تنت با آب گمبان آشنا کن
نویسنده: محمد فروردین- منتشرشده در مقالهها
- خواندن 14146 بازدید
امروز دوّم ماه مبارک است، من هم که از آداب این ایّام شریف – که میتواند باالقوه فرصت خوبی برای تمرین آدمیّت باشد و خویشتنداری در برابر آرزوهای اژدهای نفس و پرهیز از آزردن آدمها و آفریدههای خدای حکیم - فقط نخوردن و نیاشامیدن را بلدم – به قول ارسنجانیهای نازنین، از شیوهکشی فقط فوکوو (fookow) زدن را یاد گرفتهام - از گرمای هوا و کووار (koowar)، گل و گل عرق میریزم و هوس آب خنک و آبتنی در گمبان کردم و یادم آمد که آقای اسماعیل ابراهیمی گیشنی، (عمدا و عالما و عامدا این واژه گیشنی را مینویسم تا هم این جناب ابراهیمی با خیلی از اسماعیلهای دیگر اشتباه نشود و هم این واژهٔ زیبا شاید در نوشتار جا بیفتد و تکرار شود) استاندار گمبان گلهمند بود که برای ما هم چیزی بنویس.
اسماعیل دانشآموختهٔ ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد خودمان است. مادربزرگش ارسنجانی است و با خیلیها فامیل میشود. شوخ طبع است و در سرودن اشعار طنز دستی توانا دارد و خود را همهجا استاندار گمبان معرفی میکند، چون خلعت فاخر دهیاری شرقآباد، که میشود گفت مرکز قوم گیشنی است، را به تن دارد. گیشنیها که حالا درست یا غلط – و به گمانم کاملا غلط – در شناسنامهها و نگارشهای رسمی «جشنی» با کسر جیم معرفی میشوند، قوم نجیبی هستند که در شرق ارسنجان در حاشیهٔ دریاچهٔ نرگس ساکنند. در دشت گورکی و چاهعباسعلی و کاظمی و سنگکر و شرقآباد و کناره و چهارقلات و اسلامآباد تنگشکن و بکهدان گیشنی و کمی آنطرفتر در سرحد چهارراه هم چند روستای اختصاصی دارند، مثل دوستآباد و قنات ابراهیم و کهلو و ... . این جماعت حداقل از زمان صفویه در این منطقه حضور داشتهاند و از دو پادشاه صفوی نیز بنچاق مراتع اطراف دریاچه را گرفتهاند و حفظ کردهاند و اکنون نیز در خانوادهٔ اولاد مرحوم حاج عبدالکریمخان زارع که سمت کدخدایی و کلانتریشان را داشته این قبالهها موجود است. بعضیها هم گفتهاند که از قبایل افغانی هستند که در سپاه صفوی از ارکان لشگر دولت مقتدر ایران آن عهد به شمار میرفتهاند. به هر روی اصالت آریایی دارند و امروز شهروندان شهرستان ارسنجانند.
کم آبی و خشکسالی مانند همه جای دیگر ارسنجان در محدودهٔ جغرافیایی سکونت این طایفه نیز خود را با تمام زشتی و پلیدیاش نشان میدهد. به صورتی که حتّی آب شرب چند روستای یاد شده هم از کیلومترها دورتر، از چاهی نزدیک علیآباد ملک با کمک لولهکشی تامین میشود که آن هم خود بی تاثیر از کم آبی نیست. در پهنهٔ جغرافیای منطقهٔ گیشنی تا چشم کار میکند صدها و بلکه هزارها هکتار شورهزار گسترده شده و در نگاه نخست، عابری که از آن سوها میگذرد میانگارد که هیچ ذی روحی را توان زندگی در این سامان نیست. امّا خداوند دانای حکیم هزاران در رحمت را از منظری دیگر بر این ناحیه گشوده است که باید چشم دل باز کرد و به عیانش دید. بی گمان یکی از ارزندهترین رحمتهای الهی در اینجا وجود «گمبان» است. مجموعه ارزشمندی از چشمههای جوشنده که هر کدام دریاچهٔ کوچک یا گمبی را تشکیل میدهند و نهایتا راهی دریاچهٔ نرگس میشوند.
گمبان با دبی آب زیادش که علی رغم همهٔ خشکسالیها هنوز سخاوتمندانه آب کوهخم را زهکش کرده و در اختیارمان میگذارد، به تنهایی با اندکی اندیشه و جلب نظر اولیای امور میتواند موتور محرک توسعهٔ این بخش شهرستان باشد. لازم و ضروری است که به آگاهی عزیزان خوانندهٔ این سطور برسانم که گمبان در محدودهٔ منطقهٔ حفاظتشدهٔ حیات وحش بختگان قرار دارد و از این رو حسّاسیتها و دغدغههای زیستمحیطی فراوانی روی آن وجود دارد. بنابراین بیحساب و کتاب و به صرف یک توصیهٔ دلسوزانه نمیتوان و صلاح هم نیست که دخالت بیمطالعهای در آن کرد. هرچه که در ادامهٔ این مقال میآید صرفا پیشنهادی خام است که باید با مطالعهٔ علمی و در پی آن با پایشهای دلسوزانه و عالمانه رصد شود تا فعّالیتها، مسوولانه و آگاهانه و علمی در جهت توسعهٔ متوازن و همراه با حمایت و حفاظت از محیطزیست باشد.
گمبان یعنی چند چشمهٔ جوشنده از دل خاک تفتیده را سدّی از جنس سنگ و ساروج به شکل نعل اسب احاطه کرده است. به گمان کارشناسان اهل فن، این سد از بناهای دوران ساسانی است. وظیفهٔ سدّ یاد شده، جمعآوری آب این چشمهها و هدایت این آب به روستاهای یاد شده و پیشتر، روستاهای شرق توابع ارسنجان بوده است و آثار کانالهای قدیمی و راههای سنگفرش شده را جابهجا در این محدوده میتوان دید. اکنون نیز میتوان سد را بازسازی کرد؛ خواهش میکنم نفرمایید اثر باستانی را نمیشود دستکاری کرد، مگر آرامگاه کوروش کبیر و تخت جمشید و میدان نقش جهان و قناتها و صدها و هزارها اثر تاریخی دیگر بازسازی نشده و نمیشوند، به این مجموعه، بافت خشتی تاریخی یزد و ارگ بم را هم بیافزایید. حالا که پای ارگ بم به میان آمد، بد نیست از شهید زندهٔ آثار تاریخی و میراث فرهنگی جناب آقای مهندس افشین ابراهیمی یاد کنیم و از مجاهدتش در راه بازسازی ارگ بم و مصدومیّت نزدیک به مردنش، و تفضّل الهی که نجاتش داد، و حالا به شکرانهٔ این سلامت بد نیست از وجود ارزشمندش تقاضا کنیم این پروژه را مطالعه بفرماید؛ جناب استاندار گمبان بفرمایید این آدرس و این خط و این کار، هی گله نفرمایید که کسی برایمان دل نمیسوزاند و به فکرمان نیست! یا علی مدد - سدّ بازسازی شده را آبگیری کنیم، درونش ماهی پرورش دهیم، قایقهای پدالی و پارویی و جتاسکی و پلاژهای زنانه و مردانه و استخر آب گرم و سونا و جکوزی و بازیهای آبی و ... .بدون هدر رفتن آب، سرریز سد نیز دوباره راهی دریاچه شود، آن وقت است که جناب استاندار گمبان باید برای خودش به فکر فرماندار و بخشدار و دهدار و دهیار همگی برای گمبان باشد و توریست و گردشگر تحویل بگیرند و پول پارو کنند.
نیز شورهزارهای منطقه قابلیت زیادی برای کاشت گونههای شوریپسندی مانند گز دارند. از این گیاه هم برای تغذیهٔ دام هم برای ساخت نئوپان و هم برای پرورش آهو و هوبره که روزگاری بومی این اقلیم بوده، میتوان استفاده کرد. و لابد میدانید که اعراب ساکن حاشیهٔ جنوب خلیج همیشه پارس، چه بهایی برای شکار این پرنده حاضرند بپردازند. گیاه دیگر بومی این ناحیه نوعی علف شور است با نام علمی سالیکورنیا (Salicornia)، این جنس گیاهی از خانوادهٔ تاجخروسیهاست (Amaranthaceae) و ویژگیهای جالبی دارد. اوّل اینکه خوشخوراک است، هم به عنوان سبزی برای انسان و هم علوفهٔ دام. دیگر این که بذری روغنی دارد و کیفیت روغن آن از کلزا و آفتابگردان برای غذای انسان بهتر است و کنجالهٔ پس از روغنکشی نیز مصرف خوراک دام دارد. از خانم دکتر خوشخلق سیما که روی این گیاه در کرج کار میکنند شنیدم که پژوهشگران آلمانی این گیاه را اصلاح کرده و به عربستان فروختهاند. این انتقال تکنولوژی سبب شده که در عربستان هزاران هکتار از شورهزارها زیر کشت این گیاه برود و در جوار مزارع سالیکورنیا، کارخانههای روغنکشی صدها شغل ایجاد کرده است. کشت درخت پسته که به خشکی و شوری مقاوم است نیز میتواند جایگزین خوبی برای تغییر الگوی کشت متداول باشد به شرط کار علمی! و به شرط این که یادمان باشد کشاورزی و باغداری فقط و فقط بذر زیر خاک کردن نیست، هزاران فوت کوزهگری دارد که باید از اهلش یاد گرفت. بله، جناب استاندار گمبان، هر وقت همتی به خرج دادید و لااقل بخشی از این طرحها را مطالعه کردید و به بار نشاندید، آن وقت است که فارغ بال میتوانید بر بالای تاج سدّ گمبان بنشینید و برای خودتان زمزمه کنید:
به گمبان آی و مقداری شنا کن تنت با آب گمبان آشنا کن
اگر در آب گمبان غرق گردی در آن دنیا کمی هم یاد ما کن