آشتی با طبیعت
نویسنده: اکبر اسکندری چاپ پست الکترونیکی- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 8039 بازدید
ابرهای سیاهی آسمان جنگل و کوهستان را پوشانده بود. باران، خرد خردک، درختان جنگل و بوته های خاک گرفته را شست و شو می داد. پرندگان در زیر بوته ها و سوراخ درختان بنه سر فروبرده بودند. پرنده ای تیز چنگال و تیزبین بر بالای صخره ای فرود آمده و گویا همه جا را سیطره ی خود می دانست. موش های صحرایی، دوان دوان در تکاپو بودند.
در زمستان 1362، با مرحومان ، استاد علی صفایی، نویسنده ی چیره دست و اسلام شناس کم نظیر و سیّد جلال هاشمی و دکتر بهاء الدین اسکندری به دوچاهی واقع در کوهستان شمالی جنگل ارسنجان رهسپار بودیم.
ابرهای سیاهی آسمان جنگل و کوهستان را پوشانده بود. باران، خرد خردک، درختان جنگل و بوته های خاک گرفته را شست و شو می داد. پرندگان در زیر بوته ها و سوراخ درختان بنه سر فروبرده بودند. پرنده ای تیز چنگال و تیزبین بر بالای صخره ای فرود آمده و گویا همه جا را سیطره ی خود می دانست. موش های صحرایی، دوان دوان در تکاپو بودند. استاد صفایی پرسید، آیا می توان آهویی در اینجا دید. بی درنگ، دکتر دکتر اسکندری اشاره کرد، چهار آهو در زیر آن درخت ایستاده است. آهوان مشغول چرا بودند. مدّتی توقف کردیم و سپس آنها را به حال خود واگذاشتیم. امروز چه خبر؟ آهوان رمیده که رایحه ی دل-انگیز گلشن، آنها را مست کرده بود و جست و خیزشان چشم هر تماشاگری را به تحیّر وا می داشت از خاطره ها دور نخواهد ماند. نگاه تیزبین و مظلومانه این حیوان چابک و خوش خرام، فراموش نخواهد شد. امّا افسوس که شکارچیان آهوان را نشانه گرفته و در حالت رهایی از سلطه عقل آنها را از پای درآوردند. اکنون پس از گذشت چند سال، شوریده دلان در جنگ زیبای ارسنجان با قدحی پر از می وحدت بزمی آراستند. در زیر سایه سار درختان بنه، علاقه مندان به طبیعت ایستاده اند. چشم به هر درختی که دوخته می شود، از جور تبرزنان و ارّه کشان نجات نیافته. راستی تا کی باید به خود آییم و دست از ستمکاری بر طبیعت برداریم؟ آشتی با مناظر زیبای طبیعت و حیوانات کوهستان کی خواهد بود؟ آیا جنگل نماد استقامت، سرسبزی و حیات و سرو نماد راست قامتی و دیرپایگی نیست؟ چنار به علّت پوست اندازی هرساله، نماد تولّد دوباره است. درختان در فرهنگ ایرانی به ویژه در فرهنگ باستان از تقدّس بالایی برخوردارند. طبیعت خواستگاه نماد است و بهترین دست مایه و غنی ترین منابع را برای نماد پردازی در اختیار شاعران و نویسندگان قرار داده.
ساعت 9 صبح روز جمعه 23 مرداد 94 بود. براساس وقت از پیش تعیین شده، آقای دکتر ولوی مدیر کل محترم سازمان محیط زیست فارس با چند نفر از محیط بانان دلباخته ی زیست محیطی به جنگل ارسنجان آمدند. چند نفر از معتمدان با آقای مهندس حسن ابراهیمی، مدیر با تدبیر و لایق اداره محیط زیست ارسنجان و اعضای شورای شهر و شهردار و انجمن قلات سبز، در جلو اردوگاه برای استقبال از ایشان ایستاده بودند. دکتر به موقع خود را به میان جمع رساند. گروهی از انجمن های استان و کانون جهان دیدگان به سرپرستی آقای گل همیشه بهار و انجمن قلات سبز ارسنجان و جمعیت هلال احمر، مشغول جمع آوری پسمانده های گردشگران بی توجه بودند. انبوهی از شیشه ی نوشابه تا لحاف کهنه جای سبزه و خرّمی را گرفته بود. شاید باور نکنید زباله ها را بعد از جمع آوری روانه باسکول کردند. 3 تن و 130 کیلوگرم زباله جمع آوری شده بود. خانم مهین دخت ستایش متولد 1316 با خواهرش پروین دخت متولد 1319 و پیرمردی 84 ساله در جمع انجمن های مردم نهاد، حضوری چشم گیر داشتند. ای کاش ما نیز از آنها عبرت می گرفتیم تا این میراث خداوند، برای فرداهای دیگر باقی بماند. مدیر کل به میان مردم آمد. به سخنان مردم، گوش جان سپرد. درباره ی کشتار دام و دفن زباله ها، مردم سخن گفتند. آقای مدیر کل در پاسخ اظهار کردند که می خواستیم در تولیدات محصولات کشاورزی اوّل باشیم، امّا در محیط زیست آخر شدیم.
آقای اسداله رضایی عضو شورای شهر بعد از تشکر از آقای مدیر کل، چند دقیقه ای درباره محیط زیست مطالبی را بیان داشتند و در پایان سخن خود، خواستار یک دستگاه ماشین دیگر جهت گشت نگهبانی از چراگاه ها و فرستادن چند رأس آهو شد تا جای خالی آنها بعد از 25 سال پر شود. دکتر ولوی در پاسخ، قول مساعد دادند. در این روز از دو خبرنگار و عکاس و هنرمند که در رویداد های میدانی تحت مناطق محیط زیست، حضور پررنگی داشتند هدایایی اهداء شد.
ساعت 12 بود که رهسپار چراگاه گوزن زرد ایرانی در جنگل خلیل بیگ شدند. دکتر ولوی در سایت گوزن زرد، فرمودند این سایت حدود 3 سال است که راه اندازی شده و گوزن، قوچ و میش، در کمال آرامش به حیات خود ادامه می دهند. امید است که جنگل های ارسنجان و دشت آهو چر، همچون دهه ی 1340 و 1350 که هم سن و سالان ما شاهد آن بودند، جولانگاه آهوان قرار گیرد.
در خاتمه از جناب آقای مهندس محمد حسین شیرازی، گروهی از اعضاء انجمن دانش آموختگان ارسنجان، منابع طبیعی، شهرداری و مرکز بهداشت و درمان که هزینه های میزبانی نشست همدلان را فراهم کردند و خانم نجمه نوروزی که در هماهنگی گروه های مختلف عنایت داشتند و از جناب آقای حسینی کارشناس محترم اداره محیط زیست ارسنجان که عکس های ارسالی از ایشان است سپاسگزاری می شود.
از چپ نفر سوم خانم مهین دخت ستایش
آقای دکتر ولوی مدیر کل محیط زیست درحال سخنرانی
از راست: 1. امید فروردین، 2. آقای حسینی کارشناس محیط زیست ، 3. مهندس حسن ابراهیمی (رئیس)،
4. اردشیر اسکندری 5. مصطفی حسن شاهی 6. اکبر اسکندری (نگارنده)
از راست: 1. علیرضا نعمت اللهی، 2. ؟ 3. مدیر کل 4. اسداله رضایی (عضو شورای شهر) 5. گل همیشه بهار (مسئول کانون جهان دیدگان)
از راست: 1. آقای ابوالحسن کشاورز (رئیس محیط زیست مرودشت)، 2. محیط بان از اداره مرودشت 3. مهندس حسن ابراهیمی (رئیس محیط زیست ارسنجان)
4. علی اکبر ابراهیمی (عضو شورای شهر) 5. مهندس حسینی (کارشناس محیط زیست ارسنجان) 6. آقای مدیر کل (ولوی) 7. احمدی از مرودشت 8. حیدری (محیط بان ارسنجان)
اهداء لوح تقدیر به خبرنگار
پاسگاه محیط زیست واقع در جنگل خلیل بیگ
دیدگاههای شما (3)
-
مهمان - داور اسکندری
سلام
مطلب ارسالی شما را خواندم، زیبا بود، اما کامل و دقیق نه! بهتر بود براساس هماهنگی های و اطلاع رسانی های به عمل آمده، از ساعت 6 صبح در این مراسم حضور می یافتید تا گزارشی بهتر، دقیقتر و خالی از هرگونه کج روی را در سایت منتشر می کردید. اعضای شورای شهر ارسنجان از ساعات اولیه صبح برای پاکسازی جنگل آمده بودند؛ نه استقبال از آقای مدیر کل. حضور چشم گیر را در این مراسم، شهردار، اعضای شورای شهر، اعضای گروه واتزاپی انجمن دانش آموختگان ارسنجان، کارکنان اداره منابع طبیعی و کارکنان اداره محیط زیست ارسنجان داشتند، نه آنهایی که آمدند و عکسی را ثبت کردند و آب معدنی خوردند و رفتند، و هزینه هایی برای محیط زیست و مردم ارسنجان داشتند.
به امید روزهای بهتر0 پسندیدم -
با سلام به اقاى اسكندرى وكاربران عزيز مقالات شم هميشه زيبا در مقلاتى كه در ان از سنگ قبر خبرى نباشد فرح انگيز هم هست خصوصا مطالبى كه راجع به طبيعت جنگل اكوسيستم نگارش شده باشد در جنگل است كه عناصر اربعه اب اتش خاك وهوا حيات را پايدار كرده اند بقول سهراب نگذاريد بميرد جنگل كه جهان خواهد مرد در فرهنگى كه از خون سياوشش گياه مى رويد توقع پاسدارى از جنگل است جاى تبر اره بر پيكر جنگل نشان از فرهنگ ويرانگرى بيگانه است با ريشه كن كردن سرو دهزار ساله كاشمر مرگ را بجاى حيات ويرانگرى به جاى ابادگرى غم و شيون را بجاى جشن شادمانى نشاندند
0 پسندیدم
دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:
یا اگر در سایت عضو نیستید، میتوانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید: