A+ A A-

سفر نامه همدان سید محمد جعفر ناظم السادات استاد دانشگاه شیراز

نویسنده:  چاپ پست الکترونیکی

امروز چهارشنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۹۶ خانم فروغ گلکار به یاری خدا درجه دکتری خود در رشته هواشناسیکشاورزی را دریافت خواهند کرد. ایشان یکی از دانشجویان پیشین دوره کارشناسی باغبانیدانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز هستند که درس هوا و اقلیم شناسی را بااینجانب در سال ۱۳۷۸ گذرانیدند. پس از دریافت مدرک کارشناسی همکاری پاره وقت خود بامرکز پژوهشهای علوم جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز را آغاز نمودند. از آنجاکه برادر ایشان در آن دوران از کارشناسان مرکز تحقیقات باروری ابرها در یزدبودند انگیزه خانم گلکار برای کارهای پژوهشی در زمینه هواشناسی فراوانبود. پس از مدتی همکاری پروژه‌ای با مرکز پژوهشهای علوم جوی و اقیانوسیدانشگاه شیراز ایشان توانستند درجه کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهراندریافت کنند. با پذیرفته شدن در دوره دکتری هواشناسی کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا در همدان ایشان توانستند مرحله نوینی از تحصیلات خود را به انجامبرسانند.

چرایی سفر
امروز چهارشنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۹۶ خانم فروغ گلکار به یاری خدا درجه دکتری خود در رشته هواشناسیکشاورزی را دریافت خواهند کرد. ایشان یکی از دانشجویان پیشین دوره کارشناسی باغبانیدانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز هستند که درس هوا و اقلیم شناسی را بااینجانب در سال ۱۳۷۸ گذرانیدند. پس از دریافت مدرک کارشناسی همکاری پاره وقت خود بامرکز پژوهشهای علوم جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز را آغاز نمودند. از آنجاکه برادر ایشان در آن دوران از کارشناسان مرکز تحقیقات باروری ابرها در یزدبودند انگیزه خانم گلکار برای کارهای پژوهشی در زمینه هواشناسی فراوانبود. پس از مدتی همکاری پروژه‌ای با مرکز پژوهشهای علوم جوی و اقیانوسیدانشگاه شیراز ایشان توانستند درجه کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهراندریافت کنند. با پذیرفته شدن در دوره دکتری هواشناسی کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا در همدان ایشان توانستند مرحله نوینی از تحصیلات خود را به انجامبرسانند.
بامداد روز چهارشنبه  به همراه داوران ارجمند پایان نامه آقایان دکتر وظیفه دوست از دانشگاه گیلان ودکتر رحیمی از دانشگاه سمنان، از تهران راهی همدان شدیم. جناب آقای دکترعلی اکبر سبزی پرور استاد دانشگاه بوعلی سینا و اینجانببهترتیب بعنواناستاد راهنما و استاد مشاور در پایان نامه سرکار خانم فروغ گلکار همکاریداشتیم. ساعت نزدیک به یازده بامداد به همدان رسیدیم و به دیدار آقای دکتر سبزی پرور دراتاق ایشان در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا رفتیم. یک ساعت تا جلسهدفاع زمان داشتیم. در این یکساعت چند تماس تلفنی با شیراز داشتم که خبرهایخوبی در بر نداشت.دفاع پایان نامه سرکار خانم دکتر فروغ گلکار ساعت دوازده آغاز شد و پس ازنزدیک ۴۵ دقیقه پایان یافت. بنظرم کار فراوانی انجام داده بود ولی اگربیشتر رایزنی می‌کرد، با زحمت کمتر یافته‌های بیشتری بدست می‌آورد.امیدوارم بتوانند به زودی پیشنهادهای علمی و ویرایشی داوران گرامی درباره کاستی های پایان نامه را پاسخ دهند و با رضایت آنان کار نوشتن پایان نامه را به پایان ببرند.
دوستان برایم گفتند که شهر همدان از دیدگاه طراحی شهری، از شهرهای بی همتای ایران می‌باشد. به گونه‌ای که طراحی این شهر با الگوی دایره‌ای می‌باشد. در مرکز شهر همدان، میدان اصلی شهر با شعاع ۸۰ متر بنا گردیده است که در فاصله دورتر و در پیرامون این میدان بلوارها و خیابانهای اصلی شهر جای دارند. دیگر بزرگراهها کمربندهای درونی دوم و سوم این شهر می‌باشند. بنابراین اگر در امتداد یک بزرگراه بروی پس از چندی به جای نخست میرسی.  شهر همدان از سوی مهندسین شهرساز آلمانی طراحی شده و تنها شهر همتای همدان شهر کارلوس روهه در آلمان می باشد.
نهار را به همراه نزدیک به ده نفر که بیشتر آنها از استادهای دانشگاه بوعلی سینا بودند خوردیم. این نهار در باغ رستوران عطر در جایی خوش آب و هوادر جاده گنجنامه همدان مهمان خانم دکتر گلکار بودیم. خوراک پر پیمانه‌ای ازبرنج و کبابهای خوشمزه سفارش داده شده بود. از اینکه در رستوران جاری بودن آب واقعی رودخانه را می دیدم برایم دلگرم کننده بود. افزون بر دیگر کبابها مانندششلیک و سلطانی، کبابی بنام کباب اسکندری را در اینجا نوش جان کردم. درترکیه اسکندر کباب دیده بودم ولی کباب اسکندری برایم تازگی داشت.  اسکندر کباب ترکیه که مقداری ماست همراه آن بود با این کباب اسکندری همدان که گویا آمیخته ای از گوشت گوسفندی و مرغ بود تفاوت داشت. این روزها میکوشم تا در خوردن خوراک خویشتنداری کنم. تلاشم آن است تا بیشتربا میوه و سالاد و لبنیات خود را سیر کنم و کمتر گوشت و برنج بخورم. با کاربرد این روش و انجام هر دو روزانه ورزش، تاکنون پرهیزی از انواع غذاهانداشته‌ام.
دیدن گنجنامه
پس از نهار و در نزدیکی ساعت ۵، به همراه آقایان دکتر سبزی پرور، وظیفهدوست و رحیمی به دیدار جایگاه تاریخی گنجنامه رفتیم. گنجنامه دو سنگ نوشتهاست یکی از داریوش پادشاه هخامنشی و دیگری از پسرش خشاریار شاه در کنار یکرودخانه و آبشاری کهن در کوههای بخش جنوب باختری همدان. این سنگ نبشته ها که بیش از دو هزار و پانصد سال باد و باران را به خود دیده است، هنوز هم استوار و پابرجاست.گنجنامه در گذرگاه راه ابریشم و یا راه شاهی آن روز بوده است. برایم پرسش آور بود که این تنگه کوهستانی که در کنارش رودخانه ای جریان داشته است چگونه یک بزرگ راه آن زمان بوده است. راههای آن روز بیشتر در کوهها با فاصله کم یا دشتها با فاصله زیاد برتری داشته است؟ آقای دکتر سبزی پرور برایم گفتند که در آن دوران اسب سواری، این گذرگاه باریک کوهستانی یگ بزرگراه به سوی تویسرکان و شهرهای باختری کشور بوده است.
 هر کدام از سنگ نوشته‌ها بیست جمله کوتاه است در دو قاب سنگی جداگانه و هر کدام به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی. نزدیک به ۱۸۰ سال پیش دانشمندانی از فرانسه توانستند متن این سنگ نوشته‌هارا بخوانند. این خواندن دروازه‌ای به سوی خواندن دیگر نوشته‌های ایرانباستان که گنجهای ارزشمندی هستند را گشود. از این رو این نوشته‌ها که دری به سوی خواندن دیگر نوشته‌های باستانی گشود، گنجنامه نام گرفت.
متن گنجنامه با نام خدا که همان اهورامزداست آغازمیشود. ازبزرگی خدا و توانایی وکشوری آباد که به داریوش داده شده یاد میگرددو همه چیز را از خدا می دانند. دور از دادگری می‌نمایدکه ایرانیان آن روز را یگانه‌پرست ندانیم. یعنی دست کم نزدیک به هزار و دویست سال پیش از اسلام، ایرانیان اهورامزدا را خدای واحد و توانا می دانستند.  نوشته خشایارشاه نیز به گونه‌ای رونوشت نوشته‌های پدرش است.نکته دیگر گنجنامه آن بود که ارزش نوشتن را بیاد می آورد. باید نوشت حتی اگر بر روی سنگ خارا باشد.
نمیدانم چرا ما ایرانیان کنونی ارزش خواندن و نوشتن، یادگارهای گرانبهای پیشینیان را نمی‌دانیم؟ بجای نوشتن، برخی بسیار حرف می زنند و اگر هم نیاز شد میگویند این را نگفتیم، یادمان رفته است و یا هدفمان چیز دیگری بود.  چرا کم مینویسیم تا در گفته ها و نوشته هایمان اندیشه کنیم و انچه را که گفته ایم یادمان نرود؟ چرا  کم می خوانیم و تیراژ کتابها و روزنامه‌ها این همه کم است؟
از دوران هخامنشی هزاران لوح نوشته گلی (خاکی) در تخت جمشید و دیگر جاها بر جا مانده است که ارزش بسیار بالایی دارند. بسیاری از ایرانیان و جهانیان از بودن این نوشته ها که بسیاری آز آنها هم اکنون در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا است و نیز نوشته های درون آنها اگاهی ندارند. نگارنده این نوشتار نیز ارزو دارد که می دانست متناین نوشته ها چیست.  پادشاهان هخامنشی ارزش نوشتن را می دانسته اند. میگویند در برخی از لوحها داده و اطلاعاتی درباره شماری از پدیده‌های اقلیمی مانندبارش هم آمده است. اگر چنین بود دوست داشتم که در کتابهای هواشناسی خودمان از آن یاد می کردیم.
خودمان که گویا انگیره‌ای برای بزرگداشت این نوشته‌های پیش از دوران اسلامی انداریم و از سوی دیگر،خارجی‌ها هم دوست ندارند ایرانیان را دارنده تمدن و فرهنگ نشان دهند. در این مورد، سیاست ما و بیگانگان در یک راستا است . برای فراموش کردن تاریخ ایران باستان فیلم های دوران قدیم ژاپن و کره و چین را نشان می دهیم تا جومونگ بیشتر از رستم و اسفندیار در دل فرزندان این سرزمین جا بیفتد.

پس از پایان دیدار ازگنجنامه زمان خداحافظی با آقایان دکتر رحیمی و دکتر وظیفه دوست رسید که میخواستند به تهران برگردند. اقای دکتر رحیمی سه کتاب  که ترجمه خودشان بود را به من هدیه دادند و بنده هم کتاب سفرنامه حج خودمبنام "در کوی دوست" را به آقایان دکتر سبزی پرور، وظیفه دوست و رحیمی به رسمیادگاری هدیه دادم. دوستان ارزشمندی هستند که امیدوارم بتوانم در آینده پیوندهای استوارتری با این عزیزان داشته باشم.

Anjoman Arsanjan 170811 01

 آبشار کنار گنجنامه. از راست به چپ دکتر وظیفه دوست، دکتر ناظم السادات و دکتر رحیمی
بازدید از دکل هواشناسی دانشگاه بو علی سینا
نزدیکی‌های نشستن آفتاب به همراه اقای دکتر سبزی پرور از دکل پژوهشی هواشناسی دانشگاه بوعلی سینا که با پیگیری ایشان راه اندازی شده است بازدید کردیم. دکل سی متر بلندی دارد که با زحمت فراوان ساخته شده است. از سطح زمین تا بالای آن در فاصله‌های گوناگون جاهایی برای نصب ابزارهای اندازه گیری پراسنجهای هواشناسی و آلودگی هوا پیشبینی شده است. به گمانم این تنها دکل هواشناسی با این ویژگی در ایران است. با این دکل میتوان نشان ارتفاع بر پراسنجهای هواشناسی و آلودگی هوا رااندازه گیری کرد. با کمی ترس تا بالاترین نقطه آن پله ها را پیمودم. دربالا از اینکه میدیدی باد دکل را می جنباند دچار ترس می‌شدی ولی دکترسبزی پروردل آسودگی می‌داد که جای ترس نیست و همه چیز به درستی حساب شده است. امیدوارم مدیران دانشگاه بوعلی سینا و استان همدان و کشور ارزش این تک نمونه کار کشوری را بدانند و برای خرید ابزارهایی که باید روی آن نصب گردد دکتر سبزی پرور را کمک کنند. بایدسپاسگزار زحمات ایشان برای این خدمت ارزنده به هواشناسی کشور و دانشگاه بو علی سینا بود. پس از یک پیاده روی دو ساعته در خیابان ارم همدان به مهمانسرای دانشگاه برگشتم و به خواب رفتم.
پنجشنبه ۱۵/۴/۹۶
۱- بازدید از غار علیصدر
در ساعت ۷ بامداد روز پنجشنبه ۱۵ تیرماه ۹۶ به همراه جناب اقای دکتر سید احمد موسوی زارع پسر دایی زاده ارجمندم راهی دیدار از غار علیصدر شدیم. ایشان هم اکنون عضو هییت علمی و معاونت آموزشی دانشگاه سید جمال الدین اسدآبادی هستند. محل دانشگاه شهر اسدآباد در ۴۵ کیلومتری باختری همدان است. خانواده گرامی موسوی که هر کدامشان دری گرانبها هستند را از سوی مادری به ارث برده ام. به راستی که خداوند از سوی مادر و پدر مرا به داشتن بستگان ارزشمندی افتخار داده است. دوستان بسیار گرانبهایی را نیز خداوند به این بنده کوچکش ارزانی داشته است.

Anjoman Arsanjan 170811 02درون غار علیصدر

Anjoman Arsanjan 170811 03در غار علیصدر سوار بر قایق با جناب آقای دکتر موسوی

علیصدر بزرگترین غار آبی جهان است که در ۶۵کیلومتری شمال باختری شهر همدان جای دارد. جناب دکتر موسوی زحمت کشیدند و باخودرو ایشان برای بازدید غار رفتیم. برایم گفتند پیش از این چندین بار و حتیدر دوران کودکی از این غار بازدید کرده اند. گرچه در نزدیکی همدان جاده رفت و برگشت از هم جدا بود ولی نزدیک به چهلکیلومتر از گذار ما به غار با جاده‌ای دو طرفه گذشت. در این جاده‌ها بیمتصادف برای گردشگرانی که راه بلد نیستند بسیار فراوان است. نیاز است که دستاندرکاران استان هر چه زودتر این گذرگاه ۶۵ کیلومتری گردشگری استان را درهمه جا یک سویه نمایند تا دل آسودگی بیشتری برای گردشگران فراهم شود.
 تا نزدیک چهل پنجاه سال پیش کسی غار علیصدر را نمی شناخت. حتی مردمانروستای علیصدر نیز از بودن چنین غار بزرگ و پرآبی آگاهی نداشتند. در نزدیکیورودی غار، بر روی یک سنگ داستان کوتاهی از چگونگی پیدا نمودن غار نوشته شده بود. این غاراز سویشماری از کوهنوردان همدانی و مردم محلی شناسایی شد.چهره چند نفر از اینکاوشگران و پیدا کنندگان غار هم بر روی سنگ حک شده بود که کار شایسته‌ای است. بلیطبرایگشتکامل غار به مدت نزدیک به دو ساعت و نیم سی و پنج هزار تومان و برای دوریک و نیم ساعته بیست و پنج هزار تومان بود که ما دور کامل را برگزیدیم. پیش از رفتن به غار از بازارچه‌های فروش سفال و صنایع دستی و خوراکیهایویژه این بخش از کشور بازدیدی کوتاه داشتیم. مردمانی از گوشه های گوناگونکشور را در اینجا دیدم و از این گرد هم آمدنها شادمان گردیدم. دیدن گردشگران مهربانی از سرزمین سیستان و بلوچستان برایم دلخوش کننده بود. ای کاش دولت که برای رفتن به سفرهای زیارتی به دیگر کشورها این همه برنامه ریزی و کمک می کند برای ایران گردی هم برنامه ریزی می نمود. باید بازدید و رفت و آمد گردشگرانه مردم از شهرهای و استانهای مرزی افزایش یابد. شایسته است تا برای رفتن به این شهرها کارتهای اعتباری به مردم داده شود تا همه بدانند که اگر یک سفر به دور ایران و بویژه استانهای مرزی نروند خود را از یک کمک دولت محروم ساخته اند.
نزدیک ساعت هشت بامداد به درون غار رفتیم و پس از دریافت جلیقه نجات ونزدیک دویست متر پیاده روی، به آب و قایقها رسیدیم. قایقها با پازدن به حرکت در میایند. یک نفر از کارکنان آنجا با پا قایق ویژه جلویی را به حرکت در میاورد و سه چهار قایق بکسل شده به این قایق به دنبالش راهی تور گردش بر روی آب میشوند. هیچگونه قایق موتوری در غار نیست و نمیتواند باشد. به جز من و اقای دکترموسوی قایق،ما دو مسافر دیگر هم داشت و به آرامی در میان آب شیرین و پاک گ  ذرگاههای تنگ و باریک گذر می نمود. گاهی آبراهه‌ها گشاد می‌شدند تا خودرا دریک فضای یازسنگهای قندیلی با شکلها و رنگهای گوناگون ببینی. گاهی هم قایق از یک آبراهه باریک گذر می نود و به بدنه سنگی غاز کشیده می شد. دمای آب نزدیک چهارده درجه و دمای هوا نزدیک شانزده درجه سانتیگراد است و درتابستان و زمستان کم و بیش یکسان است. آب در گذر بیش از یکصد میلیون سال سنگها را در خود حل کرده تا غار را درست کند.
بر پایه گفت های راهنمایان چون نور خورشید به داخل غار راه پیدا نمی کند هیچ موجود زنده‌ای در آب غار یافت نمی‌شود. راهنماها می‌گفتند اکسیژن هوایغار از آب بدست می‌آید که چگونگی آن برای من و دکتر موسوی که استاد شیمیهستند چندان روشن نشد. گشت بسیار زیبا و دلنشینی بود. هوا نه گرم و نه سرد وفضای غار دلچسب بود.
ای کاش بتوانیم با گسترش پیوند با دیگر کشورها بخشی از زیباییهای کشورمانرا به دیگران نشان دهیم و برای جوانان این سرزمین تولید کار و درآمد کنیم. میدان داری دانشگاه بوعلی سینا یا دانشگاه سید جمال اسد آبادی دربخش پژوهشهای وابسته به غار و راهنمایی گردشگران بسیار ارزشمند است. گفته هایراهنمایان تور نمی‌تواند پاسخگوی پرسشهای پژوهشگران و آنانی که در زمین شناسی و آب سررشته ای دارند باشد.
پیشنهاد دیگر آن است که دست کم تا شعاع سی چهل کیلومتر از حفر چاههای عمیق جلوگیری شود و بیلان سالانه آب ورودی و خروجی آب روشن گردد. اگر چاهی که آب آن با آب غار در تماس باشد درپایین دست حفر شود خشکیدگی غار چندان به درازا نخواهد کشید. همه آب دورن غار پس از چند سال پمپاژ خواهد شد و به هوا خواهد رفت. آبهای زیر زمینی استان فارس بر همین روال به تارج رفت و چیزی برای نسل های آتی به امانت گذاشته نخواهد شد. نباید خشک شدن بسیاری از چشمه سارهای بزرگ ایران در پی حفر چاههای عمیق را در اینجا به بوته آزمایش گذاشت.
۲- بازدید از آرامگاه بابا طاهر
پس از پایان بازدید از غار علیصدر راهیهمدان شدیم. در میان راه دیدن کوهپایه‌های خشک و بدون پوشش گیاهی برایمآزار دهنده بود. میشود با کمی برنامه‌ریزی این کوهپایه را با مراتع وجنگلهای زیبا پوشش داد. در این پهنه‌های جغرافیایی کشور بارندگی سالانه بهاندازه‌ای هست که بتوان کوههای الوند را پر از پوشش گیاهی نمود.ای کاش دستکم در دیدگاه گردشگرانی که به غار علیصدر آمد و شد میکنند کوهپایه‌ها را ازگیاهان جنگلی پوشش دهند.
پس از برگشت از غار علی صدر ، ازآرامگاه شاعر همدانی بابا طاهر عریان در مرکز یک میدان پر رفت و آمد بازدید کردیم. بابا طاهر شاعر عارف مسلکی بوده است که از شیوه زندگی او اگاهی چندانی در دست نیست. شعرهای زیبای عرفانی فراوانی دارد که برخی از آنها در پیرامون آرامگاهش بر روی سنگ نوشته شده است. آرامگاه بابا طاهر در دوران پهلوی اول و دوم بازسازی شده بود و نوشته ای که شانگر بهبود ساختاری ارامگاه در گذر چهار دهه گذشته باشد را ندیدم.  البته یادآور شده بودند که ساختمان کنونی که در دوران پهلوی دوم ساخته شده است دارای ارزش معماری والایی است.
شهر همدان جایگاههای دیدنی و باستانی مانند آرامگاه بابا طاهر،آرامگاه بوعلی سینا و امام زاده عبدالله دارد که در میان میدانهای بزرگ شهر جای دارد. از آنجا که درپیرامون میدانها خیابانهای فراوانی جای دارد رفت و آمد به این جایگاههای گردشگری همراه با گزند فراوان و گاهی ترسناک است. هر لحظه می ترسی که خودرویی به تو برخورد کند. امیدوارم که شهرداری همدان در این زمینه چاره اندیشی کند و یک راهرو زیر زمینی برای دسترسی مردم و گردشگران به آرامگاههای مرکز میدان بسازد.

Anjoman Arsanjan 170811 04

بازدید از آرامگاه بابا طاهر عریان در کنار شعر زیبا و عرفانی این شاعر بزرگ

۳- بازدید از آرامگاه ابو علی سینا

پس از بازدید از آرامگاه بابا طاهر به سراغ آرامگاه یکی از بزرگتریندانشمندان ایران و جهان یعنی بو علی سینا رفتیم. این آرامگاه نیز در میانیک میدان است و پیرامون آن خیابان و خودرو به فراوانی دیده می شود. هنگامیکه گوشه‌ای از زندگی و دانش دوستی ابن سینا را میخوانی احساس کمبود وکوچکی می‌کنی. نوشتن این همه مقاله و کتاب در دورانی که نه صنعت کاغذ بود ونه از چاپ و چاپخانه خبری بود انسان را شگفت زده میکند.
ابن سینا محصول دانش دوستی و دانش پروری سامانیان در سمرقند و بخارا بود. در این سرزمین زاده شد و رشد نمود. به احتمال فراوان با مرگ پادشاه دانش دوست سامانی، ابن سینا بهتر می‌بیند که برای دانش اندوزی و دیدن بخشهای دیگری از سرزمین پهناور ایران، راهی دیگر سرزمینها گردد. خراسان و گرگان واصفهان را در می نوردد تا آنکه به همدان می‌آید و دوستانی در اینجا برای خود دست و پا می‌کند. ایشان در پنجاه و هشت سالگی در همدان چشم از جهان بربست تا ایران و جهان دانشمندی بی مانند را از دست بدهد.
آرامگاه ابن سینا نیز مانند آرامگاه بابا طاهر یادگار دوران پیش از انقلاب است که با  معماری ارزشمند آن روز بازسازی شده است. از اینکه این آرامگاه در گذر چهار دهه گذشته بازسازی بنیادینی نشده است افسوس خوردم. موزه آرامگاه را بازدید کردم اما آنچه را که دیدم به هیچ روی درخور چنین دانشمندی نبود. ای کاش از هنرهای گوناگونی مانند فیلم و انیمیشن و تاتر و دکلمه و نور و صدا برای شناساندن این گوهر تابناک دانش اندوزی بهره گرفته می‌شد. ابن سینا پژوهشگری توانا بود که کتابهای پیشینیان را خواند و خود برگهای زرینی به یافته‌های آنان افزود. کتابهایش نشانگر توانایی بلند او در خرده گیری از آرای پزشکی گذشتگان وارایه دیدگاههای نوین در این علم است. در کتاب برگردان شده قانون او دیده ام که همچون دانشمندان بزرگ کنونی جهان میگوید فلان دانشمند یونانی یا ایرانی بر این باور است اما من باور دیگری در باره این دارو یا روش درمان دارم.  معرفی این همه گیاهان دارویی و ویژگی درمانی آن کار ساده‌ای نیست. این یک بخش کوچک از کار ابن سینایی است که درپزشکی و فلسفه و موسیقی از سرامدان روزگار بود.

Anjoman Arsanjan 170811 05جناب آقای دکتر موسوی موزه آرامگاه ابو علی سینا

افسوس که آرامگاه این دانشمند در میان ما ولی روحیه تلاشگر و پرسشگر او با ما دوری فراوانی دارد. امیدوارم که شهرداری همدان ومدیران استان همدان کوشش همه جانبه ای برای شناساندن ابن سینا و روشهای دانش اندوزی او را به اجرا در آورند. باید نشان دهیم که او چگونه به خواندن و نوشتن عشق می ورزید. ساعت دو بعد از ظهر خسته شدیم و برای خوردن شام راهی منزل جناب آقای دکتر موسوی شدیم. پس از نهار و یک ساعتی خواب، همسرم از شیراز تلفن نمود که کجا هستی؟ گفتم همدان. گفتند مگر نمی دانی که امشب بلیط پرواز تهران شیراز داری؟ گفتم برای فردا شب است که چنین نبود. دیر شده بود و باید در همدان می ماندم. برای دیدار فردا هم برنامه ریزی نموده بودم. به هر روی یک بلیط زیان کردیم و بلیط دیگری برای فردا شب گرفتیم.

جمعه ۱۶/۴/ ۹۶
۱- بازدید از کوچه باغهای همدان
بامداد روز جمعه۱۶ تیر ماه ۹۶ به همراه جناب آقای دکتر سبزی پرور راهی یک پیاده روی در کوچه باغهای همدان شدیم. شهر همدان به گونه‌ای است که کوههای بلند در بخش جنوبی آن جای دارد. بنابراین هوای پاک‌تر و زمین و خانه‌های گرانتر در این بخش از شهر جای گرفته است. ناهمساز با شیراز، که بخشهای بزرگی از آن را ساختمان های بلند فرا گرفته است، در همدان ساختمانهای بلند و فشرده را کمتر دیدم که این از برتریهای این شهراست.
امیدوارم که مدیران شهری و شهرداری همدان در دام تراکم فروشی و بلند مرتبه سازی نیفتند و اجازه دهند که مردم برای رفت و آمد و آزادانه نفس کشیدنفضایی داشته باشند.بلند مرتبه سازی و دعوت مردم از روستاها و شهرهای کوچک به کوچ بسوی مراکزاستان سودش به جیب دلالان زمین و مسکن خواهد رفت. ندادن امکانات به روستاهابه راستی یک دعوت به کوچ است که در کشور ما در گذر چندین دهه در جریاناست. دردهه‌های آینده مردم خواهند دانست که کوچ نسنجیده روستاییان و شهرهای کوچک به کلاتشهرها چگونه آرامش زندگی را از آنان گرفت. امروز مردم ما بیش از ساختمانهای سر به فلک کشیده، نیازمند خانه‌های بزرگ با درختان سر سبز و زیبا هستند. باید خدمات و آرامش را در شهرهای کوچک وروستاها افزایش داد تا انگیزه کوچ به شهرهای بزرگ فروکشنماید.
خوشبختانه تا آنجا که دیدم همدان کمتر در دام بلند مرتبه‌سازی ساختمانها افتاده است. دانشگاه بوعلی سینا در گوشه جنوب باختری شهر و در دامنه رشته کوهای الوندجای گرفته است. از یکی از دربهای جنوبی دانشگاه بیرون رفتیم تا از رودخانهباریکی که از کوهستان آب را به نزدیکی دانشگاه میرساند بازدیدی داشتهباشیم. رودخانه با چند ویژگی از رودخانه خشک شیراز قابلجداسازیبود. از این ویژگیها می توان از آب بسیار اندک و پاکی که درآن جاری بود،درختان سرسبزی که از دو سو آنرا پوشش میدادند، هوای ملایم و نوازشگرپیرامونیو شیب تند یاد کرد.

از کنار رودخانه به سوی دامنه پیش رفتیم تا آنکه خود را در کوچه باغهای همدان یافتیم. باد ملایم و فرحبخش بامدادی به همراه دیوارهای ناهمگون باغهاکه از گوشه گوشه آن سر سبزی باغها دیده می‌شد برایم روز به یاد ماندنی رارقم زد.درختان زیبا و پر از میوه زردآلو، آلبالو و سیب که شاخه‌های پر از میوهآنها رهگذران را وسوسه میکرد برایم خاطره‌انگیز بود. تاب نیاوردم و چندیننمونه از این میوه‌ها را که شاخه‌های آن در کوچه بودند چیدم و مزه نمودم.گام برداشتن در کوچه باغهای همدان دوران کودکی و رفت و آمدهای فراوان درکوچه باغهای ارسنجان را به یادم آورد.افزون بر زیبایی باغ و طبیعت، گفتگوهای دلنشین با دوست گرامی جناب آقایدکتر سبزی پرور هم برایم شادی آفرین بود. ارزش زمان را دانستم و گرفتن عکسبا ایشان را فراموش نکردم. همزمان، عکسها را برای خانواده ام فرستادم تا آنهانیز از شاد بودن ما شاد گردند.

Anjoman Arsanjan 170811 06در کوچه باغهای همدان در کنار آقای دکتر سبزی پرور

رفتن به استخر دانشگاه بو علی سینا و بدرود
پس از نزدیک به سه ساعت راهپیمایی به دانشگاه بازگشتیم. خسته بودیم ولی برپایه قرار شب گذشته راهی استخر دانشگاه بوعلی سینا شدیم. استخر بزرگ وزیبایی بود ولی توان شنا کردن را نداشتم. بیشتر وقت را در بخش جکوزی و سوناگذراندیم.نزدیک به ساعت دوازده برای خوردن نهار آقای دکتر سبزی پرور مرا به منزل جناب اقای دکتر موسوی رساندند.
بدرود همدان
ساعت دو پس از ظهر آقای دکتر موسوی مرا به ترمینال مسافربری همدان رسانیدند تا به بلیطی که دیشب به مبلغ بیست و شش تومان گرفته بودم با اتوبوسی خوب راهی تهران شوم. از پذیرایی و مهربانی همگان بویژه خانم دکتر گلکار، دکتر سبزی پرور، دکتر موسوی و خانواده ایشان بسیار سپاسگزارم.

دیدگاه خود را درباره این نوشته با دیگران در میان بگذارید:

یا اگر در سایت عضو نیستید، می‌توانید به عنوان میهمان دیدگاه خود را بفرستید:

0
دیدگاه شما پس از تایید مدیر سایت نمایش داده خواهد شد.
  • دیدگاهی وجود ندارد