Logo
چاپ کردن این صفحه

دایی جان ناپولیون!

نویسنده: 
غلامحسین نقشینه در نقش دایی‌جان ناپولیون
غلامحسین نقشینه در نقش دایی‌جان ناپولیون

درود بر سرزمین ورجاوند ارسنجان و مردم پاک­‌نهادش؛
چندی پیش انجمن درخواستی از همه دوست­داران ارسنجان داشت که در تارنمای «ارسن نیوز» بازتاب یافت و شگفت که همگان، واکنش به‌دور از خرد برخی را تاب‌آورده و برنمی­‌آشوبند. دوباره برخی از واکنش­‌ها به همایش شیراز (و تهران و گردهم­ایی­‌های انجمن) و یادداشت­هایی در این‌باره، در تارنمای انجمن، به‌ناچار اندیشیدن بیشتر و چاره‌‌جویی را برمی­‌سزد.

درخواست انجمن در «ارسن نیوز» و یادداشت­های نوشته شده بر آن را بخوانید. براستی چگونه می‌­توان تاب آورد و برآشفته نشد، هنگامی که بیگانه­‌ایی می‌­نویسد: «... حتی خیابان­‌های شهرتان آسفالت درست و حسابی ندارد...». نمونه­‌وار بخشی از نوشته­‌های پس از همایش شیراز را بخوانیم:
«... -عدم جامعیت در حضور افراد (اگر چه افراد موثری دعوت شده بودند ولی نشان می‌داد افراد از یک طیف خاص و کم‌نفوذ و گاها دارای مناسبات خانوادگی حضور پیدا کرده‌اند.
- جلسه حول محور چند نفر که غالبا افرادی هستند که در تشکیل جمع‌های قبلی هم موفق نبودند برگزار شده است که به نظر می‌رسد در آینده باعث کم شدن رغبت اعضای انجمن شوند.
- برای شروع خوب بود ولی به نظر می رسد موسسین انجمن هنوز اعتمادسازی خود را برای بی‌طرف بودن در جهت‌گیری انجمن مشخص نکرده‌اند.
- موضوعی که انجمن فراموش کرده است ترکیب خاص افراد است که به نظر می‌رسد خواهان حذف برخی تفکرات مخالف خود است.
- سه خانواده «نصیری، رییس السادات، ناظم السادات، حسینی» که قسمت کمی از جمعیت ارسنجان را تحت پوشش قرار می‌دهند در هیات موسس و جلسات تهران و شیراز به چشم می‌خورند که غالبا امورات اصلی را آنها اداره می‌کنند.
- اگرچه من و امثال من با عضویت از این‌کار حمایت می‌کنیم ولی شاید این نگاههای محدود که در جهت‌گیری سایت هم نشان داده می‌شود و با فیلترینگ خاص از انتشار مقالات خاص حمایت می‌شود خطری باشد که پیش رو انجمن باشد...»
آیا به گفته همان بیگانه چیزی به‌جز نادانی و بَرنایشتی از پیشرفت بازمان داشته است؟
نمی‌­توان به‌درستی دانست که این‌گونه اندیشه­‌ها، دیدگاه­‌ها و برداشت­‌ها از کدامین آبشخور است؟ و یا گمان دسیسه­‌چینی چگونه و از کی در بنیاد و اساس اندیشه ما جای گرفته و همواره کوشش می­کنیم «دایی جان ناپلیون» بمانیم. از این روی می­‌سزد که برای آگاهی همگان، به‌ویژه آنانی که گوشی برای شنیدن دارند، آن‌چه تاکنون گذشته است را اندکی درست­‌تر واکاوید و بررسید.
با دوباره خواندن درخواست انجمن، بسیار ساده می­‌توان دریافت که به‌جز نام ارسنجان هیچ چیز دیگری در این درخواستِ ساده به چشم نمی­‌آید. به دیگر سخن هرگز گروهی یا دست‌ه­ایی ویژه و یا تافته­‌ایی جدا بافته برخوانده نشده­‌اند، که دست یاری همگان خواسته شده است.
از آن‌جا که نام «ارسنجان» همواره پهنه بسیار گسترده­‌ایی را دربر می­‌گرفته است، نیازی به گفتن «شهرستان ارسنجان» دیده نشده است، و با آگاهی، همه پهنه ارسنجان با همه آبادی­‌های آن با نام ارسنجان خوانده شده تا خدایی نکرده آبادی­‌هایی که روزگارانی بسیار بخشی از این سرزمین بوده­‌اند، پاره­‌ایی جداگانه به چشم نیایند. در این باره بسنده است بنگرید به نام­گذاری اشتباه «تهران بزرگ» که همواره این بخش از سرزمین بزرگ ایران را تافته­‌ایی جدابافته نشان داده و بذر دو دستگی در کشور می‌افکند.
باز از نوشتار ساده این درخواست می­‌توان دریافت که با آن که تنی چند از همشهریان تاکنون بسیار برای پا گرفتن و پیشبرد این انجمن تلاش کرده­‌اند، هرگز خود را هییت موسس نخوانده و تلاش می­‌کنند هر چه پربارتر و استوارتر انجمن را شکل داده و تا پای بزرگانی بنام و پر تلاش که همگان به ایشان روی خوش داشته باشند، را به هییت موسسان باز نکرده­، در راه ثبت قانونی انجمن گام ننهند.
دیگر آن که از ابتدا از نامی­‌ترین استادان دانشگاه در تهران درخواست همکاری شد که بزرگوارانی پذیرفتند و از روز نخست بخشی از کارها را پذیرفته و کار خود را با همه گرفتاری­‌های روزمره که در تهران بسیار بیشتر به چشم می­‌آید، آغاز کردند. برخی نیز با داشتن گرفتاری­‌های گوناگون و یا بیماری و... اکنون از همکاری چشم پوشیده و یاری را در آینده شدنی دیده­‌اند. گفتن ندارد که انجمن باید از هر راهکاری که به‌کارگیری دانش‌آموختگان را از دیگر شهرها شدنی کند، بسیار خوشحال خواهد شود و دیدگاه­‌های همه همشهریان را بررسی کند، که هدف این درخواست نیز همین است.
چنانچه نمونه‌­وار به بخشی از سخنان جناب آقای دکتر حسینی، از دست­‌اندرکاران بسیار پر تلاش انجمن از روز نخست تا کنون، که در شیراز فرمایش کردند، اندیشیده شود، شوندی استوار بر این دیدگاه است که همواره تا کنون تلاش شده دست یاری همگان انجمن را به پیش برد. دوباره این سخنان را با دیدگاهی باز بخوانید:
«... عضوگیری نیز در حال انجام است و از همه عزیزان دعوت به عضویت در انجمن می‌شود (بر اساس آخرین آمار 230 نفر عضو انجمن شده اند).
اعتلا، ارتقا، توسعه و پیشرفت شهرستان ارسنجان و ارسنجانی‌ها، در صدر اهداف می‌باشد و برای این منظور تعاریف واهداف عمدتا بر این موارد متمرکزند:
- رویکرد قومی و گروهی (سیاسی، صنفی، محلی و...) مورد نظر نیست و انجمن می‌کوشد با استفاده از پتانسیل درونی شهرستان و بهره‌مندی از سرمایه‌های اجتماعی و منابع انسانی پراکنده و مهاجر، روند توسعه و بهسازی زیرساخت‌ها و رشد افراد مستعد را تسریع نماید.
- انجمن مذکور مجموعه‌ای غیر انتفاعی است و از منابعی که با کمک هیات موسس و سایر افراد حقیقی و حقوقی و خیر، به‌دست می‌آورد هزینه‌ها را پوشش می‌دهد.
- تهیه بانک اطلاعات و شناسایی افراد، تخصص‌ها و سایر توانایی‌های موجود و معرفی آن، از جمله اهداف می‌باشد.
- انجمن می‌کوشد زمینه مناسبی برای معرفی افراد به یکدیگر و توسعه شناخت و آشنایی همشهریان فراهم آورد.
- اطلاع‌رسانی و ایجاد پیوستگی و انسجام درونی و آگاهی از موفقیت‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی اهالی، مورد تاکید است.
- دبیرخانه انجمن، در محل موسسه بین‌المللی پژوهشگران آگاه، در تهران، با تخصیص امکانات فعال خواهد بود.
- کمیته‌های اهداف، برنامه و راهبردها و همچنین روابط عمومی، اطلاع‌رسانی و تبلیغات تشکیل شده و فعال می‌باشند.
- فرآیند ثبت و قانونی شدن انجمن، پس از تکمیل مستندات، انجام خواهد شد.
- اهداف، برنامه و راهبردها متناسب با پیشرفت کار و احصای دیدگاه صاحب‌نظران، تکمیل و به ثبت خواهد رسید، لذا در انتظار و پذیرای پیشنهادهای شما خواهیم بود.
در پایان ضمن تشکر از حضور گرمتان در این گردهمایی، انتظار همراهی و حمایت بیشتر شما را داریم...»
و نیز باید دانست که هرگز کسی برای بودن در همایش­‌ها برخوانده نشده است، که همواره به همگان آگاهی داده شده که همایشی این‌چنین برگزار خواهد شد. آنانی که ارزش خود و دیگران را نیک می­‌دانند، گردهم آمده تا نخست خود را شناسانده، سپس دیگران و توانایی­‌هایشان را شناخته و با یکدیگر برای آنچه درست نیست چاره‌­جویی کنند. گردهم­ایی­‌ها نخستین گام است، و انسان دانا می­‌داند که پیمودن هزاران فرسنگ راه با برداشتن گام نخستین شدنی است.
و باید اندیشید چگونه است که نشسته­‌ایم و درجا مانده­‌ایم و همه توان خود را به‌کار گرفته­‌ایم که مبادا دیگری گامی به پیش گذاشته و پیشرفتی کند و دیگران را با خود به پیش برد.
اکنون هنگامه یاری است، یاری‌رساندن و یاری‌گرفتن. این کاروان به یاری پروردگار و تلاش فرزندان این سرزمین اهورایی، دیرگاهی نیست که به‌راه افتاده، با گام­‌هایی استوار و با کوله­‌باری از امید، و توشه می­‌خواهد، توشه­‌ایی از دانش، دانایی، کوشش و امید که فرهیختگان از هر دسته و با هر دیدگاهی، تذروی از خرد و فره بر این توشه بیافزایند و پتیارگان دُروند و نادان، همچون خوالی‌گران خورش­خانه آژی‌دهاک، مغز برنایان این سرزمین را خوراک دیو سُتنبه بَرنایشتی نکنند. آنان که اکنون پای در راه نهند، هماهنگ و هم­ساز با دیگران در راه آبادانی سرزمین خویش کوشیده و گام برخواهند داشت و آنان که پالهنگ‌باره خود را به دست دیو بدگمانی بسپارند از این کاروان جدا مانده و در درازنای شب تاریک بدگمانی خویش، از یاری دیگران باز‌مانده و جا می­‌مانند.
امید که بتوان فریدون­‌وار فر گسسته از جمشید را دوباره فرا چنگ آورد و «دشت سواران نیزه‌گزار» را بوستانی کرد درخور مردمانش.
ایدون باد، شادی برایتان، باقی بقایتان. بدرود.

 

واژه‌نامه:

برنایشتی: تعصب
دُروند: بد مذهب
شوند: دلیل و برهان
خوالیگر: آشپز، خورش‌گر
پتیاره: دشمن
سُتنبه: نتراشیده، بدریخت

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.