ قم).
از طرفی دیگر، مادر بزرگم هم از طرف پدریش کلانتر ارسنجان می باشد که حکمش را فرمانفرما صادر کرده که حفاظت امنیت و نظم امور از ایزد خواست "آباده" تا منطقه زرقان به عهده ایشان بوده، که حکم آن موجود است.
مرحومه مادرم بانو طلعت ابراهیمی نوه الله قلی خان و از نوادگان "معز الملک" و "بهادر الملک" می باشد که اصل آنها به حاجیه سلطان از خاندان مشیر الملک در شیراز می رسد که باغ بهادری در ارسنجان از اجداد ایشان به یادگار مانده است.
گویی که مصداق این شعر است:

بزرگی دو سر دارد آن نیک پی            ز افراسیاب و ز کاووس کی

در اینجا یک مسئله می ماند بحث خود ستایی و خود بزرگ بینی مطرح نیست اما این نکته را بیان کرده ام که در دنیای مادی امروز معنویات و نام بزرگان کمرنگ یا به عبارتی بی رنگ شده است؛ و دیگر کسی را با کسی کاری نیست یعنی اصل و نسب کسی را نمی شناسند و معیار همه پول، ثروت و مکنت است!!!
زمانه ما مصداق این شعر صائب تبریزی است که می فرماید:

مایه ی اصل و نسب در گردش دوران زر است؟               ائما خون می خورد تیغی که صاحب جوهر است
دود   اگر  بالا  نشیند  کسر  شان  شعله  نیست          جای چشم  ابرو  نگیرد  گرچه  او  بالا تر  است!!
گر  تو  بینی  ناکسان  بالا  نشینند  عیب  نیست               روی  دریا  کف  نشیند،  قعر   دریا  گوهر  است
کره   اسب   از   نجابت     در   تعاقب  می رود              کره ی  خر  از  خریت  پیش  پیش   مادر  است


ازدواج نویسنده
اینجانب در سال ۱۳۷۳ ازدواج نمودم همسرم بانو عصمت تزنان(مریم) اصالتا شیرازی است وی از خاندان متدین و عالی مقدار شیراز هستند که پدربزرگشان در بیت مرحوم آیت الله العظمی حاج سید نورالدین حسینی الهاشمی مرجع عظام تقلید مراوداتی داشتند از ثمره این ازدواج دو دختر و یک پسر به نام های فاطمه سادات- هدیه سادات و سید علیرضا با نام های مستعار غزل- هستی و عرفان، خداوند عنایت فرموده که امید است درخشش داشته باشند و بعد از من مر ا یاد کنند و قبل از من خدا و ذکر خدا در مرحله اول آنها باشد. ان شاء الله.
 
دوران تحصیل:
دوران مدرسه را در ارسنجان در مدارس ششم بهمن سابق و سالار گذراندم سپس دوره متوسطه را در دبیرستان اسکندری ارسنجان طی نموده و جزو دانش آموزان متوسط به بالا بودم. از همان اوان کودکی تعلق خاصی به کتاب و درس و مشق داشتم بسیار ساکت و فراگیر بودم و از پر گویی بدم می آمد و تا آنجا که ممکن بود شلوغ و آزار دهنده نبودم پس از دوره متوسطه قصد سفر به خارج از کشور برای تحصیلات داشتم س که در آن زمان جنگ هشت ساله بود و هزینه آن برایم آسان نبود تصمیم گرفتن در مملکت خودم بمانم و در دانشگاه فسا در رشته کارشناسی الهیات فلسفه و علوم قرآنی و حدیث پذیرفته شدم، و پس از اخذ مدرک در مهرماه سال ۶۹ در دبیرستان های مرودشت- شیراز- سعادت شهر و ارسنجان  در دروس مختلف از جمله فلسفه منطق و تاریخ معاصر و علوم قرآنی مشغول گردیدم. هفت سال حق التدریس بودم و سپس استخدام گردیدم. بعد از آن از این رهگذر به تحقیق و پژوهش و تدوین و مقاله نویسی روی آوردم و چون محیط ارسنجان جان پرور است می طلبد که به این امور پرداخت و اکنون نزدیک به ۲۶ سال است که در نهاد مقدس آموزش و پرورش مشغول خدمت می باشم. البته جای گلایه هایی هم هست که تنگ نظری ها در پیشرفت عده ای از دانش آموزان آن زمان از طرف عده ای اعمال می شد که بر اساس اغراض فردی خویش سرنوشت آنها را تغییر دادند و تخریب نمودند که باید در قیامت پاسخگو باشند.
 
 
بحمد الله کتاب هایی از اینجانب تالیف شده است که بعضی از آنها به چاپ رسیده عبارتند از:
۱-    اعیاد ایرانیان باستان
۲-    شمس الضحی
۳-    متافیزیک و ماوراء ماده و روح از دیدگاه قرآن و بزرگان
۴-    تعلیم و تربیت و فنون کلاس داری
۵-    وهابیون چه کسانی هستند(فرقه های تکفیری و تفاوت آنها با تشیع و تسنن)
۶-     نماز در ادیان الهی و غیر الهی چگونه است
۷-    جرعه ای از کلام امام علی(ع) در نهج البلاغه
۸-    امر به معروف و نهی از منکر در گلستان سعدی
۹-    عدالت از دیدگاه قرآن و روایات(که نسخه ای از آن خدمت رییس جمهور محترم ارسال گردید و از طرف ایشان تقدیر شده است)
۱۰-   موانع تفکر اسلام ناب محمدی
آنچه اینجانب به عنوان ذخیره و توشه علمی دارم همه مدیون معلمان، پدر و مادرم و اساتید و بزرگان است که با علم و توان خویش ما را در دامان پر مهر و محبت خودشان پروراندند.
در وهله اول تقدیر و یاد می کنم از زحمات بسیار سخت و عدیده ای که پدر ومادرم برای ما کشیدند و مادرم که در سن جوانی( 47 سالگی) بدرود حیات گفت و هرگز نبودنش را از یاد نمی برم و سپس پدرم که مشکلات را به جان خرید و با زحمات شبانه روزی از این دنیای پست و دون خیری نبرد و روحش پرواز نمود. روحشان شاد.
در وهله دوم از معلمان عزیزم که اگر بخواهم نامشان را ببرم ممکن است از قلم بیافتند تقدیر و تشکر از همه آن عزیزان می نمایم و سپس از اساتید بزرگوار دانشگاه که توشه ی علمی اینجانب از آنهاست از جمله:
۱-    مرحوم آیت الله سید محمد حسین حسینی ارسنجانی نماینده خبرگان رهبری که استاد اصول فقه و قرآن و عربی اینجانب بودند
۲-    مرحوم دکتر محمد حسین اسکندری استاد عالیقدر معقول و منقول و ادبیات و بنیان گذار دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان که از اقارب اینجانب است
۳-    مرحوم دکتر ابوالقاسم محمودی(استاد ادبیات، عربی و غیره)
۴-    مرحوم دکتر ثامنی استاد علوم قرآنی و حدیث
۵-    جناب آقای دکتر منصور رستگار فسایی(استاد شاهنامه و ادبیات صاحب کتب بیشمار استاد جهانی این فن است)
۶-     جناب آقای دکتر یوسف نیری استاد برجسته عرفان و تصوف که ما را راهنمایی فرمود
۷-    جناب آقای دکتر احمد بهشتی فسایی(نماینده فعلی خبرگان رهبری استاد مسلم فقه اصول و تفسیر)
۸-    جناب آقای دکتر جعفری همرزم مرحوم آیت الله طالقانی و مرحوم مهندس مهدی بازرگان صاحب علم و اندیشه در نهج البلاغه و شرح آن
۹-    حجت الاسلام رضایی ارسنجانی فرزند مرحوم حاج شیخ شکرالله ساکن فسا و مدرس دانشگاه
۱۰-   حضرت حجت الاسلام و المسلمین نویسنده عالیمقدار مرحوم سید ابوالقاسم هاشمی ارسنجانی که صاحب ۲۴ تالیف و دیوان شعر می باشد که مشوق اینجانب بودند و در سال ۱۳۸۷ در سن ۵۴ سالگی بدرود حیات گفتند ودر کنار مسجد جمکران در حالی که بر پیکرشان حضرت آیت الله العضمی شبیری زنجانی مرجع تقلید نماز گذاردند در آن دیار مدفون گشتند. روحشان شاد.

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.