A+ A A-

کاروان حجاج ارسنجانی در سال ۱۳۳۷ هجری قمری

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

« آدمی را تا نباشد جذبه ای           نامدش از حق تعالی رتبه ای
هر کجـا باشد بـود مهمان او           گلستان باشد و یا نیران او»۱.

آنگاه که انسان بال شوق به سوی خانه دوست می گشاید و طوق عبودیت را به گردن می افکند، لنگان لنگان و با تواضع عازم کعبه دل ها می شود تا جام دل خویش را به نور باده برافروزد و تن را در کوثر زلال بندگی بشوید.
در گذشته عزیمت به اماکن مقدّس و یا شهرها مشکلات فراوانی را برای مسافر ایجاد می کرد؛ اما عشق به معبود ازلی، در برابر ناملایمات و مشقّت ها تاب می آورد تا زنگار ملال را از دل ها بزداید.

« من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم               تو به یک جرعه ی دیگر ببری از دستم».

یا

« در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم                    سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور».

اینک گوشه ای از خاطرات آن کاروان را همراه با مطلبی آموزنده به نقل از مرحوم حاج محمد کاظم اسکندری و آقای سید مرتضی حسینی (سید حاجی) که خاطرات را در یک مثنوی چهل و پنج بیتی سروده است به رشته تحریر در می آورم. آن حجاج ادب آموخته در مکتب اسلام، نامشان زینت آرای مجالس انس و اخوت است و از این رهگذر به معرفی دوازده نفر پرداخته می شود:
۱-حاج محمد خادم الحسینی مشهور به حاج کلانتر (متوفی ۳۰ اردیبهشت  سال ۱۳۲۰ ش) ۲- حاج نصرالله خان مرودشتی ۳- حاج جمعه بیگ شورابی ۴- حاج سید اسدالله حسینی (متوفی ۱۳۵۱ ه.ق) ۵- حاج سید محمد حسن موسوی (متوفی ۲/۱/۱۳۴۵) ۶- حاجیه فاطمه موسوی زوجه حاج سید محمد حسن دختر مرحوم آقا سید محمد علی موسوی ۷- حاج محمد باقر اسکندری (متوفی ۱۳۳۹ ش) ۸- حاج غلامرضا اسکندری (متوفی سال ۱۳۵۵ ه.ق) ۹- حاج علی اکبر اسکندری(متوفی ۱۳۲۶ ش) ۱۰- حاج اسدالله اسکندری (متوفی همان سال، ۱۳۳۷ ه.ق) ۱۱-حاج اسکندر سلطانی (متوفی همان سال ۱۳۳۷ ه.ق ) ۱۲- حاجیه حجّتیه زوجه حاج اسکندر
قلب کاروانیان به تپش افتاده و ازدحام جمعیت برای استقبال دیدنی بوده است. چاووش گر با صدای رسایش در کوچه های آن روزگار ارسنجان به حرکت درآمده بود تا همه را از حرکت حجّاج با خبر نماید. پیر و جوان و کودک، با اشتیاق از خانه هایشان بیرون می آمدند تا با شنیدن نام کعبه، حالت خلسه بدان ها دست دهد. خانه های گلی با ناودان ها دیدنی بود. زنان به احترام حجّاج، صبحگاهان جلوی در منزل را آب پاشی کردند تا قدری از گرد و غبار راه جلوگیری نمایند و این خاطره ای است فراموش نشدنی. مردم تا پای صحرا، قافله حجّاج را همراهی کردند و با چشمانی که اشک شوق در آن حلقه زده بود تا دوردست، نظاره گر قافله بودند.
وسیله حمل و نقل آن روزگار شتر بوده است؛ بر پشت شترها کجاوه می بستند تا افراد متاهّل بتوانند در طول سفر نزد هم باشند. عدّه ای گفته اند، کشتی از بوشهر به سمت عربستان نرفته است، بلکه به سوی هندوستان رفته و از آنجا از طریق اقیانوس هند و خلیج عدن و تنگه ی باب المندب به دریای احمر و در ساحل شهر جدّه لنگر انداخته است. چرا این مسیر طولانی را طی کرده اند؟ دو حدس می توان زد، یکی آنکه شاید تعدادی از مسافران کشتی تجّار بوده اند که می خواستند برای کسب تجارت به هندوستان بروند و دیگر آنکه به خاطر گرمای بیش از حدّ صحرای بی آب و آبادی عربستان بوده است.
دهم ذیحجه سال ۱۳۳۷ ه.ق، روز شنبه برابر با ۱۴ شهریور ۱۲۹۸ شمسی و مطابق با سپتامبر ۱۹۱۹ میلادی بوده است.
کاروان منزل به منزل، رفت تا به دریای بوشهر رسید. توقفی در بوشهر داشتند تا اینکه به قول خودشان، غراب آماده حرکت به سوی عربستان شد. هرکس در جای خود آرام گرفت و ناخدا، کشتی را به حرکت درآورد. در میانه خلیج فارس که رسیدند دریا متلاطم شد و طوفان کشتی را سرگردان ساخت.
حجّاج دست نیاز و حاجت معنوی به سوی ذات کبریایی بلند کردند و از درگاهش طلب استمداد نمودند تا از بلیّات و خطرات نجات یافته و بعد با هم پیمان بستند تا بعد از زیارت خانه کعبه به عتبات بروند. در این میانه مرحوم حاج اسدالله به جهت کسالت و دریازدگی جان بی قرارش قالب تهی کرد و به سرای جاوید خرامید. سایر حجّاج بعد از ساعت ها در میان امواج دریا جان سالم به در بردند تا به خانه کعبه و مدینه منوّره رسیدند.
بعد از اعمال حج، تمام حجّاج آماده سفر به عتبات شدند، جز مرحوم حاج سید اسدالله حسینی که از سفر به عتبات امتناع کرد. هم سفرانش از او علّت را جویا شدند. آن مرحوم گفته بود، هزینه سفر به عتبات را ندارم. مرحوم حاج محمد باقر اسکندری گفته بود هزینه را به تو پرداخت می کنم. آن مرد متقی و پرهیزگار نمی پذیرد. کاروانیان او را راضی کردند. گویند ده تومان و عدّه ای می گویند دو تومان به او قرض داد و سپس همگان راه بیابان عراق را در پیش گرفتند و به زیارت مرقد مطهر امام علی (ع) و حضرت سید الشهداء ودیگر ائمه مشرف شدند و بعد از گذشت ماهها به ارسنجان برمی گردند.
دو سال از سفر که گذشت؛ میرزا حسام الدین آثار (متوفی ۱۳۵۵ ش) فرزند کاتب نامی قرآن حاج ملامحمد حسین افتخار کاتب (متوفی ۱۲۹۱ ش) که در شیراز زندگی می کرد تصمیم گرفته بود باغی را که از پدرش به ارث برده است؛ بفروشد.
حاج محمد باقر قصد خرید باغ را می نماید. اندکی پول برای خرید باغ کم داشته است. یادش به مبلغی که به مرحوم حاج سید اسدالله داده آمده بود. بعد از دو سال قاصدی نزد آن مرحوم می فرستد که مبلغی را که به شما قرض داده ام توسط قاصد بفرستد. او به قاصد پیغام داد که به حاجی بگو فردا شب برای شام به منزل من بیاید. فردا شب حاج محمد باقر به منزل دوست هم سفرش رفت.
حاج سید اسدالله دستور داد که دفتر حساب مغازه را بیاورند. وقتی دفتر را می آورند. حاج محمد باقر قدری ناراحت می شود که من مبلغی به تو قرض داده ام دفتر برای چی؟ سیّد می گوید همان روزی که پول را به من قرض دادی؛ از همان زمان صیغه ای شراکت را خواندم و تو را از سرمایه مغازه شریک کردم. و این میزان پول، منفعتی است که از فروش اجناس نصیب تو شده. هر دو خوشحال و از هم خداحافظی کردند.

«خوشا آنان که با عزت ز گیتی                  بساط خویش را برچیدند و رفتند».

جای آن است که یادی از کاروان های دیگر هم چون کاروانی که مرحوم حاج عبدالمطلب نعمت اللهی و حاج آقا علی اسکندری که سال ۱۳۱۸ اتفاق افتاده است و کاروانی که مرحومان آیت الله ملامحمد مهدی آثاری، حاج ابوالقاسم معظم، حاج محمد کریم حسن شاهی، حاج رحیم محمدی، حاج شکرالله نعمتی، حاج میرزا علی رحیمی فرزند مرحوم عباس که در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۲۸ از فرودگاه مهرآباد عازم مکه معظمه شدند و بعد از ادای فریضه ی حج با اتوبوس به سوریه و عراق سفر نمودند و سپس به سوی ایران و زیارت قبر امام رضا (ع) به مشهد مقدس رهسپار می گردند که این سفر معنوی ۱۱۰ روز طول می کشد. کاروان حجّاج ارسنجانی در سال ۱۳۳۴ ش عبارت بودند : ۱- حاج علی حسین ۲- حاج اکبر خان ۳- حاج علی خان ۴- حاج قدرت الله (همگی اسکندری) ۵- حاج علی امینی و حاج غلامحسن نجفی و کاروان سال ۱۳۳۶ ش مرحومان زوجه رستم خان زمانی، حاج علی حسین اسکندری فرزند حاج علی اکبر، حاج علیرضا اسکندری و همسرش حاجیه نرگس خاتون اسکندری . امّا حجّاج دیگری در ذهن دارم که در ادوار گذشته به مکّه مشرف شده اند که اسامی آنها در ادامه خواهد آمد: ۱- حاج سلمان بیگ فرزند محمد ارسنجانی، برادر مرحوم حاج سعیدا (متوفی صفر ۱۱۵۷)، ۲- حاج محمد جعفر فرزند آقا محمد نصیر ارسنجانی (رمضان ۱۲۱۸)، ۳- حاج سید محمدعلی موسوی (رمضان ۱۲۲۲) ۴- حاج سرخاب خان (متوفی شهر ذیقعده ۱۲۲۷) ۵- حاج زین العابدین رئیس السادات (متوفی ۱۲۹۷) ۶- حاج مصطفی (متوفی ربیع الاول ۱۲۸۶) ۷- حاج سیّد محمد هاشم (متوفی جمادی الاول سنه ۱۳۰۲) ۸- حاج ملا علی عسکر (متوفی جمادی الثانی ۱۳۰۲) ۹- حاج محمدعلی، پدر بزرگ مرحوم دکتر ابوالقاسم محمودی (متوفی ذیحجه ۱۳۰۹)  ۱۰- حاج نجف فرزند اسکندر (متوفی شعبان ۱۳۲۱) ۱۱- حاج علی اکبر شیرازی (متوفی ۱۰ خرداد ۱۳۱۵) ۱۲- حاج محمدعلی صفر (متوفی ۱۳۰۷ ه.ق) 13- حاج غلامرضا فرزند کربلایی علی (متوفی صفر ۱۳۲۲) ۱۴- حاج علی قلی خان (متوفی رجب ۱۳۲۲) ۱۵- حاج سید محمد حسن موسوی (متوفی ۱۳۱۹) ۱۶- حاج لطفعلی نصیری فرزند حاج نجف (متوفی شعبان ۱۳۵۷) 17- حاج محمد حسین محمودی (متوفی ۱۳۳۰ ش) ۱۸- حاج رحمان رحیمی (متوفی رجب ۱۳۸۸) ۱۹-حاج محمد کریم نعمتی (متوفی ۲۰ صفر ۱۳۶۵) ۲۰- حاج عبدالمطلب نعمت اللهی (متوفی ۲۲/۹/۱۳۲۲ ش) ۲۱- حاج میرزا رحیم رحیمی (متوفی ۱۳۳۷ ش) ۲۲- حاج سیّد ابراهیم (متوفی شعبان ۱۳۸۹) ۲۳- حاج نبی اسکندری (متوفی، حدود ۱۳۰۰ ش) ۲۴- حاج محمدحسین (متوفی، حدود ۱۲۸۰ قمری) ۲۵- حاج میرزا حسین اسکندری (متوفی ذیقعده ۱۳۸۳) ۲۶- حاج نجف فرزند مرحوم ملا امینا (متوفی حدود سال ۱۳۰۰ ه.ق) ۲۷- حاج محمدعلی فرزند مرحوم حاج نجف (متوفی، حدود سال ۱۳۰۰ ش) ۲۸- حاج رمضان نعمت اللهی (متوفی...) ۲۹- حاج ملا محمد شفیع اشرف الکتاب (متوفی ۱۳۳۳ ه.ق) ۳۰- حاج ملا محمدحسین افتخار الکتاب (متوفی ۱۳۳۰ ه.ق) ۳۱- حاج نرگس خاتون زوجه حاج ملا علی عسکر (متوفی ...)  ۳۲- حاج جعفر رحمتی
از وقایع مهمی که در زمان محمد شاه قاجار در سفر حجاج ارسنجانی پیش آمده است گرفتار شدن آنان در صحرای خشک عربستان است. در مقدمه دیوان سالار جنگ ارسنجانی چنین آمده است:
وی ]حاج میرزا نورالدین هندی۲[ از خانواده ی بزرگ تجّار ایرانی در هند بود... و به دعوت محمد شاه به ایران آمد، از این جهت محمد شاه او را دعوت نموده بود که در سفری که عدّه بسیاری از اهالی و مخصوصاً ارسنجان که به سوی مکه رهسپار شده بودند، گرفتار دزدان صحرایی و وحشی عرب در صحرای بی آب و آبادی حجاز شده و همه چیز را از کف داده بودند و مشرف به هلاکت. در این موقع کاروان حاج میرزا نورالدین  که خودش و اهل بیتش در تخت روان بودند به نزد آنان می رسند. حاج میرزا نورالدین همه آنان را که گویا حدود شصت هفتاد نفر بودند با کاروان خود به مکه می برد و از آنان پذیرایی می کند و در پایان آنان را با جهاز شخصی خود با سوغات و کرایه از بوشهر تا شیراز و ارسنجان و سوغات و مخارج راه پذیرایی می دهد»۳
اکبر اسکندری
۱۴/۶/۹۴

توضیحات:

۱- مثنوی شوریه، نسخه خطی، ۱۲۶۶ ه.ق. ملا احمد ارسنجانی
۲- جد مادری سالار جنگ.
۳- مجموعه ای از اشعار از شادروان ناصرالدین سالار، سالار جنگ، مقدمه، ص غ، سال ۱۳۳۷، اداره کل فرهنگ و هنر فارس، چاپخانه مصطفوی.

 

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - حسین کریمی

    سلام دوستان حداقل درخصوصتاریخ نگاری و جمع کردن مدارک گذشتگان و حفظ انچه درقدیم باعث افتخارمردم ارسنجان شده و افرادی برای ان زحمت میکشند تضارب ارا و تضاد بوجود نیاوریدازاقای اسکندری که عمرخودراوقف این کارخوب کرده اند تشکر میکنم.لطفااسباب دلسردی این انسان مودب را بوجودنیاورید.

  • مهمان - محمدرضا اسکندری

    سلام. بهتر است به جای تعارفات عادی و مصنوعی به نقد ادبی بپردازیم.بعضی وقت ها تعارفات باعث ایجاد نشدن تضارب که لازمه یک جامعه پویا هست نمی شود و اغلب افراد از تعرفات برداشت مثبت نمی کنند.امیدوارم که صاحبان قلم وارد میدان کامنت گذاری شوند تا جلوه بهتر و شایسته تری پیدا کند.اگر استفاده از کلمات محلی در کلام اقای اسکندری بیاید به زیبایی متن کمک می کند.به هر حال هر منطقه به کلمات و لهجه و جملاتش بیشتر شناخته می شود.باز هم ممنون از جناب اسکندری

  • باسلام و عرض ارادت و خداقوت خدمت کلیه عزیزانی که دل درگرورشد و تعالی و توسعه و بالندگی ایران عزیز و بخصوص منطقه ارسنجان دارند سلام ویژه خدمت فرهیخته ارزشمند وفاضل و ادیب ،دوست و برادر گرامی جناب اقای اکبراسکندری که عمرخویش را وقف گرداوری مطالب وتاریخ نگاری منطقه وپاسداشت فرهنگ وسنن کرده ودراین کار نیز خداوندخوشبختانه توفیقات بسیار حائزاهمیتی را نصیبشان کرده است ضمن تقدیر و تشکر از این انسان موثرامیدوارم همگی بتوانیم برای ماندگاری نام گذشتگانمان که عمری را برای اعتلای منطقه تلاش گرده اند گامی سازنده و مثبت برداریم . انشاالله که خداوند متعال توفیق بیشتری بشما عطا کرده و عمری بابرکت را برایتان دراستمرار اقدامات گذشته ارزومندم.سایه اتان مستدام باد.