گمبان
نویسنده: محمد جواد رضایی چاپ پست الکترونیکی- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 7543 بازدید
در ۱۸ کیلومتری ارسنجان در دامنه جنوبی ارتفاعات كوه خم (دالنشین) و در پائین دست روستا یی زیبا دشت كم وسعتی گسترده شده است كه به دریاچه طشك ختم می شود در بین روستا تا تالاب طشت ابگیرهایی وجود دارند که به گمبان معروفند .
گمبان تشكيل شده است از چند گمب ( فضای استخر مانند) به نام هاي گمب سنگي ، گمب سياه، گمب كافر ، گمب شيرين ، گمب شور و گمب علفي كه به مجموع اين گمبها ، گمبان مي گويند.
چشمه گمبان واقع درشمال غربی پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان ، دریاچه و یا تالاب طشک را تغذیه می کند.
چشمه گمبان، تالاب گمبان ، سد یا بند گمبان و جزیره گنبان از نقاط دیدنی و زیبای دریاچه طشت میباشد
«تالاب های طشک و بختگان قبلا از بزرگترین و پرآب ترین دریاچه های کشور محسوب می شدند. (البته در حال حاضر چند سال پیاپی است که این تالاب ها با خشکسالی و کم آبی مواجه بوده و تقریبا بطور کامل خشک شده اند) این دو دریاچه درسال های پرباران گسترش یافته و به هم می پیوندند. طشک و بختگان و مناطق کوهستانی بین آنها و جزایر متعددی که در این دو تالاب وجود دارند مجموعه طبیعی بسیار با ارزشی را بوجود آورده اند.
این تالاب در ذخیره سازی آب برای اراضی کشاورزی حاشیه تالاب بسیار مهم است. همچنین این تالاب از مناظر و چشم اندازهای بدیع و بی نظیری به منظور جذب گردشگران داخلی و خارجی برخوردار است.
به گفته هانس لوفلر، محقق اتریشی: این تالاب از معدود تالاب های جهان است که در زمستان آب شیرین در سمت شرق آن و در تابستان آب شور در سمت غرب آن در جریان است. ویژگی بی همتایی که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شود.»
منطقه بختگان و طشت نخستین بار طبق مصوبه شماره ۷ مورخ ۱۳۴۷/۱۲/۹ شورای عالی تظارت بر صید به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام گردید و سپس در سال ۱۳۵۴ به عنوان پناهگاه حیات وحش مصوب شد و در سال ۱۳۷۴ قسمتی از پناهگاه به عنوان پارک ملی بختگان اعلام گردید.
این تالاب به دلیل ارزش های بالایی مه دارد توسط توسط سازمان بین المللی حیات پرندگان به عنوان زیستگاه با اهمیت برای پرندگان تشخیص داده شده و همچنین در سال ۱۳۵۴ در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است.
دریاچه طشک که در شمال دریاچه بختگان قرار گرفته وسعت کمتری دارد اما از نظر شرایط طبیعی با دریاچه بختگان تفاوتی ندارد. ده جزیره بزرگ و کوچک در این دریاچه دیده می شود که از نظر تخم گذاری پرندگان بویژه پلیکان ها حائز اهمیت می باشد.
پرتگاه ها، صخره ها، دره های عمیق، منظره های ویژه کوه ها و صخره ها از جاذبه های اکوتوریستی منطقه است .
«به طور تقریبی ۱۳۰,۰۰۰ هکتار کوه، دشت و دامنه بین دو دریاچه واقع گردیده که به اضافه کوه های خانه کت در جنوب دریاچه بخش کوهستانی پناهگاه را تشکیل می دهند. در این مناطق درختان و درختچه های بنه، بادام کوهی، تنگرس، کیکم و قیچ دیده می شود. در منطقه باغو در دشت ساحلی درختچه های قیچ به صورت یک نوار پهن تا ادامه کوه روییده است. زمین های ورودی رود کر و گمبان به دلیل داشتن آب شیرین، پوشیده از نیزار و درخت گز است.
بالاتر از این نوار پوشش متراکمی از درمنه به چشم می خورد. جنگل های بلوط زاگرس در این منطقه به علت کاهش ارتفاع و افزایش درجه حرارت به جنگل های بنه و بادام کوهی تبدیل می شوند. از شمال دریاچه طشک تا حوالی ارسنجان بخشی از انبوه ترین جنگل های بنه استان دیده می شود که این پوشش تنها در مناطق کوهستانی دور از شهر و دسترس پابرجاست و دشت ها همه به زیر کشت رفته اند.
از میان حیات وحش مهره دار تعداد ۴۶ گونه از رده پستانداران، ۲۱۸ گونه از رده پرندگان، ۳۶ گونه از رده خزندگان، ۳ گونه از رده دوزیستان و تعداد ۲۳ گونه ماهی در پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان زندگی می کنند.
کل و بز، قوچ و میش، گربه وحشی، گرگ، پلنگ ایرانی، خارپشت خرگوش، کفتار، شغال، روباه، لاک پشت، مار گوخری و در دشت ها آهو می باشد.
تالاب بختگان و طشک به دلیل موقعیت جغرافیایی علاوه بر داشتن پرندگان بومی، پذیرای انواع پرندگان مهاجر است. آبچلیک پا سرخ، آنقوت، آگرت، اردک، انواع غازها، انواع گنجشک سانان، بالابان، بلدرچین، بحری، پرستوی دریایی، پلیکان، تنجه، تیهو، دارکوب پری شاهرخ، دال، درنا، دلیچه، دم سرخ، جغد کوچک، چنگر، چلچله، چوب پا، حواصیل خاکستری، خروس کولی دم سفید، خوتکا، سارگپه پا بلند، سار، سنقر گندم، شاهین، انواع عقاب ها، قمری، کبک، کوکو، کبوتر، کلاغ کوهی نوک سرخ، لک لک و هوبره از جمله پرندگان موجود در این دریاچه هستند.
گونه آبزیان ماهی کپور، میگوی آرتیما، سیاه ماهی میباشد »
تاکنون در این تالاب ها ۹۵ گونه پرنده که اغلب مهاجر زمستان گذران هستند شناسایی شده است.
درياچة طَشك با وسعت تقريبي ۸۰۰ كيلومترمربع ژرفايي كمتر از بختگان دارد و در فصول خشك، ارتباط آن با بختگان قطع ميشود.
تعدادي جزيره و شبه جزيرة كوچك و بزرگ از جنس راديولاريت، سنگهاي پلاژيك و آهكهاي سروك در اين دو درياچه وجود دارند كه مهمترين آنها جزاير نرگس و گنبان (در درياچة طشك) و جزيرة مناك در درياچة بختگان است كه مساحت آنها، تابع شرايط بارندگي سالانه است. بلندترين نقطة جزيرة گنبان ۱۷۳۴ متر از سطح دريا است كه از سطح درياچه حدود ۱۸۵ متر بلندتر است.
گزارش خبرگذاری میراث ازتاريخچه بند گمبان به شرح زیر است:
« بند گمبان یا بند دختر از جمله بندهاي نسبتا سالم استان فارس محسوب ميشود که ساخت آن به دوره آلبويه باز ميگردد .در نخستين سالهاي سده پنجم هجري ديدگاهي پديد آمد که اگر بندي دور چشمه آبي بکشند، آب بالا ميآيد و بر زمين سوار ميشود. کرجي آبشناس ايراني، در اين مورد ديدگاه خود را چنين بيان ميدارد: اگر گرد چشمههاي منفردي که بدون حفر و کاوش ميجوشد، ديواري از سنگ آهک ايجاد کنند، آب انباشته ميشود و سطحش بالا ميآيد تا آن که اراضي مرتفع اطراف را، که پيش از ايجاد ديوار مشروب نميشد سيراب کند، زيرا مايه و منبع اين آب در محلي است که از محل ظهور چشمه بلندتر است.
به احتمال بسيار بند گمبان ، بر اساس اين ديدگاه بنا شده است.
زمان برپايي اين بند از زمان بيان ديدگاه کرجي چندان دور نبوده است. کرجي کتاب خود را در آغاز سده پنجم هجري نوشت و بند گمبان هم اگر به گفته تاريخنگاران تکيه کنيم در دوران آلبويه ساخته شده است که همان سده پنجم هجري ميشود. در نيمه سده نهم هجري، اين بند ديگر کارايي نداشت و ديرگاهي از تخريب قسمتهايي از ديوارهاش ميگذشت.
پيش از قرون نهم، مردم رويه بند را گورستان کرده بودند تا هم مردههايشان از نم زمين به دور باشند و هم دسترسي به چشمه براي غسل مردهها آنان را به راه دور نکشاند. بيترديد در زمان استفاده بند براي گورستان، اين بند به طور کامل از کار افتاده بود و پندار دوبارهسازي آن از سر مردم کاملا بيرون رفته بود و اين نميشود مگر آن که سدهها از ويراني آن گذشته باشد.
سازهاي با ژرفاي ناشناخته
درون اين سد سه چشمه آب وجود دارد. از سه چشمه، چشمه شرقي شيرينتر است و کم و بيش ميتوان از آن براي آبياري برخي گياهان استفاده کرد. آب دو چشمه ديگر نمک بيشتري دارد و زمين را زودتر شور ميکند.
آب شيريني که از زير کوهستانهاي شمال ميآيد، هنگام بالا آمدن از چشمهها به آب شور درياچه که در زمين تا زير چشمه پيش رفته است بر ميخورد و شور ميشود. در چشمه شيرين، آب از يک غار زيرزميني بالا ميآيد و مجال برخورد کمتري با آب زيرزميني شور درياچه را پيدا ميکند. آب همين چشمه است که به دورش بند دختر را کشيدهاند.
ژرفاي چشمه را کسي نميداند. بارها براي شناخت آن تلاش شده ولي هيچ شناگر سادهاي نتوانسته است ته آن را پيدا کند. گويا در سال ۱۳۷۲ نزديک به ۲۰ کاميون خاک در دهانه چشمه ريختهاند که همه فرو رفته است.
چشمهاي که بند گمبان در کنارش کشيده شده يکي از سه چشمهاي است که در کنار هم در شمال درياچهي تشک و بر سر راه ارسنجان به آباده تشک افتادهاند.
در کنار تپهاي سنگي سه چشمه به نامهاي گمپ سياه، گمپ شور و گمپ شيرين از زمين ميجوشد که به گمبان مشهور است.
گمپ در سرزمين پارس چشمهاي است ژرف که از کف زمين ميجوشد و مانند آن، يکي گمپ آتشکده در فيروزآباد است و ديگري با همين نام در پاي خرمنکوه فسا.
در کنار اين دو گمپ، آتشکده وجود داشته است ولي نشاني از چنين بنايي در گمبان نيست. شايد در آينده برخي بخواهند از اين نوشته بهره بردارند و واژه دختر را که بر روي نام اين بند هست، به جاي اين نشان گيرند و آن را بازگو کننده آناهيتا، ايزدبانوي آب در آيين کهن ايران بدانند. نويسندگان چند دهه اخير بارها چنين تلاشهايي کردهاند. آنها دختر را در پلهاي دختر و قلعههاي دختر هميشه به دختر آسمان برميگردانند. براي نگارندگان، واژه دختر گوياي ابزار پيوند است، چه از دختوار ساخته شده است و دخت از دوختن است. دژ دختر دو سوي کوه را به هم پيوند ميزند و دژنشينان را به هر دو سو چيره ميکند.
پل دختر پديدآورنده پيوند بين دو کرانه رودخانه است. چاه دختر چاهي است در بين چاه قلعه بندر و جاي آبگيري از آب سعدي در باغ دلگشاي شيراز. مانند ميله قنات از راهکورهاي که در زير دارد، آن دو را با هم ميپيوندند. بند دختر بين چشمه و زمينهاي بلند کرانه آن پيوستگي ميآورد. کتل دختر گردنهاي است به راه شيراز ـ کازرون که دو دشت دو سوي کوه را به هم پيوند ميزند، و دختر يک خانواده کسي است که آن خانواده را با خانوادهاي ديگر به هم ميدوزد. واژه فارسي دختر در برابري با واژه رابط تازي است؛ هر جا که آن نشيند، اين نيز تواند.
بند گمبان بر روي ديواره خود دو گورستان را جا داده است. گورستان قديميتر در شرق بند است و ديگري که جديدتر است در دامنه غربي جا دارد. تمام گورهاي قبرستان قديميتر، جز يکي ـ دو تا بدون سنگ مزار است. روي يکي از سنگ مزارهاي به دست آمده بدن يک پازن کشيده شده که نشاندهنده شکارچي بودن مرده است. آن شکارچي ميبايستي در جواني مرده باشد چه آن که واژهاي جوان را ميتوان از لابهلاي واژههاي ناخواناي سنگ بهسادگي خواند. اين سنگ در زير سنه ۵۸۱ تراشيده شده و نقطه نون سنه، درست زير عدد ۵ افتاده و اين عدد را براي کسي که تند بخواند به گونه ۹ درآورده است. افسوس که اين سنگ هم رو به نابودي است.
ويژگي بند گمپان
اين بند از معدود بندهاي استان فارس است که در مسير آب رودخانه ساخته نشده و براي انباشت آب سه چشمه همجوار ايجاد شده است. وسعت و سالم بودن گمبان از ديگر ويژگيهاي آن محسوب ميشود»
ملاحضات
۱- نوشته فوق جمع آوری مطالب متفرقه است و احتمالا نیاز به اصلاح و یا تکمیل دارد.
۲- در بعضی اسناد از واژه گمپان (گمپ) هم استفاده شده است.
۳- به احتمال زیاد بند گمبان ثبت ملی شده است.
۴- در مورد روستاههای اطراف طشت و گمبان و مردم آن نیاز به اطلاعات تکمیلی است
۵- در دوره ای از تاریخ روستاهای اطراف گمبان توسط نیروهای نظامی انگلیس تخریب و عده زیادی کشته شدند . لازم است به صورت ویژه این موضوع بررسی گردد در کتاب تاریخ ایران
به قلم سایکس، سر پرسی مولزورث (ناشر افسون ) به این موضوع اشاره شده است :
(نقشه عملیات بخوبی طرح شده بود و باعث افزایش زیادی به اعتبار اورتون و گرانت گردید. دو ستون از فارس در یک زمان، یکی از قواماباد (در شمال شیراز) و دیگری از نیریز سرزمین لشنیها را مورد هجوم قرار دادند. ستونی که از قواماباد بطرف مشرق از ارسنجان به تشت اولین ده لشنیها حرکت نموده بود در تحت فرماندهی راتول قرار داشت. انها این دو را مانند دیگر دهات که روز بعد مشاهده نموده بکلی خالی از سکنه یافتند. خوشبختانه لشنیها تصمیم گرفتند که در خوجه جمالی قریهای بالای تپهها مقاومت کنند. نیروهای ما توانستند در حدود سی نفر بانها تلفات وارد سازند....)
۶- دو مطلب تکمیلی را از دو آدرس زیر بخوانید
الف : http://www1.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100886192260
ب: http://www.arsanjan.org/index.php/item/98-%D8%AA%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D8%A8-%DA%AF%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7-%DA%A9%D9%86
منابع:
http://seeiran.ir/
خبرگزاری میراث
دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:
یا اگر در سایت عضو نیستید، میتوانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید: