A+ A A-

زندگی با آسیب

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

در اینکه زندگی بزرگترین موهبت و شانس و فرصت برای موجودات زنده، بویژه انسان، می باشد شکی نیست ولی در استفاده و بهره مندی از آن و تبدیل توانائی های بالفعل به بالقوه، میزان توفیق از فرد به فرد و جامعه به جامعه تفاوت وجود دارد و بر اساس مدل آماری توزیع نرمال درصدی محدود از افراد در شمار برترین و بدترین ها و بقیه در پیرامون خط میانگین و در جایگاهی بالاتر یا پائین تر از آن قرار دارند.

 

در بررسی احوال فردی خویش و دیگران مشاهده می شود برخی زندگی ها بطور کلی تباه شده و در اکثر موارد، لااقل قسمتی از فرصت ها برای بهره گیری از زندگی، بدست خود یا دیگران و اتفاقات و حوادث تلف می شود و آثار و عوارض آن دامنگیر همه می گردد.

همه عوامل دخیلند و دخالتشان غیرقابل انکار ولی بزرگترین ستم ها در سرنوشت بشر، در مقیاس خرد و کلان، از ناحیه خودش انجام یافته و می یابد

ناصر خسرو می گوید:

نکوهش مکن چرخ نیلوفری را              برون کن ز سر باد خیره سری را

بری دان ز افعال چرخ برین را              نشاید ز دانا نکوهش بری را

همی تا کند پیشه، عادت همی کن            جهان مر جفا را، تو مر صابری را

هم امروز از پشت بارت بیفکن             میفکن به فردا، مر این داوری را

چو تو خود کنی اختر خویش را بد            مدار از فلک چشم نیک اختری را

به چهره شدن چون پری کی توانی؟              به افعال ماننده شو، مر پری را

فرصت زندگی تجدید پذیر نیست و جلو زیان را از هر کجا که بگیری سود کرده ای، ناصر خسرو در ادامه ابیات فوق بر بار دانش تآکید می کند

( درخت تو گر بار دانش بگیرد                بزیر آورد چرخ نیلوفری را).

دانش گستره وسیعی را در بر می گیرد و دانشی به کار انسان می آید که وسیله توسعه و تعالی و نجات و رهائی گردد. خطاها، سوئ تدبیرها، تعدی، ظلم، انحرافات، حتی اگر در حق دیگران روا داشته شود، بازتابش متوجه فاعل فعل خواهد بود.

مولانا می گوید:

این جهان کوه است و فعل ما ندا                   سوی ما آید نداها را صدا

اگر صبوری و درایت با دانش و شناخت و آگاهی و مهارت های زندگی و پشتکار در هم آمیزد سختی ها فولاد وجود آدمیان را آبدیده و مقاومتر می کند. بستر مساعد اجتماعی تسهیل کننده رشد و توسعه و پیشرفت خواهد بود ولی اراده و عزم محکم در بدترین شرائط نیز موجب رهائی و نجات می شود.

استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهان شناس معروف جهان که خود از بیست و یک سالگی به بیماری اسکلروز جانبی آمیو تروفیک مبتلا شد و سالهاست نه می تواند برخیزد یا بنشیند و یا دست پایش را تکان دهد و بدنش را خم و راست کند یا سخن بگوید در آستانه هفتاد و چهارمین سالگرد تولدش و در سخنرانی موسسه سلطنتی لندن خطاب به کسانی که احساس افسردگی می کنند گفت:

" نتیجه همه حرفهایم این است که سیاهچاله ها آنقدر هم که همه فکر می کنند تاریک و سیاه نیستند و بر خلاف تصوری که وجود دارد آنها یک زندان همیشگی و ازلی نمی باشند و حتی آنچه در سیاهچاله ها وجود دارند می توانند از آن خارج شوند و به عالم دیگری بروند، پس حتی اگر احساس می کنید در یک سیاهچاله گیر افتاده اید، تسلیم نشوید چون راه فرار و نجاتی وجود دارد.

نلسون ماندلا می گوید: "تفاوت من با زندانبانانم در این بود که هرگاه دریچه سلولم را باز می نمودند، آنها تاریکی سلول را می دیدند و من افق روشن فرارویم را" و در پاسخ به درخواست سفید پوستان نژاد پرست که ستم های فراوان در حق او و ملتش روا داشتند برای بخشش و فراموشی گفت: نمی توانم ببخشم ولی سعی می کنم فراموش نمایم.

هر یک از ما آنگاه که به گذشته باز می گردیم ممکن است خود یا دیگران و یا سرنوشت و حوادث و اتفاقات ناخواسته و تحمیلی را مسبب برخی گرفتاری ها و مشکلات و سختی خویش بدانیم. بنظر می رسد بدترین و زیانبارترین ستمها را انسان خود بدست خویش رقم می زند پس بیائیم در اعمال و رفتار و نگرشمان تجدید نظر نمائیم و با خود مهربان باشیم(ان شاالله).

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.

افرادی که در این گفتگو هستند

  • مهمان - م

    بسیار زیبا. البته جناب ماندلا می فرمایند می بخشم اما فراموش نمی کنم.