دایی جان ناپولیون!
نویسنده: وحید فروردین- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 5467 بازدید
درود بر سرزمین ورجاوند ارسنجان و مردم پاکنهادش؛
چندی پیش انجمن درخواستی از همه دوستداران ارسنجان داشت که در تارنمای «ارسن نیوز» بازتاب یافت و شگفت که همگان، واکنش بهدور از خرد برخی را تابآورده و برنمیآشوبند. دوباره برخی از واکنشها به همایش شیراز (و تهران و گردهماییهای انجمن) و یادداشتهایی در اینباره، در تارنمای انجمن، بهناچار اندیشیدن بیشتر و چارهجویی را برمیسزد.
درخواست انجمن در «ارسن نیوز» و یادداشتهای نوشته شده بر آن را بخوانید. براستی چگونه میتوان تاب آورد و برآشفته نشد، هنگامی که بیگانهایی مینویسد: «... حتی خیابانهای شهرتان آسفالت درست و حسابی ندارد...». نمونهوار بخشی از نوشتههای پس از همایش شیراز را بخوانیم:
«... -عدم جامعیت در حضور افراد (اگر چه افراد موثری دعوت شده بودند ولی نشان میداد افراد از یک طیف خاص و کمنفوذ و گاها دارای مناسبات خانوادگی حضور پیدا کردهاند.
- جلسه حول محور چند نفر که غالبا افرادی هستند که در تشکیل جمعهای قبلی هم موفق نبودند برگزار شده است که به نظر میرسد در آینده باعث کم شدن رغبت اعضای انجمن شوند.
- برای شروع خوب بود ولی به نظر می رسد موسسین انجمن هنوز اعتمادسازی خود را برای بیطرف بودن در جهتگیری انجمن مشخص نکردهاند.
- موضوعی که انجمن فراموش کرده است ترکیب خاص افراد است که به نظر میرسد خواهان حذف برخی تفکرات مخالف خود است.
- سه خانواده «نصیری، رییس السادات، ناظم السادات، حسینی» که قسمت کمی از جمعیت ارسنجان را تحت پوشش قرار میدهند در هیات موسس و جلسات تهران و شیراز به چشم میخورند که غالبا امورات اصلی را آنها اداره میکنند.
- اگرچه من و امثال من با عضویت از اینکار حمایت میکنیم ولی شاید این نگاههای محدود که در جهتگیری سایت هم نشان داده میشود و با فیلترینگ خاص از انتشار مقالات خاص حمایت میشود خطری باشد که پیش رو انجمن باشد...»
آیا به گفته همان بیگانه چیزی بهجز نادانی و بَرنایشتی از پیشرفت بازمان داشته است؟
نمیتوان بهدرستی دانست که اینگونه اندیشهها، دیدگاهها و برداشتها از کدامین آبشخور است؟ و یا گمان دسیسهچینی چگونه و از کی در بنیاد و اساس اندیشه ما جای گرفته و همواره کوشش میکنیم «دایی جان ناپلیون» بمانیم. از این روی میسزد که برای آگاهی همگان، بهویژه آنانی که گوشی برای شنیدن دارند، آنچه تاکنون گذشته است را اندکی درستتر واکاوید و بررسید.
با دوباره خواندن درخواست انجمن، بسیار ساده میتوان دریافت که بهجز نام ارسنجان هیچ چیز دیگری در این درخواستِ ساده به چشم نمیآید. به دیگر سخن هرگز گروهی یا دستهایی ویژه و یا تافتهایی جدا بافته برخوانده نشدهاند، که دست یاری همگان خواسته شده است.
از آنجا که نام «ارسنجان» همواره پهنه بسیار گستردهایی را دربر میگرفته است، نیازی به گفتن «شهرستان ارسنجان» دیده نشده است، و با آگاهی، همه پهنه ارسنجان با همه آبادیهای آن با نام ارسنجان خوانده شده تا خدایی نکرده آبادیهایی که روزگارانی بسیار بخشی از این سرزمین بودهاند، پارهایی جداگانه به چشم نیایند. در این باره بسنده است بنگرید به نامگذاری اشتباه «تهران بزرگ» که همواره این بخش از سرزمین بزرگ ایران را تافتهایی جدابافته نشان داده و بذر دو دستگی در کشور میافکند.
باز از نوشتار ساده این درخواست میتوان دریافت که با آن که تنی چند از همشهریان تاکنون بسیار برای پا گرفتن و پیشبرد این انجمن تلاش کردهاند، هرگز خود را هییت موسس نخوانده و تلاش میکنند هر چه پربارتر و استوارتر انجمن را شکل داده و تا پای بزرگانی بنام و پر تلاش که همگان به ایشان روی خوش داشته باشند، را به هییت موسسان باز نکرده، در راه ثبت قانونی انجمن گام ننهند.
دیگر آن که از ابتدا از نامیترین استادان دانشگاه در تهران درخواست همکاری شد که بزرگوارانی پذیرفتند و از روز نخست بخشی از کارها را پذیرفته و کار خود را با همه گرفتاریهای روزمره که در تهران بسیار بیشتر به چشم میآید، آغاز کردند. برخی نیز با داشتن گرفتاریهای گوناگون و یا بیماری و... اکنون از همکاری چشم پوشیده و یاری را در آینده شدنی دیدهاند. گفتن ندارد که انجمن باید از هر راهکاری که بهکارگیری دانشآموختگان را از دیگر شهرها شدنی کند، بسیار خوشحال خواهد شود و دیدگاههای همه همشهریان را بررسی کند، که هدف این درخواست نیز همین است.
چنانچه نمونهوار به بخشی از سخنان جناب آقای دکتر حسینی، از دستاندرکاران بسیار پر تلاش انجمن از روز نخست تا کنون، که در شیراز فرمایش کردند، اندیشیده شود، شوندی استوار بر این دیدگاه است که همواره تا کنون تلاش شده دست یاری همگان انجمن را به پیش برد. دوباره این سخنان را با دیدگاهی باز بخوانید:
«... عضوگیری نیز در حال انجام است و از همه عزیزان دعوت به عضویت در انجمن میشود (بر اساس آخرین آمار 230 نفر عضو انجمن شده اند).
اعتلا، ارتقا، توسعه و پیشرفت شهرستان ارسنجان و ارسنجانیها، در صدر اهداف میباشد و برای این منظور تعاریف واهداف عمدتا بر این موارد متمرکزند:
- رویکرد قومی و گروهی (سیاسی، صنفی، محلی و...) مورد نظر نیست و انجمن میکوشد با استفاده از پتانسیل درونی شهرستان و بهرهمندی از سرمایههای اجتماعی و منابع انسانی پراکنده و مهاجر، روند توسعه و بهسازی زیرساختها و رشد افراد مستعد را تسریع نماید.
- انجمن مذکور مجموعهای غیر انتفاعی است و از منابعی که با کمک هیات موسس و سایر افراد حقیقی و حقوقی و خیر، بهدست میآورد هزینهها را پوشش میدهد.
- تهیه بانک اطلاعات و شناسایی افراد، تخصصها و سایر تواناییهای موجود و معرفی آن، از جمله اهداف میباشد.
- انجمن میکوشد زمینه مناسبی برای معرفی افراد به یکدیگر و توسعه شناخت و آشنایی همشهریان فراهم آورد.
- اطلاعرسانی و ایجاد پیوستگی و انسجام درونی و آگاهی از موفقیتهای علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اهالی، مورد تاکید است.
- دبیرخانه انجمن، در محل موسسه بینالمللی پژوهشگران آگاه، در تهران، با تخصیص امکانات فعال خواهد بود.
- کمیتههای اهداف، برنامه و راهبردها و همچنین روابط عمومی، اطلاعرسانی و تبلیغات تشکیل شده و فعال میباشند.
- فرآیند ثبت و قانونی شدن انجمن، پس از تکمیل مستندات، انجام خواهد شد.
- اهداف، برنامه و راهبردها متناسب با پیشرفت کار و احصای دیدگاه صاحبنظران، تکمیل و به ثبت خواهد رسید، لذا در انتظار و پذیرای پیشنهادهای شما خواهیم بود.
در پایان ضمن تشکر از حضور گرمتان در این گردهمایی، انتظار همراهی و حمایت بیشتر شما را داریم...»
و نیز باید دانست که هرگز کسی برای بودن در همایشها برخوانده نشده است، که همواره به همگان آگاهی داده شده که همایشی اینچنین برگزار خواهد شد. آنانی که ارزش خود و دیگران را نیک میدانند، گردهم آمده تا نخست خود را شناسانده، سپس دیگران و تواناییهایشان را شناخته و با یکدیگر برای آنچه درست نیست چارهجویی کنند. گردهماییها نخستین گام است، و انسان دانا میداند که پیمودن هزاران فرسنگ راه با برداشتن گام نخستین شدنی است.
و باید اندیشید چگونه است که نشستهایم و درجا ماندهایم و همه توان خود را بهکار گرفتهایم که مبادا دیگری گامی به پیش گذاشته و پیشرفتی کند و دیگران را با خود به پیش برد.
اکنون هنگامه یاری است، یاریرساندن و یاریگرفتن. این کاروان به یاری پروردگار و تلاش فرزندان این سرزمین اهورایی، دیرگاهی نیست که بهراه افتاده، با گامهایی استوار و با کولهباری از امید، و توشه میخواهد، توشهایی از دانش، دانایی، کوشش و امید که فرهیختگان از هر دسته و با هر دیدگاهی، تذروی از خرد و فره بر این توشه بیافزایند و پتیارگان دُروند و نادان، همچون خوالیگران خورشخانه آژیدهاک، مغز برنایان این سرزمین را خوراک دیو سُتنبه بَرنایشتی نکنند. آنان که اکنون پای در راه نهند، هماهنگ و همساز با دیگران در راه آبادانی سرزمین خویش کوشیده و گام برخواهند داشت و آنان که پالهنگباره خود را به دست دیو بدگمانی بسپارند از این کاروان جدا مانده و در درازنای شب تاریک بدگمانی خویش، از یاری دیگران بازمانده و جا میمانند.
امید که بتوان فریدونوار فر گسسته از جمشید را دوباره فرا چنگ آورد و «دشت سواران نیزهگزار» را بوستانی کرد درخور مردمانش.
ایدون باد، شادی برایتان، باقی بقایتان. بدرود.
واژهنامه:
برنایشتی: تعصب
دُروند: بد مذهب
شوند: دلیل و برهان
خوالیگر: آشپز، خورشگر
پتیاره: دشمن
سُتنبه: نتراشیده، بدریخت