Logo
چاپ کردن این صفحه

بهارت خوش که فکر دیگرانی...

نویسنده: 
شرکت کنندگان در در مراسم بیست و پنجمین سال تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان
شرکت کنندگان در در مراسم بیست و پنجمین سال تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان

زمانی که کودک بودم، برخی روزها که در حیاط بازی می‌کردم، در خاطرم هست پدرم که هنوز با صلابت و جوان‌تر از امروزش بود، در را که باز می‌کرد و وارد که می‌شد و می‌گفت قرار است حاج حبیب، حاج جواد و حاج رضا بیایند خانه جلسه داریم. ممکن بود افراد دیگری هم بیایند و جلسات شلوغ‌تر می‌شد، اما پایهٔ ثابت‌اش، همین‌ها بودند. ما هم خوب می‌دانستیم که جلسه که شروع می‌شود، نباید وارد اتاق شویم، و وقتی پدر تأکید می‌کردند که کسی به میهمان‌خانه وارد نشود، دیگر برایمان مسلم بود که امر مهمّی در پیش است، و بیشتر امور مربوط به شهر می‌باشد، و این احتمال هم بود که مخالفت برخی از مسئولین را مانع توسعه دیده‌اند و می‌خواهند چاره‌ای بیاندیشند.

کم‌کم حاج حبیب می‌آمدند، ایشان هم همیشه با چهره‌ای روشن، و تسبیح در دستشان از پلّهٔ خانه بالا می‌رفتند و وارد میهمان‌خانه می‌شدند. حاج جواد هم همیشه با آن چهره‌شان که نشان از روحیهٔ مبارز بودن و مقاوم بودن است، می‌آمدند و وارد جلسه می‌شدند. حاج رضا هم که همیشه بر چهره‌شان لبخند نشسته بود، هر کس آن لحظه ایشان را می‌دید، در بحرانی‌ترین شرایط هم آرامش می‌یافت. کم‌کم جلسات شروع می‌شد و تلفن‌های پی در پی به تهران و مسئولین و گاهی هم لحن تندی به خود می‌گرفت، آن‌چنان که صدا به بیرون از میهمان‌خانه هم می‌رسید. در خلال جلسه افراد دیگری هم می‌آمدند و می‌رفتند، و گاهی تا نیمه‌های شب به طول می‌انجامید. گاهی اوقات هم حاج جواد از جلسه بیرون می‌آمد و مرا به مغازهٔ سر کوچه می‌فرستاد تا یک نخ سیگار وینستون قرمز برایشان بگیرم و گاهی دو-سه بار می‌رفتم که نشان از حسّاسیت بالای جلسه داشت.
روز بعد هرکدام جایی می‌رفتند. احتمالا یک نفر با پدرم به تهران، یک نفر به شیراز، و شاید یکی-دو نفر دیگر هم می‌رفتند طوماری آماده کنند. هیچ‌کس خبردار نمی‌شد که در ذهن ایشان چه می‌گذرد. بعد از مدّت‌ها و گاهی ماه‌ها حاصل این جلسات و آن فعّالیت‌ها می‌شد فلان اداره و فلان بودجه و فلان طرح عمرانی. البته گرچه این افراد به عنوان محور در قضایا حضور داشتند، اما نقطهٔ قوت آن‌ها پشتیبانی همهٔ مردم و به خصوص معتمدین و دلسوزان شهر و همچنین خانواده‌های شهدا می‌بود. زمانی که مرحوم حاج احمد خان، زنده یاد دکتر اسکندری و مرحوم آقای آسید علی ثقةالاسلام در قید حیات می‌بوده‌اند، در ایجاد جلسات در خصوص هم‌افزایی بین مردم شهر تاثیرگذار بوده و همچنین آقایان حاج سیّد عبّاس رییس‌السادات، مجید پوراحمدی، حاج علی اکبرپور، مرحوم حاج کریم محمدی، مرحوم سیّد علی‌اکبر نعمت‌الهی، حاجی رحیمی (حاجی عسکر)، حاج حسن حسن‌شاهی (اسداله) و حاج حسن حسن‌شاهی (حاج حسین) هم از جمله معتمدینی هستند که به خاطرم دارم که در جلسات حضور پیدا می‌کردند و همکاری موثری داشتند.
از آن سال‌ها خیلی می‌گذرد، امّا واقعیّت این است که گذشت زمان کار خودش را کرده است. حاج رضا ابراهیمی (صاحب داروخانهٔ ابراهیمی) رفته‌رفته پا به سن گذاشتند، و در این اواخر بنا به توصیهٔ پزشکان نباید دیگر وارد این بحث‌ها شوند چرا که سلامتی‌شان به خطر می‌افتد، و این روزها مشغول نوسازی و احداث بنای جدید مسجد صاحب ‌الزمان می‌باشند. حاج جواد رضایی (فرزند کریم حسین) با بیماری تنفسی دست و پنجه نرم می‌کنند، و رفته‌رفته به خاطر بیماری و مشکلات در حاشیه قرار گرفته‌اند. پدرم نیز دیگر به سن و سالی رسیده‌اند که دیگر برایشان دشوار است که بخواهند همچون آن زمان‌ها کاری انجام دهند، و سکتهٔ مغزی هم که به ایشان آسیب وارد نموده، کار را بر وی سخت کرده است. تنها از این میان، حاج حبیب اسکندری (فرزند حاج علی حسین) که وضعیت بهتری دارند، دست از کار نکشیده‌اند و کمابیش پیگیر امورات عام‌المنفعه در سطح شهر می‌باشند. پیگیری امور مربوط به خیریه‌ها همچون ادارهٔ خیریهٔ امام علی (ع) و همچنین همکاری و فعّالیت به عنوان عضو مجمع خیّرین بهداشت و سلامت صبر و بردباری زیادی می‌طلبد.
پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله می‌فرمایند: «مردم، خانوادهٔ خدا هستند و محبوب‏‌ترین انسان‏‌ها نزد خدا، کسانی هستند که به خانوادهٔ خدا نفع ‏و سود برسانند».
همهٔ هم و غم این عزیزان، خدمت به شهر و دفاع از حقوق مردم ارسنجان بوده است. قطعا در نزد مردم شهر ارسنجان، اقدامات و فعّالیت‌های این عزیزان مورد سپاس و قدردانی قرار خواهد گرفت.

 

سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
به گوش ارغوان، آهسته گفتم
بهارت خوش که فکر دیگرانی
«فریدون مشیری»

 دریافت فایل ویدیویی سخنرانی آقای حسین رضایی در مراسم بیست و پنجمین سال تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان

 

Template Design © Joomla Templates | GavickPro. All rights reserved.